این کتاب به داستانی کوتاه در حاشیه عاشورا می پردازد . قهرمان داستان حبیب بن مظاهر یکی از یاران با وفای امام حسین(ع) است. سکوت کوچه را طنین گام های دو اسب، در هم می شکند سکوت کوچه را طنین گام های دو اسب، در هم می شکند. دو سایه، دو اسب، دو سوار از دو سوی کوچه به هم نزدیک می شوند. از آسمان، حرارت می بارد و از زمین آتش می روید. سایه ها لحظه به لحظه دامان خود را جمع تر می کنند و در آغوش کاه گلی دیوارها فروتر می روند. در کمرکش کوچه، عده ای در پناه سایه بانی خود را یله کرده اند، دستارها از سر گرفته اند، آرنج ها از پشت بر زمین تکیه داده اند تا رسیدن اولین نسیم خنک غروب، وقت را با حرف و نقل و خاطره بگذرانند.