در اصطلاح فقهی سنت عبارت است از :
قول، فعل و تقریر پیامبر اكرم (صلى الله علیه وآله وسلم) كه در ضمنْ مصدر تشریع احكام در كلیه مذاهب اسلامی محسوب میشود. این اصطلاح از آن هنگام شكل گرفت كه پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) به مسلمانان امر فرمود از سنت او پیروی كنند. بدین ترتیب كلمه سنت آنگاه كه به تنهایی و بدون انتساب به كسی به كار رود، مفهوم آن اموری است كه بیان كننده حُكمی شرعی از جانب رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم)باشد، خواه این امور مبنای قولی داشته باشد یا فعلی و یا تقریری.
امّا در اصطلاح فقهاء امامیه سنت از مفهوم وسیعتری برخوردار است و از آن جایی كه امامان اهل بیت (علیهم السلام)دارای ملكه عصمت اند و این اصل با ادلّه خاصّ خود ثابت شده است، قول و فعل و تقریرآن گرامیان همانند پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم)مورد اعتماد و حجّت است. بدیهی است امامان اهل بیت (علیهم السلام)همانند سایر اصحاب و تابعین و راویان احادیث نبوی (صلى الله علیه وآله وسلم)نیستند كه اقوال ایشان فقط به جهت وثاقت و اعتماد در نقل روایات حجّت باشد، بلكه آنها امامانی هستند كه توسطرسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم)و از جانب خدای متعال منصوب شدهاند و در مسائل شرعی بر اساس احكام واقعیِ تعیین شده از جانب خداوند حكم میكنند. این احكام حقیقی یا از طرق وحیانی ـ مانند وحی نبوی ـ و یااز طریق معصوم دیگر به آنها میرسد. از اینرو سنت امامان (علیهم السلام)با توجّه به برخورداری از لوازم حجّیت یعنی عصمت و علم، همانند سنت نبوی، حجّت و واجب الاتّباع است و عبارت میباشد از : قول و فعل وتقریر.[1]
احكامی كه توسط ائمّه (علیهم السلام)بیان میشود، از قبیل روایت و نقلِ سنت نبوی نبوده و یا از نوع اجتهاد به رأی و استنباط احكام از مصادر تشریعی نیست، بلكه ایشان فی نفسه مصدری برای تشریع احكام اندو در مواردی كه به نقل روایات و احادیث پیامبر اكرم (صلى الله علیه وآله وسلم)اقدام كرده اند، یا به جهت اهمیّتِ نقلِ اصلِ روایت و انتساب آن به پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم)بوده و یا به سبب اتمام حجّت بر دیگران، و چه بساعلل و انگیزه های دیگری در میان بوده است كه ما از آن آگاه نیستیم.[2]
افعال معصومین (علیهم السلام)به جهت برخورداری از ملكه عصمت، حدّاقل بر مباح بودن فعل مذكور دلالت میكند و اگر امام معصوم (علیه السلام) فعلی را انجام ندهد، این امر اقلاًّ دلیل بر عدم وجوب آن فعل است. دلالت افعال معصومین در این حدّ قطعی و مسلّم است، امّا احكام وجوب و حرمت و استحباب و ... معمولاً به سبب وجود قرائتی ثابت میشود كه بر بیش از سند اباحه و عدم آن دلالت كند.[3]
امّا تقریر معصوم بیشك در جواز انجام كار خاصّی ظهور دارد كه احتمال حرمت آن نیز وجود داشته باشد،و نیز بر مشروعیّت و صحّت اعمال عبادی و معاملات دلالت میكند. البته تقریرِ بیان حكم نیز همانند تقریرفعل است، [4] امّا این كه ملاك حجّیّت چیست، معلوم شد كه عبارت است از: اتصال به منبع وحی و علم الهی ودارا بودن ملكة عصمت؛ و چنانچه كسی به جز پیامبر اكرم و امامان معصوم (علیه السلام)یافت شود كه از این ملاكها برخوردار باشد، میتوان به حجّیّت سنت او همانند سنت نبی مكرم اسلام و ائمه اهل بیت (علیهم السلام) حكم نمود. امّا بی تردید نمیتوان كسی را یافت كه دارای شرایط مذكور باشد، مگر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را!حق این است كه قدر و منزلت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) ناشناخته مانده و به خصوص مقام و شخصّیت علمی آن شفیعه دو سرا مجهول و پوشیده است و شاید تعبیر بهتر آن باشد كه بگوییم: به منزلت علمی حضرت صدیقة طاهره (سلام الله علیها) توجه و اهتمام لازم نشده است و گواه بر این مطلب این كه از سخنان، خطبه ها وروایات ایشان در مسائل فقهی و استنباط احكام شرعی بهره گرفته نمیشود و این كلمات نورانی در زمره ادلّه شرعی و مؤیداتی كه بتوان در استنباط احكام شرعی به آنها اعتماد كرد، قرار نمیگیرند. این در حالی است كه فاطمه زهراء (سلام الله علیها)پس از امامان معصوم (علیه السلام)تنها كسی است كه واجد شرایط یاد شده و منزلت مذكور است.
ما در این مقال بر سر آن نیستیم كه به بحث فقهی در خصوص اقوال و روایات صدیقة كبری (سلام الله علیها) بپردازیم، بلكه با توجه به بضاعت نویسنده و ظرفیت نوشتار، ضمن اشارهای به مقامات علمی حضرتش،نگاهی به روایات فقهی آن سرور بانوان عالَم خواهیم افكند.
مقامات علمی حضرت زهرا (سلام الله علیها)
خانه و خانوادهای كه فاطمه زهراء (سلام الله علیها)در آن پرورش یافت، بیت وحی و خاندان علم و معرفت الهی بود. پدر بزرگوارش رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم)بیانگر علوم و معارف ربانی و شارع احكام الهی و خانه اش مهبط ملائكه و منزلگاه حاملان وحی بود، و فاطمه (سلام الله علیها)بیشك از این دریای بیكران علم و دانش توشه هابرگرفت و حكمتها آموخت. همین سیره پسندیده پس از ازدواج و رفتن به خانه شوهر نیز ادامه یافت؛شوهری كه نزدیكترین مردمان به منبع وحی و كسی كه پیامبر او را «باب مدینه علم» خود نامیده و فرموده بود:«عالِمترین شما علی است»! كسی كه تمام علوم و معارف الهیّه را كه در گنجینه سینه پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم)بود، از آن گرامی فراگرفت و آموخت. آری، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها)در كنار چنین همسری كه خزانه علم خداوند و پیامبرش بود، از معارف دینی بهرهمند میشد و در اكتساب این علوم ازپیامبر اكرم (صلى الله علیه وآله وسلم)، شریك همسرش بود. امیرالمؤمنین علیه السّلام در این باره فرموده است:
«كنت ادخل علی رسولالله كلّ یومٍ دخلة و كل لیلةٍ دخلةً، فیخلینی فیها اَدور معه حیثما دار، و قدعلم اصحاب رسولالله أنه لم یصنع ذلك باحد من الناس غیری، و ربما كان ذلك فی بیتی، یأتینی رسول الله اكثر ذلك فی بیتی، و كنت اذا دخلت علیه بعض منازِلِه اخلانی، و اقام عنی نساءه، فلایبقی عنده غیری و إذا اتانی للخلوةِ معی فی بیتی لم تقم عنه فاطمة و لا احد من بَنِیَّ ... فما نزلت علی رسول الله آیة من القرآن الاّ اَقرأَنیها و اَملاها علیّ فَكَتَبتُها بخطی و علَّمَنی تاویلَها وتفسیرَها و ...».[5]
«من هر صبح و شام بر رسول خدا وارد میشدم و او با من خلوت میكرد و من در هر آنچه بر اومیگذشت با او بودم، و اصحاب رسول خدا میدانستند كه او به جز من با هیچ یك از مردم چنین نمیكند. چه بسا این خلوت در خانه من بود و رسول خدا بیشتر به خانه من میآمد. هرگاه من به منزل او وارد میشدم، با من خلوت میكرد و همسرانش را از نزد من بیرون میبرد و كسی جز من نزد او نمی ماند و هنگامی كه آن حضرت به قصد خلوت به خانه من میآمد، فاطمه وهیچ یك از فرزندانم از نزد او بر نمی خاستند ... پس آیه ای بر رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم)نازل نشد، مگر كه آن را بر من خواند و املاء كرد و من آن را نوشتم و تأویل و تفسیر و ... آن را به من آموخت ...».
اهل بیت (علیهم السلام)وارثان علم و معرفت نبوی و حاملان دانش الهی اند و در این باره توصیفات بسیاری اززبان رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم)و ائمه اطهار (علیه السلام)بیان شده است. امام صادق علیه السّلام فرموده است:
«إِنّا اهلُ بَیتٍ عِندَنا معاقلُ العِلم و آثارُ النّبوةِ و علمُ الكتابِ ...»
«ما اهل بیتی هستیم كه جایگاههای دانش و آثار نبوت و علم كتاب نزد ماست».[6]
در زیارت جامعه كبیره كه توصیف جامعی از اهل بیت (علیهم السلام)ارائه داده، از ائمّة هُدی (سلام الله علیها)باعناوینی چون «خُزّانُ العِلم» و «عَیبةُ عِلمِه» و «حَملةُ كتابِ الله» یاد شده است. این تعابیر تصریح به مقامات علمی و جایگاه والای دانش و معرفت اهل بیت دارد كه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها)نیز در زمره آن گرامیان است. این كه فاطمه زهراء (سلام الله علیها)یك تن از اهل بیت پیامبر است، نیاز به تأكید و اثبات ندارد و آیات قرآنی و روایات صحیح مبین این واقعیت است كه بارزترین آنها آیه تطهیر و حدیث كساء می باشد . در این خصوص روایت ذیل از ابن عباس جالب توجه است . وی می گوید :
روزی رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) نشسته بود و علی و فاطمه و حسن و حسین (علیه السلام) نزد او بودند . در این حال در این حال پیامر فرمود : بار خدایا ! تو می دانی كه اینان اهل بیت من و محترم ترین مردم نزد منند ، پس هر كس آنها را دوست بدارد تو نیز او را دوست بدار ... » . [7]
بنابراین فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از كلیه مقامات اهل بیت (علیهم السلام) و تمامی توصیفاتی كه درباره علم و معرفت و عصمت ایشان شده ، برخوردار است ، جز آنكه در روزگار او امام منصوب و منصوص از جانب خدای متعال ، امیر مؤمنان علی (علیه السلام) بوده و حضرت صدیقه كبری (علیه السلام) نیز به امامت آن گرامی اقتدا نموده است . دركنار این ها باید به این نكته توجه داشت كه صدیقه كبری (سلام الله علیها) همانند ائمه معصومین (علیهم السلام) محدث بود و از این طریق با سرچشمه علم الهی اتصال داشت . سلیم بن قیس ضمن روایتی در این باره میگوید :
« از محمدبن ابی بكر پرسیدم : آیا علی (علیه السلام) محدث بود؟گفت: بلی ، گفتم : آیا ملائكه به جز انبیاء با كسی سخن میگویند ؟.... گفت بلی ، فاطمه (سلام الله علیها) نیز محدثه بود ،ولی پیامبر نبود » . [8]
به علاوه در روایات فراوانی تاكید شده است كه پس از رحلت پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) كه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) دچار حزن و اندوه بسیار بود . به امر خداوند جبرئیل به نزد او میآمد و مطالبی را بازگو میكرد . این مطالب كه توسط امیر المؤمنین (علیه السلام) نوشته میشد ، عنوان « مصحف فاطمه » یافت و همراه سایر كتب آسمانی و كتابهای امیرالمؤمنین (علیه السلام) در اختیار ائمه اطهار (علیه السلام) قرار داشت و بدان استثنا میكردند. [9]
اما آن چه بیش از همه گواه بر مقام علمی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است ،روایات و سخنان نقل شده از ایشان است كه اگر چه به سبب عمر كوتاه آن گرامی در مقابل روایات امامان (علیهم السلام) اندك است * اما سرشار از علم و معرفت میباشد . مجموع سخنان و روایات حضرتش كه به دست ما رسیده ، شامل چند خطبه و نزدیك به یكصد سخن است كه روایات مذكور را بر حسب موضوعات میتوان تقسیم بندی و در عناوین : احكام ،اخلاق ،آداب و سنن ، مناجات و نیایش ،عقاید و .... قرار داد . خطبه ها نیز بنا به شرایط و موقعیتی كه بیان شده اند ، حاوی مطالب سیاسی ، اجتماعی ، اعتقادی و فقهی میباشند كه با دقت و بررسی میتوان این مطالب را از آنها استخراج كرد.
مجموع روایات فقهی و فرازهایی از خطبه ها كه صراحتاً به احكام فقهی اشاره دارند ،حدود سی مورد است . البته باید توجه داشت كه خطبه های طولانی و مفصل حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) كه مشتمل بر ابواب مختلف معرفتی است ،در نگرشی فقاهتی میتواند در استنباط بسیاری از احكام مورد استفاده قرار گیرد كه این امر نیازمند تخصصی و فقیه انه است » . [10]
علاوه بر روایات و خطبه ها كه میتوان آنها را سنت قولی فاطمه زهرا (سلام الله علیها) نامید ، سیره آن گرامی نیز كه همان سنت فعلی است ، به عنوان مصدری برای تشریع احكام میتواند به كار گرفته شود . سیره عملی حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) كه بخشهای زیادی از آن چه در زمان حیات پیامبر و یا بعد از آن نقل شده است ، از نكات و ظرایف بسیاری برخوردار است كه توجه به آنها در مباحث فقهی میتواند راهنما باشد .
اما روایات فقهی مذكور بر اساس موضوعات آنها بدین قرار است :
فلسفه وجودی احكام
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در بخشی از خطبه مفصل خود كه در مسجد مدینه پس از وفات پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) ایراد فرمود ،ضمن اشاره به برخی احكام الهی ، فلسفه وضع این احكام را بیان میكند . مسلماً توجه به حقیقت احكام و حدود الهی و علل تشریع آنها در بحث های فقهی راه گشاست . ذیلاً توجه خواننده ارجمند را به فصلی از خطابه شریف آن گرامی جلب میكنیم :
« ... فجعل الله الایمان تطهیرا لكم من الشرك و الصلاه تنزیهاً لكم عن الكبر و الزكاه تزكیه للنفس و نماء فی الرزق و الصیام تثبیتاً للاخلاص و الحج تشییداً للدین و العدل تنسیقاً للقلوب و طاعتنا نظاماً للمله و امامتنا امانا من الفرقه و الجهاد عزاً للسلام و الصبر معونه استیجاب الاجر و الامر بالمعروف مصلحه للعامه و بر الوالدین وقایه من السخط وصله الارحام منماه للعدد و القصاص حقناً للدماء و الوفاء بالنذر تعدیضاً للمفغره و توفیه المكائیل و الموازین تغییراً للبخس و النهی عن شرب الخمر تنزیها عن الرجس و اجتناب القذف حجاباً عن اللعنه و ترك السرقه ایجاباً للعفه و حرم الله الشرك اخلاصاً له بالربوبیه ... » . [11]
فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمود : خداوند ایمان را سبب تطهیر شما از شرك قرار داد ، و نماز را عامل تثبیت اخلاص ،و حج را وسیله تقویت اسلام ، و عدالت را مایه هماهنگی دلها ،و اطاعت ما را باعث نظم ملت اسلام ،و امامت ما را امان از تفرقه و پراكندگی ،و جهاد را موجب عزت اسلام ،و صبر و شكیبایی را وسیله ای برای جلب پاداش حق ،و امر به معروف را برای اصلاح توده ها ، و نیكی به پدر و مادر را برای پیش گیری از خشم خداوند ،و صله رحم را جهت افزایش جمعیت ،و قصاص را برای حفظ نفوس ، و وفاء به نذر را موجب آمرزش ،و جلوگیری از كم فروشی را وسیله مبارزه با كمبودها ،و نهی از شرابخواری را برای پاكسازی از پلیدیها ، و پرهیز از تهمت ناروا را حجابی در برابر غضب پروردگار ، و ترك دزدی را برای حفظ عفت نفس ،و تحریم شرك را برای اخلاص و بندگی و ربوبیت خود مقرر داشت ... » .
روزه و شرایط روزه دار :
آن بانو در روایتی روح روزه و روزه داری را صیانت نفس از گناه بر میشمرد و میفرماید :
«مایصنع بصیامه اذا لم یصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه » [12] روزه دار هنگامی كه زبان و گوش و چشم و جوارح خود را حفظ نكند ، با روزه خود چه میخواهد بكند؟!
روزه نذر :
وقتی امام حسن و امام حسین (علیه السلام) بیمار شده بودند ؛ حضرت زهرا (سلام الله علیها) آنها را در آعوش گرفته ، نزد پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) برد و فرمود :
«ان بری ولدای مما بهما صمت الله ثلاثه ایام شكراً » [13]
اگر پسرانم از بیماری بهبودی یابند ، سه روز برای سپاس به درگاه خدا ، روزه میگیرم .
ارث و قوانین آن :
زمانی كه ابوبكر بر مسند خلافت نشست و اموال فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در فدك و سهم ایشان در خمس را تصرف كرد ، حضرت به مسجد آمده ، در خطبه ای كه ایراد فرمود ، به او اعتراض نموده ،ضمن بیان قوانین ارث از كتاب خدا درباره حق خود مدعی شد و چنین فرمود :
« ایها المسلمون اغلب علی ارثیه ... افعلی عمد تركتم كتاب الله و نبذ تموه وراء ظهوركم اذ یقول :
و ورث سلیمان داوود » .
و قال فیما اقتص من خبر یحیی بن زكریا قال :
« فهب لی من لدنك ولیاً یرثنی و یرث من آل یعقوب » .
و قال : « اولوا الارحام بعضهم اولی ببعض فی كتاب الله » .
و قال : « یوصیكم الله فی اولادكم للذكر مثل خط الانثیین » .
و قال : « ان ترك خیراً الوصیه للوالدین و الاقربین بالمعروف حقاً علی المتقین ... » [14]
« ای مسلمانان ! آیا باید ارث من به روز گرفته شود ... آیا عمداً كتاب خدا را ترك گفتید و پشت سر افكندید ؟ در حالی كه این قرآن است كه می فرماید :
سلیمان از داوود ارث برد ! و در بیان سرگذشت یحیی بن زكریا به نقل از زكریا می گوید : خداوندا ! فرزندی نصیب من كن كه از من و آل یعقوب ارث ببرد!
و نیز میفرماید: خویشاوندان در ارث بردن از یكدیگر نسبت به بیگانگان سزاوارترند!
و میگوید: اگر كسی مالی از خود بگذارد، و برای پدر و مادر و بستگان به طرز شایسته وصیت كند، این برهمه پرهیزگاران حق است ...
خمس و موارد مصرف آن:
باز آن حضرت در مقابله با ابوبكر درباره اموال غصب شده خود فرمود:
«لقد علمتَ الذی ظلمتَنا عند اهل البیت من الصدقات و ما افاء الله علینا من الغنائم فی القرآن من سهمِ ذوی القربی»
«و اعلموا انما غنتم من شیئیٍ فان لِلّه خمسه و للرسول و لذی القربی».
قال ابوبكر : یُسلَمُ الیكم كاملا ؟
قالت : افلك هو؟ و لاقربائك ؟!
قال ابوبكر: اصرفُ فی مصالح المسلمین؛
قالت: لیس هذا حكم الله تعالی ان رسول الله لم یعهد الیّ فی ذلك بشیئی الاّ انی سمعته یقول لنا انزلت هذه الایة: «واعلموا انما غنتم ...» اَبشِروا آل محمّد فقد جاءكم الغنی.
حضرت زهرا علیهاالسلام در این احتجاج فرمود :
ابابكر! تو خوب میدانی چه ظلمی به ما اهل بیت روا داشتی درباره صدقات و سهم ذوی القربی، كه خداوند از غنائم به ما اختصاص داد و در قرآن فرمود:
بدانید آن چه غنیمت میگیرید، خمس آن برای خدا و رسول و ذوی القربی است؛
ابوبكر گفت : آیا كاملاً به شما داده میشود؟
حضرت فرمود : مگر اینها برای تو و خویشان توست؟!
ابوبكر گفت : من آن را در مصالح مسلمانان مصرف میكنم.
حضرت فرمود : امّا این حكم خدای متعال نیست. رسولخدا (صلى الله علیه وآله وسلم) در این باره به من توصیه ای نكرد، جز اینكه وقتی آیه «وَاعلَمُوا اَنَّما غَنِمْتُم ...» نازل شد، شنیدم كه پدرم فرمود: ایآل محمّد! مژده باد كه ثروت و بینیازی به سوی شما آمد!
همچنین صدیقه كبری علیهاالسلام در همان خطبهای كه در مسجد مدینه ایراد كرد، موارد مصرف «خمس» و«فِیء» را كه در قرآن آمده به تفصیل بیان نمود و فرمود:
«امّا فدك فان الله عز و جل انزل علی نبیه قرآناً یأمر فیه باتیان حقی قال الله:
فاتِ ذالقربی حقَّه؛
فكنت انا وَ وَلَدیَّ اقرب الخلایق الی رسول الله فَنَحَّلَنی و وَلَدیّ فدكاً فلما تلی علیه جبرئیل:
و الیتامی و المساكینَ و ابنَ السبیل،
قال رسول الله: الیتامی الذین یأتَموّن بالله و برسوله و بذی القربی، و المساكین الذین اَسكَنُوا معهم فی الدنیاو الاخرة و ابنَ السبیل الذی یسلُكُ مَسلَكَهُم،
قال عمر: فاذا الخمس و الفیء كله لكم و لموالیكم؟!
قالت: امّا فدك فاوجبها الله لی و لِوَلَدیَّ دون موالینا و شیعتنا، و امّا الخمس فقسّمه الله لنا و لموالینا واشیاعنا كما یُقرأُ فی كتابالله.
قال عمر: فما لسایر المهاجرین و الانصار و التابعین؟
قالت: ان كانوا موالینا من اشیاعنا فلهم الصدقات التی قسّمها الله و اوجبها فی كتابه فان الله رضی بذلك ورسوله رضی به.[15]
حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود: امّا دربارة فدك، خداوند در قرآنی كه بر پیامبرش نازل نمود، فرمان داد كه پیامبر حقّ مرا بدهد و فرمود: حق نزدیكانت را بده!
و من و دو فرزندم نزدیكترین مردم به رسول خدا بودیم و او فدك را به من و فرزندانم بخشید و هنگامیكه جبرئیل این آیه را بر او خواند كه:
«و الیَتامی و المساكینَ و ابن السبیل (حق آنها را بده) ...».
رسول خدا فرمود: یتیمان در این آیه آنانند كه به خدا و رسول خدا و ذوی القربی اقتدا كنند و مساكین كسانی هستند كه با آنها (خدا و پیامبر و آل او) در دنیا و آخرت سُكنی گزینند و ابن السبیل كسی است كه به راه آنها برود.
عمر گفت: آیا در این صورت خمس و فیء كاملاً برای شما و موالیان شماست؟!
فرمود: امّا فدك را كه خداوند فقط برای من و فرزندانم واجب كرده است نه موالیان و شیعیانمان؛ ولی خمس را برای ما و شیعیان ما تقسیم كرده است چنانكه در كتاب خداست.
در این حال عمر پرسید: پس چه بهره ای برای مهاجرین و انصار و تابعین خواهد بود؟
فرمود: اگر از موالیان و شیعیان ما باشند، صدقاتی كه خداوند در كتابش بیان كرده و تقسیم نموده و واجب گردانیده برای آنهاست، كه خداوند و رسول او به این امر خشنودند.
وصیت
حضرت فاطمه علیهاالسلام پیش از وفات به طور كتبی و شفاهی به امیرالمؤمنین علیه السلام وصیت نمود. این وصایا بیانگر مواردی است كه شخص میتواند درباره آنها وصیت كند، از آن جمله محل دفن، چگونگی تشییع جنازه، غسل و غسل دهندگان، برگزاری نماز میت و ... در این وصایا كه حضرت بخشی از آن را خطاب به اسماء و تمام آن را به امام امیرالمؤمنین علیه السلام بیان فرموده چنین آمده است :
«قالت یا اسماء! اذا انا متُّ فاغسلینی انتِ و علی ابن ابیطالب و لا تُدخِلینی علیَّ احداً».[16]
ای اسماء! وقتی من از دنیا رفتم، تو و علی بن ابیطالب مرا غسل دهید و كسی را بر جنازه من وارد نكنید.
«قالت لا تُصلّی علیَّ امةٌ نقضت عهدَالله و عهدَ ابی رسولِ الله فی امیرالمؤمنین علیٍّ و ظلموا لی حقی ...».[17]
و باز فرمود: امتی كه عهد خدا و پدرم رسول الله را درباره امیر المؤمنین علی شكستند و در حق من ظلمكردند بر من نماز نگذارند ...
«قالت: و لا تدفِنی الا لیلاً و لا تُعلِم احدأ قبری».[18]
و نیز فرمود: مرا فقط شبانه دفن كن و كسی را از محل قبرم آگاه نكن.
درباره وصایای حضرت زهراء روایات بسیاری نقل شده كه نیازمند بحثی دقیق است.
شهادت و بینه
حضرت فاطمه زهراء علیهاالسلام در احتجاجات خود با ابوبكر برای مطالبه حق خویش در فدك، به ارائه شاهد و بینه نیز توجه داشت، زیرا از نظر غاصبان فدك او مدعّی حقّی بود و میبایست برای آن بیّنهای بیاورد،در این حال آن گرامی كه خود را ذی حق میدانست، برای ارائه بینه اعلام آمادگی كرده، فرمود:
«هذا اول شهادةِ زورٍ شهدا بها فی الاسلام فان فدكاً انما هی تَصدَّقَ بها علیّ رسول الله ولِیَ بذلك بینة».[19]
این اولین شهادت دروغی است كه آن دو ـ عمر و ابوبكر ـ در اسلام به آن گواهی دادند ـ مبنی بر این كه پیامبر فرمود: «ما پیامبران ارث نمیگذاریم» ـ به راستی كه فدك را رسول خدا فقط به من بخشید و من براین امر بینه دارم.
آنگاه فرمود: «علیٌّ و ام ایمن یُشهِدان بذلك».[20]
علی و ام ایمن به این امر (بخشش فدك) شهادت میدهند.
مالكیت و قاعده ید
فاطمه زهرا علیهاالسلام در مناظره ای كه با ابوبكر و عمر در قضیه غصب فدك دارد، درباره حق خود نسبت به فدك و مالكیت آن به قاعده «یَد» استشهاد میكند و آنها را كه خواستار شاهد و بینه بودند، محكوم میسازد.بنگرید:
قالت: «الیست فدكُ فی یَدی و فیها وكیلی و قَد اكلتُ غَلّتَها و رسولُ اللهِ حیٌّ؟
قالا: بلی،
قالت: فَلِم تسألانی فی البینة علی ما فی یدی؟»
آن حضرت فرمود: آیا فدك در دست من نبود؟ و وقتی رسولخدا زنده بود، آیا نماینده من در آن نبود ومن از غلّه آن نمیخوردم ؟
گفتند: آری،
فرمود: پس چرا درباره آنچه در دست من بوده از من شاهد و بینه میطلبید؟!.[21]
حرمت شراب
امیرالمؤمنین علیه السّلام نقل میكند كه فاطمه سلام الله علیها فرمود:
«قال لی رسول الله: یا حبیبة ابیها! كل مسكر حرام و كل مسكر خمرٌ».[22]
رسول خدا به من فرمود: ای محبوبه پدر! هر مست كنندهای حرام است و هر مست كننده ای خمر است.
همچنین آن حضرت به نقل از پدر بزرگوارش فرمود: «من شرب شربة فلذَّ منها لم تقبل صلاتُه اربعین یوما ولیلة:[23] كسی كه شراب بنوشد و لذّت ببرد، نماز او چهل شبانه روز پذیرفته نگردد».
گوشت قربانی
ام سلیمان میگوید: نزد عایشه همسر رسول خدا رفتم تا درباره گوشت قربانی بپرسم، گفت: پیامبر ابتدا ازآن نهی كرده بود ولی بعد اجازه داد. زمانی كه علی بن ابیطالب علیه السلام از سفر آمد، فاطمه علیهاالسلام مقداری از گوشت قربانی برای او برد. علی علیه السلام گفت: مگر رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم)از خوردن آن نهی نكرده بود؟ فاطمه علیهاالسلام گفت:
«انه رُخِصّ فیها : به خوردن آن اجازه داده شد».[24]
واجبات و مستحبات در غذا خوردن
قالت: «فی المائدة اثنتا عشرةَ خصلةً یَجِبُ علی كل مسلم ان یعرفها، اربع فیها فرض و اربع فیها سنّة و اربع فیها تادیب. فامّا الفرض فالمعرفة و الرضا و التسلیم و الشكر، فامّا السنة فالوضوء قبل الطعام و الجلوس علی الجانب الایسر و الاكل بثلاث اصابع فامّا التادیب فالاكل بما یلیك و تصغیر للقمة و المضغ الشدید وقلّة النظر فی وجوه الناس».[25]
حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود: در خوردن غذا دوازده ویژگی وجود دارد كه بر هر مسلمانی دانستن آنهاواجب است. چهار نكته آن واجب، چهار ویژگی مستحب و چهار خصلت نشانه ادب است.
امّا چهار ویژگی واجب عبارتست از: شناخت، رضایت، تسلیم و شكر گذاری در برابر خداوند؛ و نكات مستحب آن عبارتست از : وضو داشتن پیش از غذا، نشستن در موقع غذا خوردن، نشستن بر جانب چپو خوردن غذا با سه انگشت؛ و نشانههای ادب آنست كه : از غذایِ جلو (و در دسترس) خوردن، لقمه راكوچك برداشتن، خوب جویدن، به دیگران كم نگاه كردن.
احكام نگاه
امیرالمؤمنین علیه السّلام میگوید: نزد پیامبر بودیم. آن حضرت از فاطمه علیهاالسلام پرسید چه زیوری برای زنان نیكو و رواست؟ او فرمود:
«خیرٌ للِنّساء ان لا یرین الرجال و لا یراهن الرجال».[26]
بهترین زیور برای زنان این است كه مردان (نامحرم) را نبینند و مردان (نامحرم) نیز آنها را نبینند.
نیز نقل شده است روزی مرد نابینایی پس كسب اجازه به منزل علی علیه السّلام وارد شد وپیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم)ـ كه در منزل حضور داشت ـ مشاهده كرد حضرت زهرا علیهاالسلام با ورود آن نابینا ازجای برخاست و خارج شد. پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم)فرمود: دخترم این مرد نابیناست؛ فاطمه سلام الله علیهاعرضه داشت:
«ان لم یكن یرانی فانی اراه و هو یشمّ الریح».[27]
اگر او مرا نمیبیند، من او را میبینم و او بوی مرا استشمام میكند.
در پایان یادآوری این نكته ضرورت دارد كه آن چه در این جا از سخنان آن بانوی گرامی در حوزة احكام و فقه ارائه شد، تمامی روایات فقهی مأثوره از حضرتش نیست و فقط نمونه هایی از سخنان نورانی دخت گرانقدرپیامبر (سلام الله علیها) بود و بررسی و دقت فقیه انه در كلیه روایات و خطبه های آن سرورِ بانوان عالَم ما را به دقائق علمیِ بیشتری رهنمون میشود و این وظیفه ای است كه انجام آن از فقیهان عالیقدر شیعه ـ این مرزبانان مكتب اهلبیت (علیهم السلام)ـ انتظار میرود.
پی نوشت ها :
1-رك : مظفر،محمدرضا ، اصول الفقه ،2، 63.
2- همان .
3- همان ، 65.
4- همان.
5- مجلسی ، بحار الانوار ، ج 2 ،ص 238.
6- مفید، الاختصاص ، ص 309 و همان 308 و بحار الانوار 26/32.
7- بحار الانوار 43/44.
8- بصائر الدرجات ، ص 109.
9- بحار الانوار 26/44.
10- چنین كاری در كتاب « من فقه الزهراء» در حدیث شرح حدیث كساء و خطبه های حضرت فاطمه (سلام الله علیها) صورت گرفته است .
11- طبرسی ، احتجاج ، 1/194.
12- عوالم العلوم ،11/625.
13- اربلی ، كشف الغمه 2/49.
14- طبرسی ، احتجاج ، 1/195.
15- كشف الغمه 2/37.
16- انساب الاشراف ، 450 و فرهنگ سخنان حضرت فاطمه ،مرحوم محمد دشتی ،272.
17- دیلمی ، ارشاد القلوب ، 263.
18-بحار الانوار ، 43/209.
19-عوالم العلوم ، 11/ 436.
20-طبرسی ، احتجاج 2/58.
21- مستدرك الوسایل 17/399.
22- طبری ،دلایل الامامه ، ص 3 .
23- عوالم العلوم ، 11/ 624.
24- فاطمه الزهراء بهجه قلب الرسول ، 268.
25- عوالم العلوم ،11/629.
26- كشف الغمه ،2/23.
27- مناقب ابن شهر آشوب 3/428.
منبع : مجله گلستان قرآن ، مرداد 1380 - شماره 76