زن در تاریخ زندگی بشر سرگذشتی عجیب و پرماجرا دارد. او همیشه دستخوش امیال و هوسهاي قدرتمندان و بازیچه دست بوالهوسان بوده است. آزاري که این موجود عالی الهی از دور افتادگان از مکتب انبیاء تحمل کرده آنچنان سخت و ناگوار است که مطالعه آن هر انسان با وجدانی را از شدت تأسف و شرم به لرزه وامی دارد. آنان در مورد زن بر این اعتقاد بودند که: زن وسیله اي براي اداره زندگی مرد است که چون دیگر وسائل در اختیار مردان گذاشته شده ؛ وظیفه او تهیه اسباب خوشی و هوسرانی مرد و زائیدن فرزند براي اوست. خواندن و نوشتن را براي او ممنوع می دانستند؛ و تعلیم و تعلّم و فهمیدن را براي زن خطرناك می زن را باید مانند دهان سگ دهنه بند » : پنداشتند. در بعضی از ممالک کار تفریط در این باورها به جائی رسیده بود که می گفتند در آفریقا زن حکم کالا و ثروت را داشت و براي مرد بمنزله گاو .« روح او از روح ملکوتی خدا جداست » : و می گفتند « زد وگوسفند بود، هرکس زن بیشتري داشت در حقیقت ثروتمندتر بود. خرید و فروش زن و به کارگرفتن او براي شخم زدن زمین امري عادي بود. درکلده و بابل زن را مانند سایرکالاها می فر وختند و هر سال بازاري براي این کار داشتند که دختران به سن ازدواج رسیده را در آن بازار به معرض فروش می گذ اشتند. در هندوستان دختر را از سن پنج سالگی شوهر می دادند؛ و از آن پس حیات و هستی او را طفیل حیات مرد می دانستند، وگاهی او ...