در سال 1410 هجري، شخصی به نام آقاي بلورساز، خادم کشیک دوم آستان قدس رضوي، معجزه ي را از حضرت رضاعلیه السلام نقل کرد به این قرار که من مبتلا به درد دندان شدم، براي کشیدن دندان پیش دکتر رفتم. گفت غده ي هم کنار زبان شماست که باید عمل شود. با آن عمل من لال شدم و دیگر هر چه خواستم حرف بزنم نمی توانستم و همه چیزها را می نوشتم. هر چه پیش دکترها رفتم درمان نشد. خیلی گرفته و ناراحت بودم. چند ماه بعد خانم بنده براي رفع درد دندان، پیش دکتر رفت. وقت کشیدن دندان ترسی و وحشتی برایش پیدا شد. دندانپزشک می پرسد: چرا می ترسی؟ می گوید: شوهرم دندانی کشید و جریان را کلاً براي دکتر می گوید. دکتر می گوید: عجب! آن شوهر شماست؟ می گوید: آري. دکتر می گوید.......