هیچ دانی دختر خیر البشر
از چه جای حیدر آمد پشت در
گفت باید پیش امواج خطر
یار بهر یارِ خود گردد سپر
من كه تنها دختر پیغمبرم
پشت این در پیشمرگ حیدرم
فاطمه تنها طرفدار علیست
در هجوم دشمنان یار علیست
آن كه باشد مرد این سنگر منم
اولین قربانی حیدر منم
مقدمه:
مطالعه دقیق منابعی که از حوادث و رویدادهای پس از سقیفه بنی ساعده یاد کرده اند، ما را با حوادث ناگواری مواجه می سازد که یکی از آن ها، تحقق قطعی و تردید ناپذیر «هجوم به خانه حضرت فاطمه» آن هم- دست کم- در دو نوبت مختلف که به ترتیب- از آن ها با نام های «هجوم اول؛ هجوم منجر به شکست تحصّن» و «هجوم اصلی (دوم)؛ هجوم منجر به وقوع آتش سوزی و ایراد ضرب و جرح به حضرت زهرا» یاد می شود.
وقایع شاخص در هجوم اول:
اوّل: تحصّن (اجتماع) تعدادی از مخالفان بیعت با ابوبکر (در خانه حضرت فاطمه) عبارت بودند از: حضرت علی، زبیر، سلمان، ابوذر، مقداد، عمّار و عباس. (مخاطب و هدف اصلی مهاجمان در هجوم اوّل، همه تحصن کنندگان و در رأس آنان زبیر بن عوام بود).
دوّم: تهدید عمر به آتش زدن خانه حضرت فاطمه در صورت عدم خروج متحصنین از آن جا.
سوّم: خروج متحصّنان (به ویژه زبیر که شمشیر به دست داشت) از خانه حضرت زهرا .
چهارم: عدم خروج حضرت علی از خانه ، به رغم خروج متحصّنان.
به نقل از ابن ابی شیبه؛ پس از تهدید عمر، تحصّن کنندگان نزد حضرت فاطمه گرد آمدند. آن حضرت فرمود: دیدید که عمر پیش من آمد و به خدا سوگند خورد که اگر نزد من باز گردید، خانه را بر سرتان به آتش می کشد. قسم به خدا او به آنچه قسم خورده، عمل می کند «فَانصَرِفوا راشدینَ»؛ پس به صلاح دید خود عمل کنید و نزد من باز نگردید [از ادامه تحصّن دست بردارید] آن ها از وی فاصله گرفتند و نزدش باز نگشتند تا زمانی که با ابوبکر بیعت کردند.
اقدامات حضرت فاطمه و حضرت علی پس از هجوم اوّل و غصب فدک:
1. گریه کردن در فراق پدر (و به عنوان اعتراض به غاصبین) در خانه و بیت الاحزان و قبرستان اُحد ؛ 2. ارائه سند پیامبر در مورد فدک ؛ 3. احتجاج مفصل حضرت فاطمه در مجلس ابوبکر و عمر ؛ 4. آوردن شاهدان بر ملکیت فدک و رد کردن آنها توسط عمر و پاسخ نهایی امیرالمؤمنین درباره شاهدان؛ 5. احتجاج خصوصی حضرت فاطمه بر ابوبکر و گرفتن سند و پاره کردن آن توسط عمر ؛ 6. استنصار و یاری طلبیدن شبانه از مهاجرین و انصار ؛ 7.احتجاج مفصّل امیرالمؤمنینبا ابوبکر و عمر در مسجد ؛ 8. خطابه حضرت فاطمه در مسجد ؛ 9. نامه امیرالمؤمنین به ابوبکر درباره غصب فدک .
نکته: پس از احتجاج امیرالمؤمنیندر مسجد، غاصبین تصمیم بر قتل آن حضرت گرفتند که در اجرای آن ناکام ماندند.
غاصبین در مقابل این اقدامات تصمیم گرفتند برای اخذ بیعت از امیرالمؤمنینبه خانه حضرت فاطمه هجوم بیاورند. بلاذری مینویسد: ابوبکر در زمانی که علی از بیت خودداری نمود، عمر را نزد وی فرستاده گفت: او را به سختترین وضع نزد من بیاورید؛ (إِئْتِني بِهِ بِأَعْنَفِ الْعُنْفِ).
وقایع شاخص در هجوم دوّم (هجوم اصلی)
اوّل: تنها بودن اهل بیت و خالی بودن خانه حضرت فاطمه از یاران حضرت علی. (مخاطب و هدف اصلی مهاجمان در هجوم اصلی، امیرالمؤمنین بود).
دوّم: بیرون کشاندن اجباری حضرت علی از خانه توسط مهاجمان و تهدید ایشان به قتل.
سوّم: به آتش کشیدن درب خانه حضرت زهرا توسط مهاجمان.
چهارم: ایراد ضرب و جرح به حضرت زهرا توسط مهاجمان.
لازم به یادآوری است که هرچند شاخص های سوم و چهارم، از زمره مهم ترین رخدادهای «هجوم اصلی» به شمار می روند، اما در منابع اهل سنّت، حذف و تحریف شده اند، به گونه ای که تنها ردّ پاهای کم رنگی از آن ها باقی مانده است. همچنین خاطر نشان می گردد که: وجود پاره ای حوادث مشترک میان هر دو هجوم (مانند تهدید به آتش زدن و ورود خشونت بار مهاجمان به داخل خانه، که در هر دو هجوم به وقوع پیوسته اند)، گاه «به طور طبیعی و ناخواسته و یا دانسته و مغرضانه» موجبات ادغام نقل های «هجوم اول» و «هجوم اصلی» در یکدیگر را فراهم آورده است.
پس از این مقدمه- در هجوم اصلی به خانه حضرت فاطمه- در صورت حضور حضرت علی در خانه، چرا حضرت زهراپشت درب آمدند؟
هر چند دلیل قطعی این موضوع را فقط خود معصوم میداند، و برای ما به طور حتم ثابت نیست، ولی برای پاسخ به این پرسش، با توجه به آیات و روایات، این گونه میتوان گفت: که حضرت فاطمه به وظیفه و مأموریت خویش، به نحو احسن جامۀ عمل پوشاندند.
آیهٴ اول:(النَّبِي أَوْلَی بِالمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ)؛ پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است.
با توجه به این آیه، جان پیامبر خدا آن قدر با ارزش است كه اگر در خطر بیفتد، سزاوار است همهٴ مؤمنان، جان خود را فدای جان رسول خدا كنند، چنانكه سربازِ جان بر كفِ ایشان یعنی امیرالمؤمنین یعسوب الدین حضرت علی بارها جان خود را فدای پیامبر كردند كه برجستهترین آنها در ماجرای لیلة المبیت و هنگام فرار مسلمانان در جنگ احد روی داد كه حضرت علی تا سرحدّ جان، شجاعانه از جان رسول خدا دفاع كرد و ...
سؤال: چه كسی پس از پیامبر خدا نسبت به مؤمنان سزاوارتر است؟
آیات زیر، پاسخ این سوال را روشن تر بیان می کنند:
آیهٴ دوم:(إِنَّمَا وَلِیكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ)ولی شما، تنها خدا و پیامبر اوست و كسانی كه ایمان آوردهاند: همان كسانی كه نماز برپا میدارند و در حال ركوع زكات میدهند.
مرحوم علاّمهٴ امینی در كتاب ارزشمند «الغدیر» نزول این آیه را در حق علیبنابیطالب اعلام داشته و از شصت و شش منبع اهل سنّت نقل كرده است از جمله كتابهای تفسیر: الدرّ المنثور سیوطی، تفسیر كبیر (مفاتیح الغیب) فخررازی، تفسیر كشاف زمخشری و ...
با توجه به آیه ولایت،)إِنَّمَا(كه از أدات حصر است، ولایت را فقط برای خدا، رسول و حضرت علی اختصاص میدهد؛ بنابراین ولایتی را كه خداوند برای رسول خدا قرار داده، همان ولایت را برای حضرت علی اختصاص داده است.
آیه سوم:(فَمَنْ حَاجَّكَ فِیهِ مِن بَعْدِمَا جَاءَكَ مِنَ العِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِل فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّهِ عَلَی الكَاذِبِینَ)؛ پس هر كه در این [باره] پس از دانشی كه تو را [حاصل] آمده با تو ستیزه و جدل كند، بگو: «بیایید پسرانمان و پسرانتان، و زنانمان و زنانتان، و ما نفوسمان را و شما نفوستان را دعوت كنیم، سپس [به درگاه خدا] دعا و زاری كنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم».
خداوند متعال در آیه مباهله، حضرت علی را به عنوان نفس رسول خدا معرفی كرده است.
قاضی ایجی در كتاب «مواقف» و جرجانی در شرح مواقف، تصریح كردهاند كه این آیه، دلالت بر مساوات پیامبر با حضرت علی در تمام مقامات و فضایل به جز نبوّت دارد ؛ و این آیه بهترین دلیل بر علوّ شأن و مرتبهٴ امیرالمؤمنین حضرت علی است.
نتیجه: حضرت علی كه با توجه به آیهٴ مباهله، نفس و جان رسول خدا است و به استناد آیهٴ ولایت، ولایت ایشان همان ولایت رسول خدا است؛ بنابراین سزاوار است كه جان ولی خدا یعنی حضرت علی مثل جان رسول خدا در صورت به خطر افتادن توسط همهٴ مؤمنان حفظ شود و آنها جان خود را فدای جان امیرالمؤمنین كنند؛ در هنگام هجوم به بیت، تنها سرباز جان بركف ایشان، حضرت فاطمه بود كه به این وظیفه و تكلیف الهی خود عمل كرد؛ زیرا تكلیف حضرت زهرا این بود كه از مقام امامت و ولایت دفاع كند و بر آنچه او را ناراحت و خشمگین می سازد، صبر کند كه به خوبی به این تكلیف جامهٴ عمل پوشاند.
روایت اوّل: عیسی بن مستفاد میگوید: از امام کاظم پرسیدم آیا درآن وصیت [رسول خدا] سخنی از غصب خلافت و پیشی گرفتن دیگران بر امیرمؤمنان به میان آمد؟ حضرت فرمود: آری، به خدا سوگند نکته به نکته رویدادها بیان شده بود. پیامبر خدا به امیرمؤمنان و حضرت فاطمه فرمودند: آیاآنچه که شما را به انجام آن مأمور کردم، فهمیدید و پذیرفتید؟ آن دو فرمودند: «بَلَىٰ وَ صَبَرْنٰا عَلىٰ مَا سٰاءَنٰا وَغَاضَنٰا»؛ آری و بر آنچه ما را ناراحت و خشمگین میسازد، صبر می کنیم .
روایت دوّم: [در حال احتضار] پیامبر خدا سر بلند کرد و دست فاطمه را در دست امیر مؤمنان نهاد و فرمود: ... یا علی! هر آنچه فاطمه امر کند، به انجام رسان؛ جبرئیل دستوراتی آورده که من به او گفته ام!
از این رو، دلیل پرهیز امام علی از جهاد شهادت طلبانه، سرّ حمایتها تا سرحدّ جان و دفاعِ خونبار حضرت فاطمه از امیرالمؤمنین در هجوم اصلی به بیت، در این نكته كلیدی میتوان یافت كه «حفظ اسلام از خطر نابودی و ارتداد و بازگشت به قبل از اسلام» منوط به «حفظ جان حضرت علی بود»؛ هیچكس مانند حضرت صدیقه طاهره این حقیقت قرآنی را نمیدانست و نمیتوانست درك كند؛ از این رو وقتی متوجه وجود خطر برای مولای خویش از سوئی و وجوب حفظ جان ولی زمان به دلیل سزاواری بر جان همهٴ مؤمنان از سوی دیگر شد، بر خود واجب دانست برای حفظ جان و نفسِ رسول خدا یعنی امیرالمؤمنین حضرت علی، پشت در بیایند و اینچنین جاننثاری نمایند.
لازم به ذكر است كه این مهاجمان بودند كه با حكم خدا مخالفت كردند و اینگونه پارهٴ تن رسول خدا را مورد ضرب و جرح و آزار و اذیت قرار دادند. همان كوثر قرآنی كه پیامبر خدا دربارهٴ ایشان فرمودند: «فَإِنَّما هي بَضْعَةٌ مِنّي، یریبُنی ما أرابَهٰا وَیؤْذیني مٰا آذاها»؛ همانا او [فاطمه] پارهٴ تن من است، هر که او را پریشان خاطر کند مرا پریشان خاطر کرده و هر که او را بیازرد مرا آزرده است.
و قرآن دربارهٴ آزاردهندگان خدا و رسولش اینگونه میفرماید:(إِنَّ الَّذِینَ یؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْیا وَالآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَاباً مُّهِیناً)؛ بیگمان كسانی كه خدا و پیامبر او را آزار میرسانند، خدا آنان را در دنیا و آخرت لعنت كرده و برایشان عذابی خفّتآور آماده ساخته است.
از مصادیق آزار و اذیت رسول خدا در قرآن، این است كه میفرماید:(یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَدْخُلُوا بُیوتَ النَّبِی إِلَّا أَن یؤْذَنَ لَكُمْ إِلَی طَعَامٍ غَیرَ نَاظِرِینَ إِنَاهُ وَلكِنْ إِذَا دُعِیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَلاَ مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیثٍ إِنَّ ذلِكُمْ كَانَ یؤْذِي النَّبِی فَیسْتَحْي مِنكُمْ وَاللَّهُ لاَ یسْتَحْي مِنَ الحَقِّ وَإِذَا سَالتُمُوهنَّ مَتَاعاً فَسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ ذلِكُمْ أَطْهَر لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلاَ أَن تَنكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِیماً) ای كسانی كه ایمان آوردهاید، داخل اتاقهای پیامبر نشوید، مگر آنكه برای [خوردن] طعامی به شما اجازه داده شود، [آن هم] بیآنكه در انتظار پخته شدن آن باشید ولی هنگامی كه دعوت شدید، داخل گردید، و وقتی غذا خوردید، پراكنده شوید بیآنكه سرگرم سخنی گردید. این [رفتار] شما پیامبر را آزار میدهد و[لی] از شما شرم میدارد، و حال آنكه خدا از حق [گوئی] شرم نمیكند، و چون از زنان [پیامبر] چیزی خواستید از پشت پرده از آنان بخواهید، این برای دلهای شما و دلهای آنان پاكیزهتر است، و شما حق ندارید رسول خدا را برنجانید، و مطلقاً [نباید] زنانش را پس از [مرگ] او به نكاح خود درآورید، چرا كه این [كار] نزد خدا همواره [گناهی] بزرگ است.
با توجه به این آیه، اهل انصاف و دقت، به دو سؤال زیر چه پاسخی می دهند:
1. آیا مهاجمان در هنگام هجوم به خانه حضرت فاطمه (که جزء بیوت النبی است) اجازه گرفتند؟!
2. در صورتی كه از نظر قرآن سخن گفتن در منزل (محضر) رسول خدا، مصداق آزار و اذیت پیامبر است، آیا آزار و اذیت پارهٴ تن ایشان ـ حضرت فاطمه ـ مصداق آزار و اذیت رسول خدا نیست؟!