عشق یعنی معنی بالا بلند
عشق یعنی دوری از هر دام و بند
گر که خواهی عشق را معنی کنم
بحر باشم بایدت باشی چو نم
عشق یعنی آتش اندر جان شدن
سوختن در آتش و درمان شدن
عشق یعنی ناله های فاطمه
خطبه خواندنهای او بیواهمه
عشق یعنی در تب و تاب علی
نام مولا بر زبان راندن جلی
عشق یعنی ماجرای کوچه ها
دانی آیا بر سرش آمد چه ها
فاطمه معنای عشق برتر است
ذوب در مولا و میرش حیدر است
فاطمه دستش بدامان علیست
عشق بازیهای زهرا منجلیست
عشق یعنی جان نثاری پشت در
از پی مولا دوید آسیمه سر
دست مولا را به هم پیچیده دید
از پی مولا و عشق خود دوید
گفت مولایم رهانیدش ز بند
روبهان حیله گر گیرید پند
بر سر پیمان خود جان را نهاد
هر چه جانانش بگفت آنرا نهاد
گفتش او جانم چه باشد بهر یار
میکنم قربانیش دار و ندار
عشق یعنی عشق زهرا و علی
جان یکی اندر دو قالب تن گلی
اینچنین مولای من تعلیم داد
درس عشق اندر نهاد من نهاد
نام زهرا دین و هم دنیای ماست
عشق پاکش آخرین سودای ماست
اول و آخر رضای فاطمه
منتهای آرزوی ما همه
مجید امیری