شما اینجا هستید: ویژه نامه فاطمیه > بینش سیاسى حضرت زهراعلیها السلام - عذرا باباکریمی
بینش سیاسى حضرت زهراعلیها السلام - عذرا باباکریمی
در این مقاله، سعی شده است با مطالع شیوه ها و رفتارهای سیاسی حضرت فاطمه (علیها السلام) بینش سیاسی ایشان مورد بررسی و تبیین قرار گیرد. خطبه‌های حضرت (علیها السلام) با توجه به مضامین و زمینه‌های تحقق آن و دیگر رفتارهای سیاسی ایشان در مواجهه با حكومت غاصب، كه بیانگر نوع بینش سیاسی حضرت زهرا (علیها السلام) می‌باشد، از جمله مواردی هستند كه در این مقاله مورد توجه قرار گرفته‌اند.

رفتارهای سیاسی حضرت زهرا (علیها السلام)

(رفتار سیاسی) عبارت است از: (فعالیت های سیاسی افراد و پیامدهای آن برای نهادهای سیاسی). در این مقاله، نیز رفتار سیاسی حضرت به آن دسته از فعالیت ها و مبارزاتی اطلاق می شود كه در قالب ایراد خطبه، اعتراض به غصب فدك و خلافت، سكوت در برابر خلیفه به خاطر وحدت سیاسی و مانند آن صورت گرفته اند. این رفتارها، كه عمدتاً پس از رحلت حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) و به دنبال ماجرای صقیف بنی ساعده ظهور كردند، حاكی از این مدعایند كه حضرت زهرا (علیها السلام) اگاهی عمیقی نسبت به مسائل اسلامی و سیاسی داشته اند، به عبارت دیگر، ایشان از بینش سیاسی عمیقی برخوردار بودند. اما مراد از (بینش سیاسی) چیست؟

بینش سیاسی

تعبیر (بینش سیاسی) از دو كلم (بینش) و (سیاسی) تركیب شده است. (بینش) از مصدر دیدن، بینایی، بینندگی و بصیرت، به معنای نگاه و نظر می باشد. در اصطلاح روان شناسی نیز (بینش) عبارت از (كشف) است. (سیاست) نیز برگرفته از كلم (ساس) به معنای رعیت داری، اصلاح امور مردم و مملكت داری می باشد. در لسان العرب، (سیاست) به معنای قیام هر چیزی است به آنچه صلاح و مصلحت می باشد. (السیاسه: القیام علی شیء بما یصلحه). نزد دانشمندان اسلامی نیز سیاست عبارت است از: روش ادار جامعه به گونه ای كه مصالح مادی و معنوی آحاد آن تحقق یابد. به دیگر سخن، سیاست به معنی آیین كشورداری است.

با توجه به این دو مفهوم، می توان (بین سیاسی) را چنین تعریف كرد: بینش سیاسی داشتن به معنای فهم دقیق مسائل، حسن و سرعت تشخیص، سرعت انتقال و باریك بینی در تمام اموری است كه نیاز به تدبیر و سیاست گذاری دارند.

در اینجا، منظور از (بینش سیاسی حضرت زهرا (علیها السلام)) آگاهی از روابط و ضرورت های میان اجزای نظام اسلامی ـ سیاسی، از جمله توحید، نبوت، امامت و نظام امت می باشد كه این بینش بر پای باورها، آگاهی ها و ارزش های توحیدی استوار است.

ساختار بینش سیاسی حضرت زهرا (علیها السلام)

در یك جمع بندی كلی، سه عنصر اصلی را می توان در ساختار بینش فرد موثر دانست: ارزش ها، باورها و آگاهی ها. ارزش ها ملاك های مرجحه ای هستند كه موجب میشوند انسان یك گونه از نمود و حالت حقیقی را نسبت به حالت دیگر آن ترجیح دهد، برای مثال، حضرت زهرا (علیها السلام) حمایت از ولایت عظما را به عنوان حقیقتی در نظر داشتند و از این رو، جان خود را برای اثبات این حقیقت نثار كردند. به عبارت دیگر، ایشان شهادت درراه ولایت را بر زندگی مادی ترجیح دادند.

منظور از (باورها) نیز ایمان و اعتقادی است كه ما نسبت به وجهی از واقعیت داریم، به گونه ای كه آن را حقیقتی آزمون شده و دانسته تلقی می كنیم. حضرت زهرا (علیها السلام) به این باور رسیده بودند كه تنها راه نجات و سعادت انسان ها تمسك به دامان ولایت و امامت است و هر راهی جز این راه، انحراف و سقوط در فتنه می باشد.

آخرین عامل موثر در ساختار بینش، عنصر (آگاهی و شناخت) است، قطع نظر از اینكه منشأ آگاهی ها چیست. آگاهی عنصری كلیدی در شكل دهی به نظام ادراكی و ایجاد تغییر در آن می باشد.

منشأ آگاهی های حضرت زهرا (علیها السلام) وحی الهی می باشد كه این مسئله از دو طریق امكان پذیر شده است: علاوه بر اینكه ایشان در دامن كامل ترین انسان های روی زمین تربیت شده اند (از طریق پدر، به اطلاعات و آگاهی هایی رسیده اند كه دیگران از آن ها بی نصیب هستند)، از سوی دیگر، با توجه به احادیث وارد شده، پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله) حضرت زهرا (علیها السلام) ازطریق جبرئیل، آگاهی های را كسب می نمودند. به عبارت دیگر، حضرت زهرا (علیها السلام) نیز مورد خطاب وحی قرار می گرفتند. باید توجه نمود كه حضرت آگاهی عمیقی نسبت به مسائل روز داشتند. آگاهی ایشان از متن اجتماع مسلمانان نیز قابل توجه می باشد. اما با توجه به این ساختار بینشی، چگونه می توان اثبات نمود كه عامل رفتارهای سیاسی حضرت زهرا (علیها السلام) بینش سیاسی ایشان بوده است؟

از طریق برخی از رفتارهای ایشان، از جمله ایراد خطبه در مسجد مدینه و همچنین در بستر بیماری و تلاش براثبات ولایت امیرالمؤمنین (علیها السلام) و گریه های حزن انگیز پس از ارتحال پیامبر (صلی الله علیه و آله) می توان تا حدی به ساختار بینش ایشان پی برد.

رفتار سیاسی در قالب ایراد خطبه

یكی از بارزترین رفتارهای سیاسی حضرت زهرا (علیها السلام) ایراد خطبه است. ایشان با استفاده از زمان ومكان مناسب، سعی در بیداری و آگاهی مسلمانان داشتند. از این رو، به دنبال غصب (فدك)، با جمعی از زنان به سوی مسجد مدینه حركت فرمودند. ابوبكر با عمر و جمعی از اصحاب، اعم از مهاجر و انصار، در آنجا حاضر بودند. آن حضرت (علیها السلام) چادری بر پیش روی خود حایل كردند و در كمال عفت و حجال، به ایراد خطبه پرداختند.

این رفتار اگرچه به دنبال غصب (فدك) صورت گرفت و ظاهرا یك حركت اقتصادی بود، اما با دقت در زمینه های ایراد خطبه و همچنین متن خطبه، اهداف خلیفه از غصب (فدك) و احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) و نگرش آن ها نسبت به (فدك)، می توان دریافت كه در نگرش شیعه، (فدك) به عنوان نمادی از غصب حكومت به شمار می آید.

زمینه های سیاسی ایراد خطبه

مراجعه به تاریخ اسلام نشان می دهد پس از ارتحال پیامبر (صلی الله علیه و آله)، جو اجتماعی- سیاسی با بحران جدی روبرو به شد؛ خطری سه گانه و مثلث وار آیین اسلام را تهدید می كرد: یك ضلع این خطر امپراتوری روم بود؛ خطر دیگر امپراتوری ایران؛ و خطر سوم منافقان و احزاب و اقلیت های داخلی بودند. در چنین شرایطی، كه خطر هجوم خارجی و از همه مهم تر خطر دشمن داخلی برای اسلام و مسلمانان وجود داشت، مسلما حضرت زهرا (علیها السلام) برای باز پس گیری یك قطعه زمین ـ هر چند با ارزش ـ حاضر نبودند این میزان سختی را متحمل شوند و هرگز حاضر به ایجاد دو دستگی در میان مسلمانان نبودند. اما به توجه به كه ایشان از گوهر عقل و عصمت بهره مند بودند و هیچ گاه منافع شخصی خود و خانواده شان را بر منافع دینی و اجتماعی ترجیح نمی دادند، مقابله و اعتراض ایشان نسبت به حكومت معنایی دیگر را در خود نهفته داشت. هر چند خلیفه اهداف زیادی از جمله اهداف اقتصادی و همچنین شكست قداست معنوی اهل بیت (علیهم السلام) را در دستور كار خود قرار داده بود، اما هدف اصلی حضرت زهرا (علیها السلام) از بهانه قرار دادن (فدك) ضربه وارد كردن به موقعیت حكومت غاصب و دفاع از ولایت عظما و عصمت اهل بیت (علیهم السلام) بود. ایشان با بینش سیاسی خویش، متوجه خطری بزرگ تر از خطر روم و ایران برای جامع مسلمانان شده بودند و آن انحراف از مسیر ولایت و امامت بود؛ خطری كه مسلمانان را به فرقه های مختلف تقسیم نمود و مهم ترین عامل اقتدار مسلمانان را ـ كه همان وحدت و ایمان بود ـ زیر سئوال برد.

بررسی متن خطبه

هر چند بررسی دقیق خطبه در این مقال كوته نمی گنجد، اما مراجعه به این خطبه و بررسی اجمالی آن ما را با این واقعیت رو به رو می كند كه حضرت درصدد رسوا كردن حاكمان غاصب و نشان دادن بی كفایتی آن ها به مردم و مسلمانان آینده می باشند. متن خطبه خود گواهی بر این ادعاست كه ایشان درصدد پس گیری صرف (فدك) نبودند؛ زیرا محورهای اصلی خطبه از جمله توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت می باشند و تنها قسمت اندكی از خطبه به مباحث اقتصادی و ارث تعلق گرفته است. دقت در این قسمت نیز نشان می دهد كه خلیفه با تفسیری غلط از قرآن، حتی ساده ترین مباحث ارث، را متوجه نشده است. بنابراین، با توجه به متن خطبه و رفتارهای ایشان، می توان به دو نكته اشاره كرد:

یكی اینكه حضرت با ایراد این خطبه، منشوری درونی برای شیعه به یادگار گذاشته اند؛ منشوری كه در آن جهان بینی الهی به زیبایی ترسیم گردیده و براساس آن ایدئولوژی سیاسی شیعه پایه گذاری شده است.

دیگر اینكه حضرت با این حركت و رفتار سیاسی خویش، الگوی مناسبی برای مشاركت سیاسی زنان فراهم نمودند و با بنیان گذاری مكتب (اعتراض) در شیعه به همگان فهماندند كه دفاع از مكتب تشیع، زن و مرد نمی شناسد و هركدام از آن ها باید بر اساس ضرورت های موجود، به حمایت از فرهنگ سیاسی شیعه بپردازند.

در اینجا، با توجه به حجم بالای مباحث اعتقادی و اجتماعی و سیاسی در خطب اول ایشان در مسجد مدینه، تنها به بحث جهان بینی و ایدئولوژی سیاسی شیعه از دیدگاه حضرت پرداختند. این دو عنصر تاثیر بسیاری بر بینش سیاسی حضرت زهرا (علیها السلام) دارند. برای بررسی این دو عنصر، به هر دو خطب حضرت زهرا (علیها السلام) مراجعه می كنیم.

اركان جهان بینی اسلامی در دو خطبه

پیش از بررسی جهان بینی حضرت در خطبه ها، لازم است به اركان آن ها اشاره شود. سه مسئله بنیادین جهان بینی عبارتند از:

1. هستی شناسی، كه به این مطلب می پردازد: آیا جهان هستی مساوی با ماده است یا خیر؟ آیا رابطه ای بین جهان ماده و ماورای آن وجود دارد یا خیر؟ حل این مسائل به خداشناسی منجر می شود.

2. انسان شناسی، كه در آن حقیقت انسان مطرح می شود: آیا انسان همین بدن مادی است، یا دارای روح غیر مادی می باشد؟ آیا واپسین زندگی انسان محدود خواهد بود یا جاودانی؟ آیا روح و جسم انسان در زندگی او رابطه ای با هم دارند یا خیر؟ این مسئله به حل مسئله معاد منتهی می شود.

3. راه شناسی، كه مبدأ و معاد انسان را به هم پیوند می دهد و نقش آفریدگار را در راهنمایی انسان به سوی سعادت ابدی روشن میكند و آن راه (وحی) است كه از سوی خداوند متعادل در اختیار پیامبران قرار می گیرد و راه تضمین شده ای می باشد. در واقع، این بخش حلق ارتباط میان جهان بینی و ایدئولوژی می باشد. در پرتو مسئل نبوت است كه می توانیم مسائل ایدئولوژی را به صورت تضمین شده حل كنیم.

این اركان به زیبایی و با ترتیب، در خطب اول ذكر گردیده اند. در ابتدای خطبه، به توحید و صفات خداوند، هدف آفرینش، غیر مادی بودن مبدأ جهان و معاد اشاره می فرمایند، و در واقع، با شرح ركن اول جهان بینی سخن خویش را شروع می كنند. ایشان پس از حمد و ستایش الهی می فرمایند: (... من شهادت می دهم كه معبودی جز خداوند یكتا نیست. بی مثال است و شریك و مانند ندارد. این سخنی است كه روح آن اخلاص است ... خدایی كه رویتش با چشم ها غیر ممكن است و بیان اوصافش با این زبان محال و درك ذات مقدسش برای عقل ها و اندیشه ها ممتنع است...)

سپس ایشان اهداف خلقت را به طور خلاصه چنین بیان می فرمایند: آشكار ساختن حكمت بی پایان خداوند، دعوت بندگان به اطاعت او، نشان دادن قدرت نامحدود او، فرا خواندن بندگان به عبودیتش و قوت بخشیدن به پیامبرانش. در پایان این بخش، می فرماید: تا بندگان را بدین وسیله، از خشم و انتقام و عذاب خویش رهایی بخشد و به سوی باغ های بهشتی و كانون رحمتش سوق دهد). در ادام خطبه، به بحث دربار نبوت و مقام والای پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ویژگی ها و اهداف او و زحمات طاقت فرسای ایشان در راه گسترش اسلام اشاره می شود.

ایشان در قسمت پایانی خطبه، ابتدا به ركن معاد توجه می كنند و خلیفه را مورد مؤاخذه قرار می دهند و می فرمایند: (ولی بدان! در قیامت تو را دیدار می كنم و بازخواست می نمایم ... در آن روز، داور خدا، و مدعی تو محمد، و موعد داوری رستاخیز ... می باشد) مشاهده می كنیم كه حضرت زهرا (علیها السلام) در خطبه های خویش بارها متذكر معاد می شوند كه از جمله اركان ایمانی و اعتقادی دین اسلام و شرط مسلمانی است؛ یعنی اگر كسی این ركن را از دست بدهد از زمره مسلمانی خارج است.

بنابراین، در این خطبه، حضرت از لحاظ نظری، جهان بینی توحیدی را به زیبایی ترسیم می كنند و در كنار آن، یك ایدئولوژی سیاسی را به عنوان الگو و راهنما برای حركت شیعه در طول تاریخ ارائه می دهند. به عبارت دیگر، خطب ایشان، هم در بردارند حكمت عملی است و هم حكمت نظری.

ایدئولوژی سیاسی شیعه

حضرت صدیق طاهره (علیها السلام) با بینش سیاسی عمیق خویش می دانستند كه این خطبه ها تنها متعلق به زمان ایشان نیستند و باید به عنوان الگویی برای آیندگان به یادگار بمانند. از این رو، دقت و توجه ایشان در این خطبه ها بسیار تحسین برانگیز است و ما را به این نكته رهنمون می سازد كه ایشان عالمه ای هستند كه فقط به زمان خویش احاطه ندارند، بلكه به حق سرور زنان دو عالم اند و سخنان ایشان، مهر تثبیتی بر حقانیت فرهنگ تشیع می باشد. آن حضرت با درایت خویش، در این خطبه ها و ویژگی های ایدئولوژی سیاسی شیعه را بر می شمرند.

برای هر ایدئولوژی پنج ویژگی می توان برشمرد كه كلی اند. غالب ایدئولوژی ها دارای این ویژگی ها هستند. ایدئولوژی اسلام نیز با توجه به جامعیت آن از این امر مستثنا نیست. این ویژگی ها عبارتند از :

1. معمولا ایدئولوژی نظریه هایی كم و بیش جامع در مورد انسان و جامعه را در بر دارد.

2. نظریه و برنامه ای كلی دربار سازمان سیاسی ـ اجتماعی را داراست.

3. رسیدن به این برنامه مستلزم برنامه ای است كه استراتژی آن در این ایدئولوژی بیان شده است.

4. نه تنها در پی انگیزش مردم است، بلكه در جهت اهداف خویش، به دنبال یافتن هواداران وفادار می باشد.

5. خطاب آن به عامه مردم است، به روشن فكران، در رهبری، نقش خاصی را می دهد.

همان گونه كه گذشت، در تفكر حضرت زهرا (علیها السلام) انسان موجودی مختار است و حق انتخاب دارد. اما این انسان در هستی زندگی می كند و عالم هستی نیز ماهیت از اویی و به سوی اویی دارد؛ یعنی عالم هستی در این جهان مادی خلاصه نمی شود و در ورای این عالم خاكی، عالم دیگری است. انسانی كه در این جهان زندگی می كند نیز ماهیت دو بعدی دارد: بعد مادی و بعد معنوی. و این انسان دو بعدی استعداد رسیدن به كمال را داراست. اما استعداد به تنهایی كافی نیست. بنابراین، هم انسان و هم جامعه محتاج راهنما و هدایت كننده می باشند تا بتوانند راه خود را بیابند. و این راهنما كسی نیست جز پیامبر و امام. همچنین انسان برای رسیدن به سعادت، به وسیله ای نیاز دارد كه این وسیل رشد و سعادت، همان (قرآن) می باشد.

حضرت زهرا (علیها السلام) در خطبه خویش می فرمایند: (شما ای بندگان خدا! مسئولان امر و نهی پروردگار و حاملان دین و وحی او هستید وشما نمایندگان خدا بر خویشتن و مبلغان او به سوی امت ها می باشید. پاسدار حق الهی در میان شماست و حافظ پیمان خداوند، در دسترس هم شماست و آنچه پیامبر صلی الله علیه و آله پس از خود در میان امت به یادگار گذارده، كتاب ناطق خدا و قرآن صادق، نوری آشكار و روشنایی پرفروغ است...؛ كتابی كه ... مستمعان را به ساحل نجات رهبری می كند ...)

حضرت زهرا (علیها السلام) در این خطبه، بارها مردم را مخاطب خویش قرار می دهند و به آن ها اعتماد به نفس می بخشند كه شما آزاد از هر قید و بندی نسبت به بندگی دیگری هستید. در فرازهای مزبور، ایشان انسان را مختار و مسئول رفتار سیاسی خویش می دانند و به مهاجر و انصار می فهمانند كه هیچ عذری از آنها پذیرفته نخواهد بود.

ایشان در خطب دوم خویش می فرمایند: (انلزمكموها و انتم لها كارهون)؛ یعنی آیا ممكن است ما شما را مجبور به پذیرش حق كنیم، در حالی كه شما از آن كراهت دارید؟ بنابراین، در مكتب تشیع، فرد و جامعه سیاسی مسئول رفتار خویش هستند و در صورت تخلف، باید پاسخگو باشند. این ایدئولوژی سیاسی حضرت فاطمه (علیها السلام) است كه به انسان، شرافت، شخصیت انسانی، شناخت، رسالت و مسئولیت می دهد. از این رو می بینیم ویژگی اول ایدئولوژی به وضوح در خطبه ها نمایان است.

نظریه در مورد سازمان سیاسی ـ اجتماعی

حضرت زهرا (علیها السلام) در بخش فلسف احكام، در واقع فلسفه و ضرورت امامت و سازمان سیاسی اسلام را مطرح می كنند؛ آنجا كه می فرمایند: (وطاعتنا نظاماً للمله و امامتنا اماناً من الفرقه)؛ یعنی اطاعت از ما اهل بیت نظم دهند ملت، و امامت برای ایجاد وحدت و دوری از تفرقه و پراكندگی است.

همچنین در خطب دوم، به طور مشروح به وسیله امامت و ویژگی های امام می پردازند. بر این اساس، مشخص می شود كه از دید ایشان، نظام سیاسی اسلام نظامی است كه در رأس آن، جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله) قرار می گیرد. این جانشینی از نظر ایشان و در فرهنگ تشیع متعلق به مولای متقیان و فرزند ایشان می باشد.

مبارزه در راه هدف

دین اسلام دین مبارزه و جهاد است، چه جهاد با نفس و چه جهاد با دشمن بیرون. حضرت فاطمه (علیها السلام) هم عملاً از طریق رفتارهای سیاسی خود، مبارزه با غاصبان را به شیعیان می آموزند و هم در خطبه های خویش، مردم را به مبارزه و جهاد فرا می خوانند. برای مثال، در بخش (فلسفه احكام) می فرمایند: (فجعل الله الایمان تطهیرا لكم من الشرك... و الجهاد عزا للسلام)؛ یعنی خداوند ایمان را برای پاكی شما از شرك ... و جهاد را به خاطر عزت و سربلندی اسلام قرار داد.

در انتهای خطبه، به مهاجران و انصار می فرمایند: این چه سكوتی است كه در مقابل از دست رفتن حق من روا می دارید؟! این چه تغافلی است كه در برابر ستمی كه بر من وارد شده است نشان می دهید؟! و در تضمینی از قرآن می فرمایند: (چرا با قومی كه پیمان های خود را شكسته و تصمیم به اخراج رسول گرفتند پیكار نمی كنید، در حالی كه آن ها آغازگر بودند؟) (توبه: 13)

در این خطبه، نمود عینی مبارزه در راه هدف نیز به چشم می خورد. ایشان با اشاره به مبارزات پیامبر (صلی الله علیه و آله) و امام علی (علیه السلام) در این دو خطبه، مهم ترین عنصر ایدئولوژی سیاسی شیعه را برای مسلمانان آینده ترسیم می كنند و آن عدم سازشگری با دشمن می باشد.

در مورد ویژگی دوم و پنجم ایدئولوژی نیز باید متذكر شد كه ایشان در اثنای كلام خویش، به تناسب بحث، مردم را به اطاعت خدا و رسول خدا و ائمه اطهار (علیه السلام) می خوانند. ایشان با بینش عمیق خویش، در قالب استعاره، كنایه، تشبیه، تمثیل و یا تضمین آیات قرآن، بارها با واژه (یا ایها ...) و (یا ایها المسلمون...) مردم حاضر و آیندگان را مورد توجه قرار می دهند.

در واقع، در این فرازها، مخاطبان آن حضرت (علیها السلام) عالمان و آگاهان بی تفاوت جامع اسلامی، شخصیت ها و بزرگان تطمیع شده مدینه، اصحاب و یاران رفاه زده و قدرت طلب می باشند؛ كسانی كه دست از ارزش های الهی شسته و مرعوب و مضطرب شده اند. از سوی دیگر، ایشان می دانند كه در قلب های قفل زده آن ها چیزی اثر نمی كند. از این رو، در پایان خطبه، هدف از ایراد آن را برای اهل مسجد، اتمام حجت معرفی می كنند.

بنابراین، حضرت در این خطبه، به طور كلی، با تبیین وضع موجود (انحراف از مسیر امامت) به ارائه وضع مطلوب و آرمانی و (اطاعت از امامت و اهل بیت (علیهم السلام) برای رسیدن به سعادت) و ارائه طریق رسیدن به آن (به وسیل قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) به دقت به ترسیم ایدئولوژی سیاسی شیعه می پردازند.

بنابراین، ملاحظه می كنیم كه مخاطبان حضرت زهرا (علیها السلام) روشن فكران و آگاهان زمان و در نهایت، تود مردم می باشند. حضرت نیز با بینش سیاسی خویش می دانند كه این گروه با توحید و نبوت و معاد آشنایی دارند. از این رو، درصدد تبیین این موارد نیستند. همچنین می دانند كه این جماعت با قرآن نیز آشنایی دارند. از این رو، نمی خواهد فلسفه آیات ارث و پس گیری (فدك) را برای آن ها توضیح دهند. مسلماً هدف ایشان امر مهم دیگری است و آن ارائه نظری سیاسی اسلام دربار امامت و حكومت می باشد؛ زیرا می دانند قانون الهی احتیاج به مجری دارد و تنها كسی شایست این اجراست كه اعلم و احق نسبت به مسائل الهی باشد.

اگرچه ایراد خطبه در مسجد مدینه و همچنین در بستر بیماری در مقابل زنان مهاجر و انصار یكی از رفتارهای مدون حضرت زهرا (علیها السلام) به شمار می رود و بر این اساس، شاید نیازی به ذكر دیگر رفتارهای ایشان نباشد، اما توجه به برخی از رفتارهای حضرت در كنار این خطبه ها، ما را با واقعیت های بیشتری آشنا می كند. به همین دلیل، به برخی از این رفتارهای سیاسی اشاره می گردد:

رفتار سیاسی در قالب گریه و مصیبت و وصیت سیاسی

یكی از پنج نفری كه در دنیا بسیار گریسته اند حضرت زهرا (علیها السلام) می باشند كه این مسئله نشان از عمیق بودن درد و رنج ایشان دارد. حضرت در بیان احوال خود در پاسخ ام السلمه فرمودند: (در میان انبوه غم و گرفتاری هستم: از دست دادن پیامبر و مورد ستم قرار گرفتن وصی او).

این سخن به خوبی نمایانگر این مطلب است كه ناراحتی ایشان بیشتر به خاطر سرنوشت مسلمانان بوده، تا وضعیت روحی خویش؛ چرا كه می فرمایند: من نگران از دست دادن پیامبرم هستم، نه پدرم، و نگران مورد ستم واقع شدن وصی او هستم، نه شوهرم.

یا در جواب دختر طلحه، كه در یكی از روزهای غم بار پس از وفات رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خدمت حضرت فاطمه (علیها السلام) رسید و از گریه های جانكاه آن حضرت سخت نگران شد و علت را پرسید، حضرت فاطمه (علیها السلام) در جواب فرمودند: (ای دختر طلحه! آیا از مصیبت و رویداد تلخی می پرسی كه در همه جا انتشار یافته است؟ ... از پست ترین قبایل عرب، قبیله (تیم)، ابوبكر بن ابی قحافه و از حیله بازترین قبایل عرب، قبیله (عدی)، عمر بن خطاب بر علی (علیه السلام) ستم روا داشتند . پرچم مسابقه بر افراشتند تا بر علی (علیه السلام) پیش بگیرند. چون موفق نشدند، بغض و كینه علی (علیه السلام) را در دل گرفتند. آن گاه كه نور دین به خاموشی گرایید و پیامبر (صلی الله علیه و آله) رحلت كرد، آن بغض ها و كینه ها را به زبان آوردند و بر مركب آرزو سوار گشتند و ستم ها روا داشتند).

این احادیث به وضوح، فلسف گریستن ایشان پس از رحلت حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) را نشان می دهند و ثابت می كنند كه این گریه های علنی نمود یك رفتار سیاسی در مقابل حكومت غاصب می باشند؛ زیرا این گریه ها و حزن ها و بی قراری ها اولاً، در فراق رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و مقام رسالت و منزلت الهی ایشان بوده است؛ ثانیاً، به خاطر از دست رفتن زحمات وی و انحراف حكومت اسلامی از مسیر اصلی خویش؛ ثالثاً، به خاطر ابراز خشم و ناراحتی از حكومت انحرافی و نشان دادن نگرانی خویش از وضع موجود و بیان این نكته كه معیار خشم خدا خشم حضرت زهرا (علیها السلام) می باشد. بنابراین، گریه ایشان همچون افراد عادی نیست. مسلما كسی كه می فرمود: (الجار ثم الدار)، درصدد آزردن مردم مدینه و همسایگان خویش نمی باشد. ولی با توجه به بینش عمیق خود، می داند كه این گریه ها باید به گوش تاریخ برسند؛ تاریخی كه در بود و نبود (بیت الاحزان) در آینده تشكیك می كند و سعی در پوشاندن حقیقت دارد. (لذا، حقیقت این است كه گریه فاطمه (علیها السلام) آسایش مردم را بر هم نزد، بلكه هیات حاكمه را زجر می داد. لذا، حاكمان او را از گریه منع می كردند.) این گریه ها با ظاهر عاطفی، معنایی عقلانی، در خود نهفته داشتند تا تاریخ عقلا را به فكر وا دارند كه چرا حضرت زهرا (علیها السلام) كه از نابینا رو می گرفت، گریه و اندوهش روز و شب در فضای مدینه می پیچید؟!

از سوی دیگر، نگاهی سطحی به وصیت سیاسی حضرت زهرا (علیها السلام) نشان می دهد كه وصیت به مخفی بودن قبر و تدفین ایشان چیزی جز یك مسئله سیاسی نیست؛ زیرا حضرت می دانستند كه صحابه دیروز و حیله گران امروز با شركت در مراسم تدفین وی، درصدد احراز مشروعیت برای خویش می باشند. از این رو، با این حركت سیاسی خود مبنی بر تدفین شبانه و مخفی بودن قبرشان، به همگان فرمودند كه اجرای اسلام واقعی و ناب محمدی بدون حكومت اسلامی امكان پذیر نیست و مسند حكومت اسلامی برازنده غاصبان بی سیاست و منحرفان از خطر رهبری و امامت نمی باشد. در واقع، حضرت با این وصیت دو نكته را گوشزد كردند:

1. تنفر از غاصبان حكومت كه راه مستقیم سیاست الهی را منحرف كردند و با سیاست شیطانی خود، بدعتی آشكار و دیرینه در اسلام پایه گذاری كردند؛ چنان كه در ابتدای وصیت خویش، شكستن عهد خدا و پیامبرش را، كه همان مسئله امامت و جانشینی است، گوشزد می كنند.

2. تنفر از مردمی كه منفعلانه در برابر حكومت جور سر تسلیم فرود آوردند و با آنكه می دانستند حق با چه كسی است، ایشان را یاری ننمودند و با این كار، به تحقق حكومت غاصب یاری رساندند.

رفتار سیاسی در قالب انزجار از غاصبان حكومت

حضرت زهرا (علیها السلام) پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله)، هیچگاه دست از مبارزه نكشیدند، حتی در بستر بیماری به ایراد خطبه و انزجار از كسانی پرداختند كه امامت و رهبری را به انحراف كشاندند. سكوت و قهر حضرت زهرا (علیها السلام) با خلیف مسلمانان، كه تازه بر مسند قدرت تكیه زده بود، موجب رسوایی او نزد مردم می شد. پس از غصب (فدك) و ایراد خطبه، غاصبان درصدد كسب رضایت حضرت زهرا (علیها السلام) برآمدند تا در میان مردم، مصداق حدیث (ان الله یغضب لغضبك) نشوند. اما سكوت و قهر حضرت فاطمه (علیها السلام) آن ها را برای همیشه تاریخ، مصداق این حدیث نبوی ساخت. این رفتارها نیز اگرچه ظاهری عاطفی دارند، اما دارای معنایی عمیق می باشند. هرچند پرداختن به تمام رفتارهای حضرت دراین نوشتار ممكن نیست، اما متون تاریخی و احادیث نشان می دهند كه رفتارهای سیاسی ایشان در چند قالب بودند:

الف. ایراد خطبه و مبارزه با بدعت در سیره و سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در قالب تقاضای (فدك) و مشی احتیاج و نظرخواهی از مهاجر و انصار؛

ب . ایراد شعار پر محتوای فراق رسول الله (صلی الله علیه و آله) و اعلام نگرانی از آینده مسلمانان و شكستن ارزش های موجود در جامعه؛

ج . عدم گفت و گو با ابوبكر و عمر برای رسوا كردن آن ها در مقابل مردم هنگام بیماری، در قالب سكوت ؛

د. انزجار از غاصبان حكومت و مردم منفعل كه در قالب وصیت سیاسی نمود یافته است.

این رفتارها، كه دارای پیامدهای كوتاه مدت و بلندمدتی برای غاصبان حكومت بودند، باعث شدند بسیاری از حقایق به فرهنگ شیعه منتقل شوند؛ زیرا از تمام این رفتارها و متن وصیت سیاسی ایشان و بخصوص خطبه های گوهر بار ایشان، می توان دریافت كه سیاست حاكم بر زمان ایشان، سیاست خشونت، فشار، خفقان و به تسلیم وادار كردن و همچنین لگدمال كردن حقوق افراد بود و در واقع، آنچه حضرت را رنج می داد محو سیاست اسلامی و جایگزین شدن سیاست شیطانی مبتنی بر دروغ و عوام فریبی بود. با كمی دقت، می توان به این نتیجه رسید كه رفتارهای سیاسی حضرت زهرا (علیها السلام) اگرچه ظاهری احساسی دارند، اما محتوای آن ها چیز دیگری است. با توجه به علم و اعتقاد حضرت زهرا (علیها السلام)، این سئوال مطرح می شود كه اگر بخواهیم نوع و چیستی رفتارهای ایشان را بررسی كنیم، این رفتارها در محدود كدام كنش ها قرار می گیرند؟

شناخت ماهیت رفتارهای حضرت زهرا (علیها السلام)

برای فهم نوع رفتارهای حضرت فاطمه (علیها السلام)، بهتر است به انواع كنش های اجتماعی، كه برخی از جامعه شناسان مطرح می كنند، اشاره كنیم:

ماكس وبر معتقد است: دوگانگی زندگی عقلانی و غیر عقلانی در حوز جامعه و سیاست نیز بازتاب دارد. از این رو، وی چهار نوع مثالی از كنش های اجتماعی را بررسی می كند:

1. كنش عقلانی هدفمند كه براساس رابطه میان هدف و وسیله صورت می گیرد. این كنش درزندگی اقتصادی نمود بارزی پیدا می كند. بازیگر اجتماعی به اقتضای تسهیل كار خود، در هدف و وسیله تغییر ایجاد می نماید.

2. كنش عقلانی مبتنی بر ارزش كه عمدتاً در حوزه دین و اخلاق نمودار می شود. در این كنش، ممكن است در وسایل تجدیدنظر شود، اما در اهداف كه مبتنی بر اصول و ارزش ها هستند، چنین تجدیدنظری ممكن نیست. این كنش بدون توجه به نتایج سودمند یا زیان آور آن، صرفاً بر حسب اصول و اعتقادات صورت می گیرد.

3. كنش های سنتی كه مكانیكی هستند و محاسب وسیله و هدف در آن ها متصور نیست.

4. كنش عاطفی و احساسی نیز كه غیر عقلانی است و بدون محاسبه هدف و وسیله صورت می گیرد.

 

منابع : 

- علی آقا بخشی، فرهنگ علوم سیاسی، تهران، چاپار، 1379، ص 444.

- حسن عمید، فرهنگ عمید، تهران، امیركبیر، 1363، ص 300.

. علی اکبر سیف، روانشناسی پرورشی، چ پنجم، آگاه، 1370، ص258.

- ابی الفضل الافریقی المصری، لسان العرب، بیروت، 1990، ج 6، ص 108.

- حسن قاسمیان، حاكمیت دینی در عصر غیبت، مركز تحقیقات اسلامی سپاه، 1380، ص 42.

. Values.

. Beliefs.

. Cognitions.

. علی اصغر کاظمی، روش و بینش در سیاست (نگرش فلسفی، علمی و روش شناختی)، تهران، وزارت امور خارجه، 1374، ص20 ـ 19.

. (الا فی الفتنهِ سَقطوا و اِنّ جهنّمَ لمحیطهٌ بِالکافرینَ). حضرت در این فراز، با استفاده از آیه 49 سوره توبه به مهاجر و انصار گوشزد می کنند که شما با عذر واهی، که همان ترس از سقوط در فتنه بود (هرج و مرج در نظام اسلامی)، در فتن بزرگ تر، که همان انحراف از خط ولایت بود، افتادید. (ابو مصنور طبرسی، الاحتجاج، تحقیق شیخ ابراهیم بهادری، ط الثانی، المطبعه الاسوه، 2426 هـ، ج1، ص265).

. علی اصغر کاظمی، پیشین، ص21.

. محمد دشتی، فرهنگ سخنان فاطمه علیها السلام، ج دوم، چاپ و نشر بین الملل، 1379، احادیث 196 ـ 197.

. ابو منصور طبرسی، پیشین، ج1، ص253.

. فدک سرزمین با ارزشی بوده و ثروت زیادی از آن به دست می آمده است. وجود فدک امتیازی نیز برای حضرت زهرا علیها السلام و اهل بیت محسوب می شد؛ زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله طبق آی 26 سوره اسراء (و آتِ ذالقربی حقّهُ) فدک را به ایشان بخشید. از سرگذشت فدک و دست به دست شدن آن توسط حکّام وقت، می توان به بعد سیاسی فدک پی برد. برای مطالعه بیشتر ر.ک: محمد باقر صدر، فدک فی التاریخ، بیروت، دارالتعاریف للمطبوعات، 1990م، ص26 به بعد.

. جعفر سبحانی، منشور عقاید امامیه، قم، مؤسسه الامام صادق علیه السلام، 1376، ص153.

. محسن کازرونی، کوثر قرآن، چاپ مظاهری، 1370، ص26، (اهداف خلیفه از غصب فدک).

. برای مطالع اهداف حضرت زهرا علهیا السلام از درخواست فدک ر.ک: محمد باقر انصاری، اسرار فدک، ترجم سید حسین رجائی، قم، نشر الهادی، 1375، ص83.

. . حضرت زهرا علیها السلام دو خطب بسیار مشهور دارند که یکی در مسجد مدینه در مقابل خلیفه و مهاجر و انصار ایراد گردیده است و دیگری در بستر بیماری در مقابل زنان مهاجر و انصار. متن هر دو خطبه در الاحتجاج، ج1، موجود می باشند.

. محمد تقی مصباح یزدی، ایدئولوژی تطبیقی، قم، در راه حق، 1361، ص3.

. ناصر مکارم شیرازی، زهرا برترین بانوی جهان، چ دوم، قم، هدف، 1369، ص148.

. همان، ص149.

. ابومنصور طبرسی، پیشین، ص256.

. همان، ص268.

. مرتضی مطهّری، مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی، قم، صدرا، ص487.

. حضرت فاطمه علیها السلام عرض کرد: (یا علی. بیا تا خبر دهم بدانچه بدو آفرینش بود و بدانچه می باشد و به چیزی که نبوده است تا گاهی که روز قیامت آشکار شود.) ر.ک: ذبیح الله محلّاتی، ریاحین الشریعه، چ ششم، تهران، دارالکتاب الاسلامیه، 1373، ج1، ص158.

. ابو منصور طبرسی، پیشین، ج1، ص257.

. همان، ص291.

. لازم به ذکر است که حضرت با زیبایی، نقش انسان و جامعه را در سرنوشت حکومت اسلامی ترسیم می کنند، اما در اینجا، مجال پرداختن به تمام فرازهای خطبه نیست. برای مطالع بیشتر، ر.ک: عزالدین حسینی زنجانی، شرح خطبه حضرت زهرا علیها السلام، چ دوم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1378، ج1، ص291 ـ 388.

. ابو منصور طبرسی، پیشین، ج1، ص258.

. حضرت فاطمه علیها لاسلام، در خطب اول بارها در قالب تشبیه و کنایه امامت حضرت علی علیه السلام را گوشزد می فرمایند، اما نامی از ایشان نمی برند، اما در خطبه دوم، نام حضرت علی علیه السلام را به وضوح در خطبه متذکر می شوند.

. ابو منصور طبرسی، پیشین، ج1، ص257.

. همان، ص267 ـ 259.

. همان، ص274.

. مهدی حسینیان قمی، زخم خورشید (کاوشی در زندگی حضرت زهرا)، تهران، امیرکبیر، 1379، ص129.

. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج43، ص155.

. محمد دشتی، پیشین، ص245.

. محمد باقر مجلسی، پیشین، ج43، ص82.

. ید جعفر مرتضی عاملی، رنج های حضرت زهرا، ترجم محمد سپهری، چ دوم، قم، تهذیب، 1381، ص302.

. رجوع به متن وصیت سیاسی حضرت زهرا علیها السلام، محمّد دشتی، پیشین، ص251.

. ابی الفضل ابی طاهر بغدادی، بلاغات النساء، من نشریات المکتبه المریض و طبعتها الحیدریه، 1361، ق.

. محمد باقر مجلسی، پیشین، ج37، ص70، روایت 38، ب50.

. حسین بشیریه، جامعه شناسی سیاسی، چپنجم، تهران، نشر نی، 1376، ص58.

.علّامه حسن زاده آملی در این زمینه می فرماید: بدون هیچ دغدغه و وسوسه، حضرت فاطمه دختر پیغمبرصَلیَّ الله علیه وآله دارای عصمت بوده و علمای بزرگ مثل شیخ مفید، علم الهدی و سیدمرتضی، به آیات و روایات نص بر عصمت آن جناب اشاه فرموده اند و حق با آنان است. (حسن حسن زاده آملی، فصلحکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه، طوبی، 1379،ص153).

همچنین حضرت زهرا السّلام علیها در خطبه(فدکیه) بر عصمت خویش تأکید می فرمایند: (ایّها الناس اعلموا انّی فاطمه و ابی محمد صلیَّ الله علیه وآله أقول عَوداً و بدواً و لاأقول ما اقول غلطاً و لا افعل شططاً...) (ر.ک: ابومنصور طبرسی، پیشین، ص259.)

.برای مطالعه بیشتر ر. ک: سیدعزالدین حسینی زنجانی، شرح خطبه حضرت زهرا السّلام علیها، ج 1 و 2/ ناصر مکارم شیرازی، زهراترین بانوی جهان/ نگارنده، بینش سیاسی حضرت زهرا السّلام علیها با تأکید بر دو خطبه ایشان، پایان نامه کارشناسی ارشد، قم، مؤسسه باقرالعلوم علیه السّلام.

 

منبع: فصلنامه  بانوان شیعه - شماره 2

ارسال نظر