شما اینجا هستید: اشعار > فاطمه سوخت
فاطمه سوخت
اى به طوفان بلا، يار على همدم آه شرر بار على


مهر و قهرت، سبب ردّ و قبول
فاطمه! روح على! جان رسول

اى ز سيلى شده نيلى رويت
كشت آزردگى پهلويت

تا على را سوى مسجد بردند تا
نازنينْ قلب ترا، آزردند

رابط فيض خدا را كشتند
مادر زهد و ريا را، كشتند

آنكه نان و نمكش را خوردند
به تلافى، فدكش را بردند!

تا كه بيت الشرف فاطمه سوخت
عرش را ز آتش غم، قائمه سوخت

هستى شير خدا رفت ز دست
تا كه زهراى وى از پاى نشست

تقی براتی

ارسال نظر