شما اینجا هستید: تفسیر ها > پيام مسيح
پيام مسيح
وَ إِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَ مُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ.
همانا من فرستاده خداوند به سوی شمایم تا آنچه پیش روی من است (تورات) را تصدیق کنم و بشارت دهنده به فرستاده ای باشم که پس از من می آیدو نامش احمد است. و چون با دلایلی روشن نزد آنان آمد، گفتند: این جادویی آشکار است. (صَفّ، 6)

تابلوي شام آخر را ديده ايد؟ مسيح نشسته و دورتادورش دوازده همراه هميشگي او چشم به وي دوخته اند، آخرين شبي است که عيسي در ميان مردم ديده شد، سحرگاه بزرگان يهود آمدند و او را دستگير کردند، (به باور مسيحيان) او را بر صليب کشتند و بنابر آيات قرآن، ديگري را به اشتباه بر صليب کردند و مسيح به آسمان عروج کرد! مسيح در شب آخرين بسيار با شاگردانش سخن گفت که فروتني پيشه و ايمان استوار کنند! که با من زندگي کنيد تا خداوند شما را دوست بدارد! ولي مسيح در آن شب بارها از آمدن کسي سخن گفت که در انجيل هاي موجود «تسلي بخش» ناميده مي شود! بنگريد:

ـ من از پدرم درخواست مي کنم تا تسلي بخش ديگري به شما عطا کند که هميشه با شما باشد. (1)

ـ اين چيزها را اکنون که با شما هستم، مي گويم، ولي وقتي خدا تسلي بخش را به جاي من فرستاد، او همه چيز را به شما تعليم خواهد داد و هر چه من به شما گفته ام، به يادتان خواهد آورد. (2)

ـ من تسلي بخش را به کمک شما خواهم فرستاد. او سرچشمه ي تمام حقايق است و از طرف پدرم آمده، درباره ي من همه چيز را به شما خواهد گفت. (3)

ـ در حقيقت رفتن من به نفع شماست؛ چون اگر نروم، آن تسلي بخش نزد شما نخواهد آمد، ولي اگر بروم او خواهد آمد. (4)

پرسش اول اينکه «تسلي بخش» کيست يا چيست؟ کشيشان و شارحان انجيل بر اين باورند که اين تسلي بخش همان موجود پاک آسماني است که روح القدس ناميده مي شود، اوست که مسيحيان را آموزش مي دهد، ايمانشان را تقويت مي کند و در برابر شيطان از آنان دفاع خواهد کرد! ولي دو پرسش باقي مي ماند: اول آنکه مسيح از خداوند خواسته که «تسلي بخش ديگري» به مردم بدهد، بنابراين تسلي بخش آينده بايد کسي مانند مسيح باشد! دوم آنکه آمدن تسلي بخش پس از رفتن مسيح است، در حالي که روح القدس از ابتداي پيامبري بر مسيح فرستاده شد. (5) بلکه با هر کسي که به مسيح ايمان مي آورد، همراه مي شد! (6) و پيش از تولد مسيح، بر مادرش مريم فرستاده شد! (7) پس تسلي بخش روح القدس نيست! کسي مانند مسيح است که پس از رفتن او مي آيد، همچون مسيح، مردم را آموزش مي دهد و گفته هاي مسيح را به يادشان مي آورد!

و پرسش دوم؛ در نسخه هاي قديمي و اصيل چه واژه اي بوده که هم اکنون آن را براي ما تسلي بخش ترجمه کرده اند؟!
مسيح به زبان آرامي سخن مي گفته که مادر زبان هاي عربي و عبري است؟! ولي قديمي ترين انجيل هاي موجود به دو زبان يوناني و سرياني اند. مسلمانان بر اين باورند که در نسخه هاي قديمي که نزد پدران کليسا موجود است؛ به جاي واژه ي تسلي بخش، واژه ي يوناني «پيروکلتوس» و واژه ي سرياني «پارقليطا» نوشته شده است که به معناي پسنديده و محمود است! بر اين اساس مسيح در آخرين شب، يارانش را به آمدن کسي بشارت داد که نامش «پسنديده» است! محمود، احمد و محمد هر سه نام پيامبر اسلام هستند و از ماده ي حمد ريشه گرفته اند که به معناي پسند و ستايش است! پدران کليسا پس از ظهور اسلام چون ديدند اين بشارت بساط رياست آنان را برهم مي ريزد، دو واژه ي بالا را به صورت «پاراکلتوس» و «فارقليط» تغيير دادند تا به جاي پسنديده به معني تسلي بخش شود تا بتوانند بشارت مسيح به آمدن پيامبري به نام «پسنديده» را بپوشانند!!

و آخرين سخن مسيح به يارانش در شب آخر چنين بود که «دعا کنيد تا وسوسه ها بر شما چيره نشوند». ولي صد افسوس که وسوسه ها بر آنان که ادعاي پيروي مسيح را داشته و دارند، چيره شد تا تنها براي حفظ مقام و موقعيت خود، بر حقيقتي بزرگ تر از مسيح، پرده بکشند!!

پي نوشت ها:

1- انجيل يوحنا، 14 و 16.
2- همان، 14 و 26.
3. همان، 15 و 26.
4- همان، 16 و 7.
5- همان، 1 و 32.
6- همان، 7 و 39.
7- انجيل لوقا، 1 و 35.

____________________________________________________________________________________________

 

مسيح همان گونه که به آمدن: «احمد» بشارت داد؛ کتاب موسي (ع) (تورات) را تصديق کرد: گمان نبريد که آمده ام تا تورات موسي و نوشته هاي ديگر پيامبران را منسوخ کنم. من آمده ام تا آنها را تکميل نمايم و به انجام رسانم.(1)
ولي صد افسوس که پس از مسيح، يکي از روحانيون متعصب يهودي به نام پولس به ناگاه ادعا کرد که مسيح بر او آشکار شده و او را براي تبليغ و تکميل پيامش به سوي مردم فرستاده است! پولس گفت که با بر صليب بودن مسيح، همه از قيد شريعت موسي آزاد شدند! او به روميان نوشت: «شما همراه مسيح بر روي صليب مرديد، از اين رو از قيد تعلق به شريعت يهود آزاد شده ايد و شريعت، ديگر بر شما تسلط و حکمراني ندارد». (2)
و مسيحيان گويي فراموش کرده بودند که پيشتر مسيح نسبت به چنين گفته اي هشدار داده بود، مگر در انجيل نخوانده بودند: «اگر کسي از کوچک ترين حکم تورات سرپيچي کند و به ديگران نيز آموزش دهد که چنين کنند، او در ملکوت آسمان از همه کوچک تر خواهد بود». (3)

کليسانشينان نه تنها پيام مسيح در مورد پيامبر پيشين، موسي (ع) و پيامبر پسين، محمد (ص) را نشنيده گرفتند؛ بلکه سخن مسيح در مورد خويش را نيز تحريف کردند، قرآن براي ما نقل مي کند که مسيح خود را «فرستاده ي خداوند» خوانده است، در جاي جاي انجيل ها نيز مسيح خود را فرستاده ي خداي زنده مي شمرد، يحيي نيز پيشتر او را فرستاده ي خدا خوانده بود! تا سال ها پس از مسيح نيز بسياري از دانايان و روحانيان مسيحي، او را خدا نمي دانستند. ولي گروهي از روميان تازه مسيحي شده، به تأثير دين پيشين خود، مسيح را خداي تجسد يافته مي دانستند. اختلاف بالا گرفت و در سال 325 ميلادي جلسه اي در شهر نيقيه تشکيل شد؛ آريوس بزرگ، اسقفي بود که الوهيت و خدايي مسيح را نمي پذيرفت ولي طرفداران خدايي مسيح با تأييد و پشتيباني قيصر تازه مسيحي شده ي روم، (کنستانتين)، اعتقاد نامه اي را بدين متن تصويب کردند: «عيسي مسيح، پسر خدا، مولود از پدر، يگانه مولود که از ذات پدر است؛ خدا از خدا، نور از نور، خداي حقيقي از خداي حقيقي که مولود است نه مخلوق، از يک ذات پدر ... لعنت باد بر کساني که مي گويند زماني بود که او وجود نداشت و يا اينکه پيش از آنکه وجود يابد، نبود يا آنکه از نيستي به وجود آمد». (4) عموم مسيحيان از آن به بعد مسيح را خدا دانسته و بعدها روح القدس را نيز اضافه کردند تا مانند هندوها و بت پرستان رومي، سه خدا داشته باشند! هر چند هنوز برخي از فرقه هاي کوچک مسيحي، از جمله نسطوري ها خداي يگانه را باور دارند و مسيح را پيامبر او مي دانند.

آيه ي ششم سوره ي صف، سه پيام مهم مسيح در مورد خودش، پيامبر قبلي و بعدي را بازگو مي کند؛ من، مسيح پسر مريم فرستاده و پيامبر خدايم نه فرزند يا خود خدا، آمده ام تا تورات موسي را تاييد و تصديق کنم نه رد يا ابطال و به آمدن پيامبري پس از خويش که «احمد» نام دارد، بشارت دهم. و در پايان آيه تأکيد مي کند آن گاه که مسيح (ع) نزد بني اسرائيل يا محمد (ص) نزد يهوديان و مسيحيان با معجزه ها و نشانه هاي آشکار آمد، او را جادوگر ناميدند!!

پي نوشت ها:

1- انجيل متي، 5 و 17.
2- نامه ي پولس به روميان، 7 و 4.
3- انجيل متي، 5 و 19.
4- تاريخ کليساي قديم در امپراطوري روم و ايران، ص 244.

ارسال نظر