شما اینجا هستید: اشعار > سینه سوخته
سینه سوخته
ای شمع سینه سوخته‌ی انجمن علی تقدیر تست سوختن و ساختن، علی

ای رهبری که منزوی‌ات کرده جهل خلق
ای آشنای درد، غریب وطن علی‌

من پهلویم شکسته و تو دل شکسته‌ای
من بر تو گریه می‌کنم و تو، به من علی‌

من سینه خُرد گشته و تو سینه سوخته
من با تو گفتم و تو به کس دم مزن علی

من بازویم سیه شده تو دست، روی دست
بر گو کجاست بازوی خیبر شکن علی‌

سربسته به، که بعد حمایت ز حقّ تو
در اختیار من نَبُوَد دست من علی‌

گفتم به شب کفن کن و شب دفن کن ولیک
از تن نمانده هیچ برای کفن علی‌

علی انسانی

ارسال نظر