مقدمه
ای گل آفرینش!
کجا ما را رسد که وصف تو گوییم و کجا به اندیشه ما آید که ذکر تو آریم و کجا توان قلم بود که نقش حسن تو نویسد؛ کدام آیینه است که درخشش نور تو را بر تاباند.
ای شکوفه رسالت!
........ای فاطمه ! ای نام تو جامع کمالاتت که گویای عصمت آتش افروز توست. ای آنکه دامنت رسالت سردار عصمت را پرورد،ای آنکه مهر رخت خورشید فروزان مریم و آسیه و خدیجه را فزونتر است؛ چرا که جهان بانوان را تو سروری. ای آنکه شهد شهادت سوزانت را از چشمه صداقت و اخلاص چشیده ای ، ای آنکه بر گرده گیتی دو ریحانه مصطفی (صلى الله علیه وآله) را مادری، پس نقش آفرین کربلای 61 توئی، ای آنکه بر باب فردوس برین نامت نقش بسته است، تو مظهر خشم خدائی، تو جلوه گاه رضای حقی.
فاطمه، ای گل آفرینش، تو واژه خوشبختی را معنا بخشیدی، توتوحید را خانه داری کردی، دستی که چرخ هدایت را می گرداند، همو آسیاب کوچک خانه خویش را برای پخت گرده نانی می چرخاند؛ شاهدش دست پینه بسته و تاول زده است و همو که در کنار خندق به اطعام پدر می پردازد و همو که لباس مجاهد مردی چون علی مرتضی(علیه السلام) را می شوید و همو که در دفاع از ولایت و فدک به خطابه می نشیند، همو غنچه دامن خویش را به سینه می چسباند تا از گریه باز ایستد و مهر مادر بچشد.
راستی ای مجلای صبر و رضا، مگر آن روز که مدال قهرمانی به بازویت گرفتی، به علی نگفتی که چه گذشت، مگر به او نگفته بودی که استخوان پهلو،ضرب کین دیده است؟ هان ای خلایقی که در قیامت در مسیر عبور فاطمه(سلام الله علیها)سر به زیر و چشم بر هم می نهید آیا می نگرید که بر بازوی فرزند «و ما رمیت اذ رمیت و لکنّ الله رمی[1]» نابکاری به امر خصم دون چه فرود می آورد؟ آیا می شنوید ناله جانسوز دخت «و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی[2]»را که چسان میان در و دیوار کمک می طلبد؟ ای فاطمه تو حیاتت، شهادتت، قبرت، همه و همه افشاگر خط سامریست.
اسامی حضرت فاطمه(سلام الله علیها)
فاطمه
یکی از اسامی حضرت، «فاطمه» است. «فاطمه»از «فطم» به معنای «بریده شدن و جداشدن» می باشد.
پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) فرمود: «همانا من دخترم را (فاطمه) نام گذاردم، برای این که خداوند عزو جل او و دوستدارانش را از آتش جهنم بریده و دور نگاه داشته است [3]».
در حدیث دیگری آمده است که فاطمه نامیده شد زیرا او و شیعیانش از آتش جهنم بریده شده اند.
از امام صادق علیه السلام وارد شده است که فرمود: «... فطمت من الشر و یقال انماسمیت فاطمه لا نها فطمت عن الطمث؛ فاطمه بدان علت نامگذاری شد که از شر و بدی بریده شده است، و گفته شده بدان علت است که از اخلاق و افعال ناپسند و ذ میمه به دور است[4]».
در این زمینه احادیث متعدد دیگری که علتهای دیگری را ذکر نموده اند، نیز وجود دارد که به جهت رعایت اختصار متذکر آنها نمی شویم.
زهراء
از دیگر اسامی آن حضرت، «زهراء» است. «زهراء»از «زَهَر» به معنای «درخشیدن»است.
ابان ابن تغلب می گوید:«به امام صادق(علیه السلام)عرض کردم: یابن رسول الله! چرا حضرت فاطمه، زهرا، نامیده شده اند ؟ حضرت فرمود: به خاطر این که روزی سه بار برای امیرالمؤمنین (علیه السلام) نور افشانی می کرد، وقت نماز صبح، در حالی که مردم در خواب بودند، جمالش نور افشانی کرده و سفیدی نورش به خانه های مردم در مدینه می تابید و دیوارها سپید می گشت، آنهاتعجب کرده، خدمت پیامبر می آمدند و از آنچه دیده بودند می پرسیدند، حضرت ایشان را روانه منزل فاطمه(سلام الله علیها)می کرد آنها به منزل فاطمه آمده و می دیدند که حضرت در محراب عبادتش نشسته و نماز می گزارد و نور جمالش از محراب ساطع است، آنگاه می دانستند آن نوری که دیده بودند از نور فاطمهُ زهرا بوده است و ...».
در حدیث دیگری وارد شده است ابن عماره از پدرش نقل می کند که گفت:«از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم: چرا حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، زهراء، نامیده شد ؟ فرمود: برای این که وقتی فاطمه زهرا در محراب عبادت به نماز می ایستاد، نورش برای اهل آسمان می درخشید همان طور که نور ستارگان برای اهل زمین می درخشد[5]».
درباره وجه تسمیه اسامی دیگر حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، احادیث متعددی وارد شده است که به جهت رعایت اختصار متذکر نمی شویم[6].
منزلت حضرت(سلام الله علیها)
فضائل فاطمه(سلام الله علیها) اقیانوس بزرگی است که دُررگران سنگ و نابود نشدنی درآنند وغواصان نه توان آن دارندکه در آن غور کنند و نه آن بحر جواهر را به سودا در آورند.
و امّا:
آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید
در منزلت فاطمه (سلام الله علیها) همین بس که او محور خشم و خشنودی خداوند است؛ لذا رسول حق می فرماید :«انّ الله لیغضب لغضب فاطمه و یرضی لرضاها؛خداوند با غضب و خشم فاطمه غضب می کند و با خشنودی او خشنود می شود[7]».
در این راستا سخن بسیار است و ما به بضاعت مزجاه تنها به گوشه ای از آن اشاره می کنیم.
بررسی الگوهای رفتاری فاطمه (سلام الله علیها) در نقش ام ابیها
چشمهای هر انسان در طول زندگی به دنبال کسی است که از او بیاموزد و یا رفتار خودرا با او مقایسه کند تا خود را اصلاح و یا توجیهی برای اعمال خود بیابد.
در این نظرگاه معمولا افراد ویژه مطمع نظرند؛بزرگان، نخبگان در ابعاد مختلف و خانواده ها و افراد وابسته به ایشان.
پس شخصیتی چون فاطمه زهرا، به عنوان دختر بزرگ رهبر مسلمانان در طول تاریخ و شخصیتی که از سوی پدر به عنوان ام ابیها معرفی شده است جایگاه ویژه ای دارد.
در بررسی الگوی رفتاری آن حضرت در نقش ام ابیها، ابتدا باید به این سوال پاسخ داد که مقصود از ام ابیها چیست؟ آنچه قطعی است این عبارت حاکی از محبت بی نهایت پیامبر نسبت به فاطمه زهرا(سلام الله علیها) است.
حال باید دانست که منشا این محبت چیست ؟ آیا صرفا علاقه معمولی پدر به فرزند است، یا مسأله مهمتر است؟
به دو دلیل این محبت ابعادی گسترده تر و عمیقتر از یک دوست داشتن عادی است:
اول: آن که پیامبرشخصیتی است تکامل یافته؛ برای دوست داشتن یا نداشتن صاحب معیار مشخص است چرا که پیروان خود را توصیه می کند: «ان اکرمکم عند الله اتقیکم[8]» و اعجاز جاودانه او قرآن می فرماید:«اشدّاء علی الکفار رحماء بینهم[9]»پس نمی تواند فاطمه را آن همه عزیز بدارد و حال آن که از داشتن شرائط عزت محروم باشد؛ خصوصا که پیامبر رهبری جامعه ای را به عهده دارد که نو پا است و می تواند از این مسأله دچار صدمات شدیدی شود.
دوم: شواهد و منابع نقل شده ـ همچون نقل حسین ابن روح که بعدا خواهد آمدـ دلیل بر این است که: این محبت از سنخ گزافه نیست.
اگر زهرا با کنیه ام ابیها خطاب می شود، نشان دهنده عظمت و نقش آن حضرت در بقاء و توسعه رسالت پدر بزرگوارش می باشد. بنابراین آنچه که زهرا را زهرا، ام ابیها و پاره وجود مصطفی(صلى الله علیه وآله) می سازد، ویژگیهای منحصر به فرد اوست که او را از زنان عالم ممتاز كرده، با این وصف رفتار فاطمه (سلام الله علیها) می تواند برای تمام زنان در اقشار مختلف جامعه یک الگوی سازنده باشد.
1.فاطمه نمونه زن متدین
بذل هروی از حسین ابن روح پرسید که: «رسول خدا چند دختر داشت ؟ جواب داد چهار دختر پرسید: کدام یک برتر بودند؟ جواب داد: فاطمه، پرسید چرا فاطمه برتر شد با این که از نظر سن از همه کوچکتر بود و کمترین مصاحبت را با پیامبر داشت؟ پاسخ داد: برای دو خصلت که خدا بوی عطا کرده بود: یکی این که وارث (صفات اخلاقی) رسول خدا بود و دیگر این که نسل پیامبر از حضرت فاطمه است و این فضیلت برای اخلاص وی است.
2.فاطمه مقاوم در مقابل سختیها
دوران کودکی فاطمه زهرا (سلام الله علیها) همزمان با آغاز یکی از باشکوه ترین دوره های تاریخ ادیان، و بشریت است؛ دورانی که رسالت پدر بزررگواش آغاز گشته و می رفت تا جهان را فرو پوشاند، زمان و مکان را در نوردد و تا صبح قیامت پرتو افشانی کند؛ درست به همین دلیل سنین کودکی آن میوه دل پیامبر، با دردها و رنجها و مرارتهای بسیار توأم است.
فاطمه از همان آغاز طفولیت همزمان با رشد و شکوفائی آیین عالمگیر اسلام، ناظر آن همه تلاش و کوشش پدر فداکارش و شاهد همراهی و ایثارگری مادر رنجدیده و وفادارش بود.
آن طفل خردسال با چشم خود می دید و با احساس لطیف در می یافت که پدر و مادر چگونه با اتکال به عنایات الهی در برابر آن همه مشکلات عظیم ومصائب شکننده ایستادگی می کنند و با چه روحیه و انرژی و قلب سر شار از شوق و امید ونشاطی، در حل معضلات و گرفتاریهای مسلمانان زجر دیده، گام بر می دارند و در هر گام به موفقیت نزدیکتر می شوند؛ از سوی دیگر ام ابیهای خردسال رفتار خیانت بار و سبعانه کفار را، در مقابله با این اندیشه و موج قوی انسانی مشاهده می کرد و رنجهای حاصل از آن را در کنار پدر و مادر لمس می نمود. این وقایع و شیوه رویاروئی پدر، از فاطمه(سلام الله علیها) کوهی استوارمی سازد؛ گویا این مشقات، نمائی است از مسمار در و تازیانه ای که براو فرودخواهد آمد.
3. فاطمه سنگ صبور پدر
رنجها همچنان ادامه دارد اما آنان که در کنار پیامبر این بار مشقات را، به دوش می کشیدند، یعنی خدیجه و ابوطالب، در سخت ترین شرائط بار سفر بستند و فاطمه ماند و پدر و دنیایی رنج؛ در این زمان است که او بار مسئولیتی جدید را بردوش می گیرد. او باید مرهم گذار زخمهای پدر و شنونده نجوای سوزناک رهبر این سیل عظیم باشد؛ در واقع فاطمه باید ثابت کند که دختر چه بزرگ مردی است. فاطمه آن دختر خردسال، نازک دل و مهربان، پدر را در آغوش می کشید و در حالی که اشک در چشم و بغض در گلو داشت، با دستهای کوچک و ظریفش آن آلودگیها را از سر و روی پدر شستشو می داد و سر و صورت پدر را پاک می کرد[10].
لحظاتی بعد از اتمام جنگ احد که خبر شهادت پیامبر به مدینه رسید برای فاطمه چه لحظه های حزن انگیز و دردناکی بود در آن لحظات دشوار، فاطمه(سلام الله علیها) همراه دیگر بانوان و دوشیزگان مسلمان از خانه بیرون آمده بود تا درباره صحت و سقم این خبر دردناک پرس و جو کند ، وقتی به احد رسید و پدر ارجمندش را با پیشانی شکافته و صورت و محاسن و دهان خون آلود مشاهده کرد، با دستهای مهربان خویش سر و صورت پدر را پاک کرد و آنگاه دست به دعا برداشت و به درگاه الهی نالید؛ سپس ظرف آبی آماده کرد، خونهای پیشانی و صورت پدر را شست و شو داد و پدر را برای بازگشت به خانه یاری نمود[11].
4. فاطمه و محبت به پدر
پیامبر بعد از رحلت خدیجه کبری(سلام الله علیها) اگر چه ازدواج نمود، اما عشق و محبت فاطمه به پدر هیچگاه او را از یاد پدر غافل نکرد. در همه شرایط پیامبردر صدد یاد اوست.
علی (علیه السلام) می فرماید:«کنا مع النبی فی حفر الخندق اذ جاءته فاطمه بکسره من خبزٍ فرفعتها الیه فقال ما هذه یا فاطمه قالت من قرص ٍ اختبزته لابنیّ جئتک منه بهذه الکسره فقال یا بنیّه اما انها لاول طعام دخل فم ابیک منذ ثلاث؛ ما به همراه پیامبر در جریان حفر خندق بودیم که فاطمه با تکه نانی نزد پیامبر آمدو آن را به خدمت ایشان برد، پیامبر فرمود:«این چیست ای فاطمه؟ عرض کرد از قرص نانی است که برای دو فرزندم پختم، این تکه را برای شما آوردم پیامبر فرمود: ای دختر عزیزم این اولین غذایی است که پدرت بعد از سه روز لب می زند[12]». همین علاقه است که زهرا را حتی قبل از رحلت پیامبر درهنگام بیماری ایشان به گریه می اندازد.
عبد الله ابن عباس می گوید:«هنگامی که رحلت رسول خدا نزدیک شد، پیامبر آن قدر گریه کرد که اشکهایش محاسن او را تر کرد به آن حضرت عرض شد: ای رسول خدا چه چیز تو را می گریاند ؟ فرمود: برای فرزندانم و آنچه که اشرار امت من بعد از من به آنها روا می دارند گریه می کنم گویا دخترم فاطمه را می بینم که بعد از من مورد ستم واقع شده است و او صدا می زند: ای پدر جان، ولی احدی از امت من او را کمک نمی کند. حضرت فاطمه این را شنید و شروع به گریه کرد رسول خدا فرمود: ای دخترم گریه نکن، عرض کرد: من به خاطر رفتاری که با من بعد از تو می شود گریه نمی کنم بلکه به خاطر فراق تو گریه می کنم حضرت به او فرمود: مژده باد تو را ای دختر محمد که به زودی به من ملحق خواهی شد چرا که تو اولین کسی از اهل بیتم هستی که به من ملحق می شوی[13]».
علاقه فاطمه به پدر به حدی است که حتی بعد از رحلت پدر با شنیدن نام پدر بی هوش می شودکه در این زمینه جریان اذان گفتن بلال مشهور است و نیاز به توضیح نیست.
بررسی الگوهای رفتاری فاطمه در نقش دختر
1.فاطمه و مسئولیت های اجتماعی
فاطمه نه ناز پرورده ونه پرده نشین است، اگرچه حجاب و عفاف او زبانزد خاص و عام است ولی آنگاه که ندای یاری و همکاری از اجتماع شنیده شود در راه پیشبرد اهداف اسلام نشستن روا نمی دارد. او معتقد است بهترین خصلت برای زن آن است که نه نامحرم او را ببیند و نه او نا محرم را ببیند ولی این مانع از آن نیست تا برای انجام وظیفه رفتن به مسجد و خانه انصار و مهاجرین را ترک کند. او گاه در نقش معلمی دلسوز پاسخ گوی سوالات مردم است و گاه در نقش پرستار مرهم گذار زخم پدر و همسر. و اگر لازم باشد رهبر بسیج کننده زنان برای پشتیبانی جبهه.
2. فاطمه و همنوائی با زنان جامعه
از آفات قشر ممتاز جامعه کناره جستن از متن مردم است که البته گا ه این آفت با توجیهات ظاهرا مثبتی نیز همراه است اما دلیل هرچه که باشد نتیجه آن شکاف فکری این قشر با عامه مردم و عدم درک صحیح از واقعیتهای جامعه است. فاطمه هرگز چنین رویه ای در پیش نگرفت با زنان مدینه هم سخن و هم سنخ بود؛ چون ایشان می پو شید، در مراسم آنها شرکت می جست اگر چه یهودی باشند؛ وچیزی برای مخفی کردن از آنها نداشت. در خانه چون همه زنان زندگی می کرد؛ او شخصی متکبر نبود آن چنانکه بعض زنان اشراف بودند و او در اخلاق و تواضع ممتاز بود آن چنانکه زنان اشراف نبودند.
3. فاطمه و همسرداری
در روایت آمده است:«جهاد المرأه حسن التبعل؛ جهاد زن خوب شوهر داری کردن است[14]». باید ببینیم معیار های شوهر داری از نظر اسلام چیست؟
جهاد یکی از پرهزینه ترین و دشوارترین عبادات در دین اسلام است و اسلام جهاد زن را خوب شوهر داری کردن معرفی می کند، چرائی اهمیت شوهرداری را باید در اهمیت خانواده جستجوکرد.
از نظر جامعه شناسی بزرگترین بحران ها در حالت آنومی برای یک جامعه پیش می آید و اولین جرقه های این مسأله بحران ساز بی ثباتی خانواده است و عمده ترین عامل بی ثباتی خانواده نیز در حوزه رابطه زن و شوهر شکل می گیرد. اسلام با تاُکید بر وظیفه دوسویه زن وشوهر، زن را در استحکام بنیان های خانواده دارای نقش ویژه معرفی می کند.
روایات، اطاعت از همسر، تاُمین امنیت روانی همسر، تمکین، احترام و محبت به او، خدمتگذاری به همسر ومدارا با فقر و نداری او، و... ، رااز مصادیق حسن التبعل معرفی کرده اند. فاطمه در مدت کمی که در خانه علی زندگی کرد از این جهاد مقدس و وظیفه سنگین غفلت نکرد. تا الگویی برای همگان در طول تاریخ باشد:
الف: تأمیت امنیت روانی همسر
زندگی مشترک حضرت علی و فاطمه(سلام الله علیها) در مدینه و در سالهای اولیه هجرت پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در حالی آغاز شد که نهال نو پای اسلام دائما از طرف کفار و منافقین نهدید می شد؛ لذا پیامبر اکرم و یاران ایشان دائما در حال خنثی سازی این توطئه ها بودند. از این رو برای مبارزه با شرک و بت پرستی و پایه گذاری مرام توحید هر روز در هجرت بودند. در این میان وظیفه علی (علیه السلام) از همه سخت تر بود؛ زیرا سپهسالار همه این جنگها علی است و همه جا با فداکاری و جانبازی او فتح و پیروزی نصیب مسلمین می گردد.
چنین مجاهد و سپه سالاربزرگی باید چنان همسر فداکار و وظیفه شناسی همچون فاطمه (سلام الله علیها) داشته باشد که از هر جهت امور داخلی خانه را اداره نماید فرزندانش را بزرگ نماید ، تعلیم و تربیت فرزندان را با کمال دلسوزی به انجام رساند؛ با سختیها و مشکلات بسازدو از نظر فکری و روحی نیز مشوق وهم فکر او باشد و نوازشها و تحسینهای اوپشتوانه و تکیه گاهی برای ادامه مبارزات و درمانی برای رفع کوفتگی های جسم و جان او باشد و زخمهای تنش را مرهم گذارد. در غیر این صورت آیا علی، آن علی قهرمان و موفق می شد؟. علی (علیه السلام) درباره زهرا می فرمود:«وقتی به خانه می آمدم و به زهرانگاه می کردم تمام غم و اندوهم برطرف می شد». و این در حالی بود که زندگی امام علی (علیه السلام)با تهیدستی می گذشت.
ب: اطاعت از همسر
فاطمه هرگز بدون اجازه علی از خانه خارج نشد؛ در خانه علی(علیه السلام) هرگز دروغ نگفت و خیانت نکرد و هیچگاه از دستوراتش سر پیچی ننمود به همین دلیل است که هم علی از فاطمه(سلام الله علیها) خشنود است و هم فاطمه از علی. این اطاعت در بدترین شرایط نیز فراموش نمی شود، آنگاه که علی را با خشونت به مسجد می بردند فاطمه فرمود: «اگر علی را رها نکنید موی خود را پریشان می کنم و در جوارقبر رسول خدا به پیشگاه خدا ناله می کنم، آن وقت زمین همه را در کام خود فرو خواهد برد؛ علی به واسطه سلمان، فاطمه را از این کار منع می کند، با این که دیدن آن صحنه ها و دیدن علی با آن وضع، برای فاطمه غیر قابل تحمل است اما می فرماید:«اذا ارجع و اصبر و اسمع له و اطیع؛ در این صورت (چون شوهرم فرموده) به خانه بر می گردم و صبر می کنم و سخن آن حضرت را می پذیرم و از او اطاعت می کنم[15]».
حضرت علی علیه السلام می فرماید:«فو الله ما اغضبتها و لا اکرهتها علی امرحتی قبضها الله عزّ و جلّ و لا اغضبتنی و لا عصت لی امرا و لقد کنت انظر الیها فتنکشف عنی الهموم و الاحزان؛ به خدا سوگند ! هرگز او را به خشم نیاوردم و به کاری که خوش نداشت وادار نکردم تا اینکه خدای صاحب عزت و جلال روحش را به نزد خود فرا خواند و او نیز مرا به خشم نیاورد و در هیچ کاری نافرمانیم را روا نداشت و هرگاه که به وی می نگریستم حزن واندوه از وجودم رخت بر می بست[16]».
در جای دیگر فرمود:«به خدا سوگند هرگز کاری نکردم که فاطمه از من خشمناک شود وفاطمه نیز هیچگاه مرا خشمناک ننمود».
حضرت فاطمه نیز در هنگام مرگ به حضرت علی فرمود:«یا ابن عمّ ما عهدتنی کاذبه و لا خائنه و لا خالفتک منذ عاشرتنی؛ ای عمو زاده! هیچگاه دروغ و خیانتی از من در زندگی ندیدی و از وقتی که با من معاشرت کردی هرگز با دستورهای تو مخالفت ننمودم. علی در جواب او فرمود: «معاذ الله انت اعلم بالله و ابرّ و اتقی و اکرم واشدّ خوفا من الله من ان اوبّخّک بمخالفتی؛ پناه به خدا ای دختر پیغمبر که تو نسبت به خدا داناتر و نیکو کارتر، پرهیزکارتر، بزرگوارتر و ترسناک تر از آن هستی که من بخواهم در مورد مخالفت با خود تو راسرزنش و توبیخ کنم[17]».
نکته مهم این است که: اطاعت از همسر در واقع نوعی احترام گذاردن به او است و این احترام باعث ایجاد مهر و محبت و علاقه بیشتری بین طرفین خواهد شد.
اگر زن مسلمان الگویی این چنین راسر مشق خود قرار دهد ـ نه از آن روی که وی ناقص العقل است یا ضعیف،که وی بنیان است و لرزشهای پی درپی این بنیان فرو ریختن این پایگاه و نهاد مقدس را در پی خواهد داشت ـ آنگاه اعضای خانواده در کمال آرامش به فعالیت های فردی و اجتماعی خودادامه می دهند، در نتیجه زمینه پیشرفت بیشتر برای همه آنها فراهم خواهد شد، در این صورت توقع داشتن جامعه ای مصون از انحراف که دستاورد عظیمی برای یک اجتماع است، دور از دسترس نیست.
ت: عدم تقاضای خارج از توان همسر
فاطمه در مکتب پدر آموخته است که هیچگاه از شوهرش تقاضای چیزی ننماید که فراهم کردن آن در توان علی (علیه السلام) نباشد.
از ابوسعید خدری نقل شده:«روزی حضرت علی گرسنه بود، به حضور فاطمه آمد وفرمود: ای فاطمه آیا طعامی هست تا بخورم؟ فاطمه عرض کرد: نه سوگند به خدائی که پدرم را به مقام نبوت گرامی داشت و تو را به وصایت اکرام نمود، چیزی از غذا در نزد من نیست و دو روز است که غذا نداریم و اگر چیزی از غذا وجود داشت تو را بر خود و فرزندانم مقدم می داشتم، علی فرمود: ای فاطمه چرا به من خبر ندادی تا غذایی برای شما تهیه نمایم فاطمه عرض کرد: ای ابوالحسن من از خدایم شرم می کنم که تو را به چیزی که قدرت بر آن را نداری تکلیف کنم.
این حدیث درسی است به همه کسانی که به خاطر تشریفات و تجملات بی ارزش دنیوی و نیز چشم و هم چشمیهای بی مورد زندگی را به کام خود ، همسر و دیگران تلخ نموده، تقاضاهای غیر مسئولانه آنها باعث فروپاشی بنیان خانه و خانواده شده ؛ نتیجه این روند مفاسداقتصادی، تباهی همسر و در نهایت فرزندان طلاق خواهد بود که بعضا تبدیل به بزهکارانی ماهر خواهند شد که جامعه ای را به تباهی انحراف و بدبختی خواهند کشید.
ث: علاقه و محبت به همسر
زندگی این دو معصوم سرشار از احترام، علاقه و محبت نسبت به یکدیگر بوده است؛ حتی مشکلات فراوان اجتماعی و شخصی در طول حیات آن بانوی معظم ـ که هر زندگی را دچار مشکل می کندـ نیز بر این علاقه تاُثیرنگذاشته است.
برای فهم این محبت توجه به گفتگوی این دو بزرگوار مارا به در یای این عشق زیبا آشنا می کند: هیچ گاه فاطمه علی را علی صدا نکرد و هیچگاه سخن سبکی در مورد او بر زبان نیاورد همسر را به گونه ای مورد خطاب قرار می داد که گویای تذکر شخصیت والای اوست.
گفتگوی و رفتار این شمع و پروانه هستی به هنگام احتضار فاطمه اگر چه جانسوز است ولی یاد آور الگوئی هم برای زنان وهم مردان است:«بر من گران است مفارقت از تو» «این مصیبتی است که تسلی بخش ندارد» «امام پس از گریه بسیار به همراه همسر سر او را به دامن گرفت و بر سینه فشرد و فرمود هرچه وصیت فرمائی عمل خواهم کرد[18]...».
و علی آنگاه که خبر شهادت زهرا را می شنود در حال حرکت به زمین می افتد و هر چه می کوشد تا برخیزد نمی تواندو در نقل دیگری آمده «فغشّی علیه حتی رشّ الماء علیه ثم افاق؛ وقتی خبر شهادت فاطمه را شنید بیهوش شد به صورت او آب پاشید ند تا به هوش آمد[19]».
4. فاطمه (سلام الله علیها) و تربیت فرزندان
خانه فاطمه خانه ای است نمونه؛ چرا که همه اعضای آن معصومند هم علی و فاطمه و هم حسن و حسین. تاریخ چنین خانواده ای را به یاد ندارد. همچنین خانه فاطمه کانون مهر و صفا وصمیمیت است و فاطمه مدیر خانواده و مربی فرزندان است؛ اگر چه آنجا که باید اجتماع و مسئولیت هایش را خوب می شناسد و به خوبی از عهده بر می آید، اما گرفتار افراط و فراموشی اولویتها نمی شود و مادر بودن را ارج می نهد.
فاطمه(سلام الله علیها) فرزندانی را تربیت کرده است که هر یک بر تارک تاریخ درخشیدند و خواهند درخشید. به فرموده امام راحل (ره):«زنی که در حجره ای کوچک و خانه ای محقر انسانهایی تربیت کرد که نورشان از بسیط خاک تا آن سوی افلاک و از عالم ملک تا ملکوت درخشید. صلوات و سلام خداوند تعالی بر این حجره محقری که جلوه گاه نور عظمت الهی و پرورشگاه زبدگان اولاد آدم است[20].»
بنا بر این فاطمه (سلام الله علیها) در بعد تربیت فرزند هم نمونه است چرا که اوپرورش دهنده انسانهایی چون حسن و حسین است که امامان معصومند حضرت به ابعاد مختلف تربیت فرزندان خود توجه ویژه ای داشت .ما به جهت رعایت اختصار تنها به ذکر چند محور تربیتی مهم در سیره آن بزرگوار اشاره می کنیم:
الف: سوق دادن فرزندان به سوی پرستش خدا و انجام تکالیف الهی
یکی از محور های اساسی که حضرت در تربیت فرزندان به آن توجه داشت، تشویق فرزندان به انجام تکالیف الهی و عبادی بود. آن حضرت شوق بندگی و خضوع در برابر معبود را از همان کودکی در جان فرزندان خود تقویت نموده ونه با سخن که با خطوط چهره عشق به رکوع و سجود را به فرزندان آموخت؛ آنگاه که در محراب عبادت از فرط عشق به خدا صورتش بشّاش و نورانی می شد، و اینگونه است که فرزندان او تکلیف را انجام نمی دهند که با آن عشق بازی می کنند و از آن بالاترین لذتها را می برند. حضرت به این ایده تاُکید داردکه باید از کودکی محبت الهی را در دل فرزند کاشت تا عبادت برایش مشقت آفرین نباشد. بر این اساس فاطمه فرزندان خود را حتی به شب زنده داری عادت می داد. البته در حد توان و استعداد فرزندان. حضرت برای استفاده فرزندان از شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان ایشان را در روز می خوابانید تا کاملا استراحت کنند وغذای کمتری به آنها میداد تا بدین گونه زمینه و موقعیت بهتر و مطلوبتری از نظر جسمی و روحی برای شب زنده داری داشته باشند و به آنها گوشزد می کرد:«محروم است کسی که از برکات شب قدر محروم بماند». گویا فاطمه می خواهد در نوجوانی فرزندان را با محبوب راستین آشنا کند تا در جوانی جذب جلوه های دروغین نشوند.
این روش تربیتی فاطمه(سلام الله علیها) به عنوان یک سنت بسیار پسندیده و قابل اجرا در گفتار امامان معصوم (علیه السلام) نیز به چشم می خورد. از جمله امام صادق (علیه السلام) می فرماید:«زمانی که کودک به سن شش سالگی رسید، او را به نماز خواندن و چنانچه تحمل گرفتن روزه راداشت او را به انجام آن وادار نمایید».
ب: رفتار عادلانه بافرزندان
رفتار هماهنگ و عادلانه و بذل محبت و توجه عادلانه به فرزندان، اصل سازنده ای است که تا اعماق وجود کودک اثر می گذارد. در برخی از روایات معصومین (علیه السلام) سفارش شده است که پدر و مادر از تبعیض و عدم رعایت انصاف، پرهیز کنند بلکه عدالت و به یک چشم نگریستن را سر لوحه رفتار خانوادگی خود قرار دهند. پدر و مادر نباید در مواقعی مانند خرید، هدیه دادن و پاسخ سلام، روح کودک رابامراعات نکردن انصاف، آزار دهند ناگفته نماند ممکن است آنها به یکی از فرزندان خود علاقه ویژه و به خصوصی داشته باشند و این تا حدودی طبیعی است و شاید خارج از اراده آنها؛ اما نکته مهم و اساسی این است که نباید این علاقه ویژه دررفتار و عملکرد پدر و مادر تاثیر بگذارد به گونه ای که سایرین متوجه این علاقه و ارتباط ویژه شوند. نمونه هایی در زندگی خانوادگی حضرت زهرا (سلام الله علیها) دیده شده است که نشانگر توجه و دقت نسبت به این موضوع می باشد.
روزی امام حسن (علیه السلام) نزد پیامبر آمد و اظهار تشنگی کرد و از پیامبر تقاضای آب نمود، رسول خدا بی درنگ بر خاسته ظرفی برداشت و از گوسفندی که در منزل بود مقداری شیر دوشید و به امام حسن داد در این هنگام امام حسین (علیه السلام) خواست تا ظرف شیر را از برادرش بگیرد اما پیامبر به حمایت از امام حسن، مانع از گرفتن ظرف از او شد. فاطمه زهرا که شاهد این ماجرا بود به پیامبر عرض کرد:«گویا برای شما حسن عزیزتر از حسین است. پیامبر فرمود: نه هر دو برایم عزیزند و محبوب، اما چون اول حسن تقاضای آب کرد او را مقدم داشتم[21]» .
نمونه دیگر:«روزی رسول گرامی اسلام امام حسن و امام حسین را بر دوش گرفته و آنان را مورد لطف و نوازش خود قرار داد در همان حال آنها را به خانه آورد و چون بچه ها گرسنه بودند، مادرشان زهرا، برای آنها نان و خرما آورد پس از این که نان و خرما را خوردند پیامبر به آنها فرمود: با هم کشتی بگیرید امام حسن و امام حسین به در خواست پیامبر کشتی گرفتند. حضرت زهرا می فرماید: دیدم پدرم با جملاتی حسن را تشویق کرده، در صدد تقویت اوست بدین خاطر به پدرم گفتم: ای پدر بزرگوار از شما تعجب می کنم که یکی را بر دیگری ترجیح می دهید آن هم بزرگتر را بر کوچکتر! پیامبر فرمود: دوستم جبرئیل، حسین را تشویق و تحریک می کند و من حسن را تشجیع می نمایم[22]».
این دو حادثه کوتاه ولی پر اهمیت می رساندکه حضرت زهرا با توضیحاتی که از پدر می شنود متقاعد می گردد که تبعیضی در کار نیست. به هر حال اهتمام فاطمه (سلام الله علیها) به رعایت عدالت بین فرزندان و عدم تبعیض بیین آنها قابل تامل و دقت است.
ت: توجه به حضور و غیاب فرزندان
بر کسی پوشیده نیست که بی توجهی در نظارت بر فرزندان، به خصوص در رفت و آمدها، چه نتایج زیان باری به دنبال دارد. با توجه به خطرات و تهدیداتی که هر لحظه سعادت یک جوان را در معرض نابودی قرار می دهد، لازم است که رفتار آنها در مواقع ورود و خروج، مورد دقت و بررسی قرار گیرد. گفتنی است که اعتیاد، فساد، انحرافات فکری و بسیاری از خطرات دیگر از همین بی توجهی آغاز می شود. حضرت فاطمه (سلام الله علیها) با فداکاری ومحبت خاصی که نسبت به فرزندانش نشان می داد مراقب تمام حرکات و سکنات آنها بود و به دقت رفت و برگشت های آنها را زیر نظر داشت.
نقل شده است که روزی پیامبر عازم خانه دخترش فاطمه شد چون به خانه رسید دید فاطمه با حالتی مضطرب و ناراحت پشت در ایستاده است آن حضرت فرمود:«چرا این جا ایستاده ای؟ فاطمه با آهنگی مضطرب عرض کرد: فرزندانم صبح بیرون رفته اند و تا کنون از آنها هیچ خبری ندارم. پیامبر به دنبال آنها روانه شد چون به نزدیک غار جبل رسید آنها را دید که خواب رفته اند و ماری کنار سرشان حلقه زده است پیامبرسنگی برداشت و به طرف مار پرتاب کرد. در این هنگام مار به اذن خدا به سخن آمده و گفت: السلام علیک یا رسول الله، به خدا قسم من نزد سر آنهانخوابیدم مگر به جهت محافظت از آنها. پیامبر برایش دعای خیر کرد و امام حسن را روی کتف راست و امام حسین را روی کتف چپ گذاشت و به طرف منزل روان شد که جبرئیل نازل شد و امام حسین را تا منزل فاطمه (سلام الله علیها) حمل کرد[23]».
ث: پیشگیری از ایجاد عقده حقارت در فرزندان
عقده حقارت یک حالت روانی است که به وسیله پدر و مادر در کودکان ایجاد می شود و عواقب سوء و خطرناکی خواهد داشت. ترجیح دادن بعضی از فرزندان بر بعضی دیگر یکی از موجبات عقده حقارت است. لذا اولیاء بزرگوار اسلام هرگز مرتکب چنین خلافی نمی شدند و فرزندان خود را به یک چشم نگاه می کردند و رفتارشان با تمام آنها یکسان بود. بهترین شاهد داستانی است که درباره حضرت فاطمه آمده است:
در روایات مرسل آمده است:«روزی امام حسن و امام حسین چیزی جداگانه بر روی صفحه ای نوشتند، آنگاه حسن به حسین می گفت: خط من بهتر از خط تو است و حسین به حسن می گفت خط من بهتر است؛ به ناچار نزد حضرت فاطمه رفتند و در خواست داوری کردند، حضرت که دوست نداشت یکی از آنها را برنجاند فرمود: بروید از پدرتان داوری بخواهید، رفتند و خطهایشان را نشان دادند و داوری خواستند حضرت علی هم که دوست نداشت یکی از آنها رنجیده خاطر شود فرمود: بروید از جدتان بپرسید! رسول خدا هم فرمود من بین شما داوری نمی کنم تا آن که اسرافیل قضاوت نماید اسرافیل هم گفت از خدا می خواهم.
وقتی که از خدا خواست، خداوند داوری بین آنها را به مادرشان فاطمه واگذار کرد حضرت فاطمه فرمود: خدایا اینک داوری می کنم، آن حضرت گردن بندی داشت، فرمود ای فرزندان من توجه کنید من دانه های این گردن بند را نثار(پخش) می کنم هر کس بیشترین دانه ها را جمع کند خط او بهتر است، گردن بند را در آورد و دانه های آن را نثار کرد در چنین وقتی جبرئیل کنار قائمه عرش ایستاده بود مامور شد به زمین بیاید و دانه آخر را نصف کند تا هیچ کدام رنجیده خاطر نشوند، جبرئیل امر خدا را اطاعت کرد و از حضرت حسن و حسین احترام به عمل آورد[24]».
ج: هم بازی شدن با کودک
امروزه روانشناسان معتقدند: یکی از راههای شخصیت دادن به کودک هم بازی شدن با اوست. خوب گوش دادن و... را فرا می گیرد در بازی یادگیری به دور از شرائط سخت انجام می گیرد.
یکی از راههای پرورش شخصیت کودکان شرکت بزرگسالان در بازیهای آنان است. وقتی بزرگسالان خود را تنزل می دهند و در بازی کودکان شرکت می کنند، طفل به هیجان می آید. کودک احساس می کند که کارهای او آنقدر ارزنده است که والدینش با او همکاری می کنند.
علیرغم این که ظهور اسلام در محیطی است که خصائص ارزنده انسانی در آن کمتر دیده می شود، اما برنامه ها و شیوه های ارائه شده از طرف اولیای دین همیشه با انسانها از هر فرهنگ و تمدنی سازگار است. این فعالیت و تکاپو به قدری برای سلامتی ورشد مناسب کودک ضروری است که حتی برای تشویق آنها به تحرک و بازی، بزرگترها نیز باید به بازی و جست و خیز تن دهند. بازی در دوران کودکی به منزله واکنش کودک در برابر عوامل محیطی و بروز استعداد های نهفته اوست که تأثیرات آن در کنار تقویت جسم و افزایش بنیه کودک قابل توجه است. همچنین بازی در پرورش نیروی ابداع وابتکار کودک بی نهایت مؤثر است بنا بر این غفلت از بازی به هیچ وجه به صلاح کودک و والدین او نیست. هم بازی شدن رسول گرامی اسلام با فرزندان فاطمه(سلام الله علیها) بیانگر این نکته مهم است که بازی و تحرک کودک یکی از لوازم تربیت محسوب می شود لذا حضرت رسول (صلى الله علیه وآله) می فرماید:«من کان عنده صبی فلیتصابّ له؛ کسی که در خانه کودکی دارد باید با بازی کودکانه فرزندش را شاد نماید[25]».
چون که با کودک سر و کارت فتاد
هم زبان کودکی بایدگشاد
از جمله مواردی که که در شیوه تربیتی حضرت زهرا جایگاه خاصی داشت تحرک و بازی با کودکان بود. حضرت علی و فاطمه در خانه به بازی بچه ها توجه کافی مبذول می داشتند و همین امر موجب نشاط و شادابی روز افزون آنها می شد. در مقابل خانه هایی که برای کودک محیط مناسب و دلنشین برای بازی و تحرک نیست، در روحیه و شخصیت اعضای خردسال آن خانه اثر نامطلوبی دارد نباید فراموش کرد که تحرک و بازی اقتضای سن و طبیعت کودک است وپدر و مادر وی وظیفه دارند شرائط و لوازم این امر را فراهم سازند.
حضرت فاطمه در دوران کودکی فرزندانش با آنها، هم بازی می شد و به این نکته نیز توجه داشت که در بازی نوع الفاظ و حرکات مادر سرمشق کودک قرار می گیرد بنا بر این باید از کلمات و جملات مناسبی استفاده کرد. علاوه بر این باید در قالب بازی و شوخی، شخصیت کودک را تقویت نمود، او را به داشتن مفاخر و ارزشهای اکتسابی تحریک و تهییج کرد؛ اینها همه مرهون در پیش گرفتن شیوه های صحیح در این رابطه است.
نقل شده که: حضرت با فرزندش امام حسن بازی می کرد و او را بالا می انداخت و می فرمود:
اشبه اباک یا حسن و اخلع عن الحق الوسن
و اعبد الها ذا منن و لا توال ذاالاحن
فرزندم حسن ! مانند پدرت باش ریسمان ظلم را از بن برکن.
خدایی را بپرست که صاحب نعمتهای متعدد است و هیچگاه با صاحبان ظلم و ستم دوستی مکن.
همچنین نقل شده است که: وقتی فرزندش حسین را بازی می داد این گونه می فرمود:
انت شبیها بابی لست شبیها بعلی
تو به پدر من (پیامبر)شبیهی و به پدرت علی شباهت نداری.
طبق همین نقل این بیت موجب خنده و تبسم علی(علیه السلام) می شد.
از این قطعات تاریخی استفاده می شود که حضرت علی و فاطمه علیرغم تمام مشکلات و گرفتاریهای موجود در بر خورد با کودکان و در محیط منزل، خوشحال، بانشاط و خندان بودند و این لازمه و جوهره جوانمردی است که انسان گرفتاریهای خارج از خانه را با خود به خانه نیاورد و غصه های خود را هر قدر که باشد در ظاهر خود نمایان نسازد. بی تردید فرزندانی که محصول تربیت چنین خانواده هایی هستند از روانی سالم روحیه ای قوی و نفسی مطمئن برخوردار خواهند بود. بازی وسیله ای است برای شناخت جهانی که در آن زندگی می کند وکسب تجربه می کند، یاد می گیرد چگونه احساسات را کنترل کند در حین بازی با مشکلاتی رو به رو می شود و راه حل مشکلات را می آموزد در بازی رعایت دیگران را، نظم و انضباط، نحوه سخن گفتن، خوب نگاه کردن و...
ح: تقویت روحیه احترام به مردم
از آنجا که امام حسن و امام حسین در جامعه آن روز جایگاه ویژه ای داشته و مورد احترام همگانند سزاوار است که در تربیت ایشان شیوه ای اتخاذ شود تا از خود بزرگ بینی، غرور و نهایتا برخوردهای تحقیر آمیز با افراد جلو گیری کند؛ شواهد بر این نکته اذعان دارد که مادر نمونه جهان این چنین بوده است. نمونه بارز آن قضیه یاد دادن وضو به پیرمرد ی است که اشتباه وضو می گرفت که در تاریخ مشهور است.
نتیجه گیری
غرب امروزه الگویی از زن ارائه کرده و می کند که نتیجه آن نابودی جامعه است؛ چون در آن الگو زن رها است، البته نه برای خود، که برای جامعه سرمایه داری، تا به هر شکلی تولید سرمایه نماید و اما خانواده او:
همسرش در نمایش جذابی از آزادی سکس خود را ارضاء می کند و تا هر مرحله ای که خواست پیش می رود او نیز رها است؛ او باید بتواند جیب کمپانی های در هم تنیده تجارت سفید راپر کند و فرزندانش نیز در پانسیون ها فقط از گرسنگی نمی میرند.
باقی نیازها و وظیفه ها از جامعه حذف شده است. البته همه پشیمانند، اما حرص سرمایه داری و اسارت جوامع، در چنگ آن، راه برگشتی باز نگذاشته است.
پس سزاوار است الگویی ارائه شود تا تأمین کننده ابعاد شخصی و شخصیتی زن بوده و از سویی وی را آماده حضور در اجتماع نموده، در عین حال جایگاه او را در نقش همسرو مادر که بنیان ساز خانواده، یعنی اولین و مهمترین پایگاه اجتماعی ـ به اقرار حتی علوم مدرن ـ است، تقویت نماید.
بر این اعتقادیم که این الگو با مدل برداری از شخصیت و زندگی حضرت فاطمه(سلام الله علیها) امکان پذیر خواهد بود.
بر این نکته نیز واقفیم که بررسی تمامی زوایای این اقیانوس عظیم در توان ما نیست و از سویی در این زمینه مطالعات کافی و وافی صورت نگرفته است با این وجود نیز ساختن مدلی از زندگانی این بزرگ زن تاریخ بشریت، برای جامعه امروز امکان پذیر است.
مهم ترین بخش این مدل بیانگر این نکته است که فاطمه(سلام الله علیها) در عین حفظ حریم هادر اجتماع زبانی گویا و مدیریتی برتر دارد.
اولویت همسر و فرزندان در زندگی او هیچگاه فراموش نمی شود چون به خوبی می داند فراموشی این وظیفه یعنی شکست فرزند و همسر در اجتماع و شکست آنها یعنی جامعه بیمارکه جامعه بیمار یعنی دوری از سعادت.
واو در این راه عاشقانه قدم بر می دارد.
از آن جا که زن مسلما ن ایرانی در طول تاریخ، با فاطمه سیر کرده است و انقلاب اسلامی فرصت ساز بروز ارزشهای فاطمی بوده است، پس از انقلاب اسلامی خصلت های آن بانوی گرانقدر در شخصیت زن ایرانی بروز و نمود داشته است.
اگر چه زمانی طولانی است که زن ایرانی در ابعاد گوناگون از فاطمه الگو گرفته است ولی فرصت بروز بعض ابعاد دیگر بدون انقلاب اسلامی میسر نبود.
با نگاه اجمالی به ابعاد حضرت وتطبیق آن با جلوه های رفتاری زن امروز ایران اسلامی به این نکته دست می یابیم که:پیروزی در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مانند مبارزه با رژیم ستم شاهی، پیروزی در جنگ تحمیلی و ...، مرهون حضور مستقیم و غیر مستقیم ایشان در این صحنه ها است.
پی نوشت ها :
1. سوره انفال ، آیه 17 .
2. سوره نجم ، آیه 3و4 .
3. بحار الانوار ، ج 43 ، ص 15 .
4. بحار الانوار ، ج 43، ص 16.
5. بحار الانوار ، ج 43 ، ص 12.
6. ر ، ك ، بحار الانوار ، ج 43 ، ص 15 .
7. بحار الانوار ، ج 43 ، ص 20 .
8. سوره ، حجرات ، آیه 13 .
9. سوره ، فتح ، آیه 29 .
10. زندگانی حضرت فاطمه ، ص 23.
11. صدیقه طاهره بانوی بزرگ اسلام ، ص 79 .
12. گلواژه آفرینش ، ص 47 .
13. بحار الانوار ، ج 43 ، ص 156.
14. احكام النساء ، ص 39 و الهدایة ، ص 60 .
15. ترجمه بیت الاحزان ، ص 139 .
16. بحار الانوار ، ج 43 ، ص 134 .
17. بحار الانوار ، ج 43 ، ص 191 .
18. منتهی الامال ، ج 1 ، ص 262 .
19. منتهی الامال ، ج 1 ، ص 214 .
20. پیام حضرت امام خمینی به مناسبت روز زن ، سال 1361 .
21. بحار الانوار ، ج 43 ، ص 283 .
22. جلوه های رفتاری حضرت زهرا ، ص 48 .
23. بحار الانوار ، ج 43 ، ص 316 .
24. بحار الانوار ، ج 43 ، ص 309 .
25. وسائل الشیعه ، ج 5 ، ص 126 .
منابع و ماخذ
1- قرآن کریم.
2- انصاری، عذراء، جلوه های رفتاری حضرت زهرا، انتشارات دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم .
3- بابازاده، علی اکبر، تحلیل سیره حضرت زهرا، انتشارات امام عصر (علیه السلام)، 1382 .
4- جمعی از نویسندگان، ره توشهُ حج، نشر مشعر ،1381 .
5- رسولی محلاتی، سید هاشم، زندگانی حضرت فاطمه، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1375 .
6- شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی زندگانی فاطمه زهر .
7- شیخ مفید، احكام النساء، چاپ مهر .
8- شیخ صدوق، الهدایه، چاپ اول رجب المرجب 1418،
9- عقیقی بخشایشی، صدیقه طاهره بانوی بزرگ اسلام، دفتر نشر نوید اسلام، 1375 .
10- عاملی ، شیخ حر، وسائل الشیعه، جلد 5 .
11- قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، ج1، انتشارات هجرت، 1378 .
12- قمی،شیخ عباس، بیت الاحزان، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی، انتشارات ناصر، 1369 و دشتی، محمد، مسئولبت تربیت، نشر امام علی (علیه السلام)، 1364 .
13- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار ،جلد 43 .چاپ بیروت .
14- واحد خواهران دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، گلواژه آفرینش،1373 .