عید نوروز فقط یك عید ملی نیست، بلكه بیش از آن كه ملی باشد، عید مذهبی است. زیرا نوروز سال دهم هجری دقیقا مصادف با هجدهم ذیحجه الحرام بود، در نتیجه نوروز همان غدیر شمسی می باشد و برای ما بسیار مقدس می باشد.
جز این كه ماه های قمری نسبت به ماه های شمسی هر سال در حدود 11 روز تغییر مییابد، گاهی نوروز با ماه محرم و صفر و گاهی با ایام فاطمیه مصادف میشود كه در این صورت نوروز در محاق قرار میگیرد.
انطباق نوروز بر غدیر خم
مهم ترين رمز قداست نوروز، تقارن آن با روز غدير خم مي باشد. در ميان اعياد اسلامي هيچ عيدي به عيد غدير خم نمي رسد، چنانكه در احاديث فراوان بر آن تاكيد شده است. (1)
علامه مجلسي از شهيد اول نقل مي كند كه ايشان بدون واسطه از علامه سيد مرتضي بهاء الدين علي بن عبد الحميد نسابه روايت كرده، با سلسله اسنادش از: «معلي بن خنيس» از امام جعفر صادق عليْه السلام كه فرمود:
روز نوروز همان روزيست كه در آن پيامبر صلي الله عليْه و آله و سلم روز غدير خم براي اميرمومنان عليْه السلام پيمان گرفت و همگان بر ولايت او اقرار نمودند. (2)
آنگاه تعدادي از رخدادهاي روز نوروز را مي شمارند و در پايان مي فرمايند:
نوروز روزيست كه در آن قايم ما اهلبيت قيام مي كند و بر دجال پيروز مي شود و او را در كناسه كوفه به دار مي زند.
هيچ روز نوروزي نيست جز اين كه ما در آن فرج را متوقع هستيم، زيرا كه آن از ايام ما هست، فارس ها آن را نگه داشتند و شما آن را ضايع كرديد. (3)
تطبيق عيد غدير بر عيد نوروز يكي از معجزات علمي ايمه عليْهم السلام مي باشد. در زمان ما با وجود نرم افزارها به راحتي قابل اثبات است، اگر روز هجدهم ذيحجه الحرام سال دهم هجري را به نرم افزارها – مثلا نرم افزار السيره النبويه - بدهيد، روز اول فروردين در مي آيد.
اين مطلب را علامه مجلسي بيش از سه قرن پيش با تلاش فراوان اثبات كرده، پس از 53 صفحه تحقيق در ذيل حديث شريف فرموده:
ورود خورشيد به برج حمل در سال دهم هجري با روز 19 ذيحجه الحرام منطبق بود، ولي چون هلال ذيحجه در شب 30 ذيعقده ديده نشد، اول فروردين با روز 18 ذيحجه منطبق شد. (4)
پس از اثبات انطباق غدير خم با روز نوروز، هيچ نيازي به بررسي سندي حديث نيست، ولي چون برخي در مورد «معلي بن خنيْس» توقف كرده اند، توضيح مي دهيم كه:
اولا: او در سلسله اسناد كامل الزيارات قرار گرفته. (5)
ثانيا: وي در سلسله اسناد تفسير قمي قرار گرفته. (6)
ثالثا: شيخ طوسي او را از سفراي ممدوح شمرده است. (7)
رابعا: پس از شهادت او امام صادق عليْه السلام فرمود:
به خدا سوگند او داخل بهشت شد. (8)
آيت الله خويي در مورد اين روايت فرموده كه: سند روايت صحيح است. (9)
خامسا: پس از شهادت وي، امام صادق عليْه السلام تا صبح مشغول راز و نياز بود و براي قاتلش (داود بن علي) از خدا طلب مرگ مي كرد.
امام عليْه السلام در سجده بود كه از خانه داود بن علي صداي شيون برخاست و معلوم شد كه به هلاكت رسيده است. (10)
آيت الله خويي فرموده: اين روايت نيز صحيح است. (11)
سادسا: امام صادق عليْه السلام در حق وي طلب مغفرت كرده فرموده:
«رحم الله المعلي» (12)
آيت الله خويي فرموده: اين حديث نيز صحيح است. (13)
پس از اثبات اعتبار حديث معلي ثابت مي شود كه عيد نوروز همان عيد غدير شمسيست، كه همان روز نصب مولاي متقيان به امامت، روز اكمال دين و اتمام نعمت است و اعمال فراواني از معصومين عليْهم السلام براي آن رسيده است.
در مقابل نقلي هست كه آن را ابْن شهْر آشوب به تعبير: «حكايت شده» آورده، كه در آن آمده است.
اين يك آيين فارس ها مي باشد و اسلام آن را محو نمود. (14)
علامه مجلسي در نقد اين نقل فرموده:
اين نقل با روايات معلي منافات دارد، روايات معلي سندش قوي تر و در ميان اصحاب از شهرت بيشتري برخوردار است. (15)
سپس فرموده: ممكن است آن را حمل بر تقيه كنيم و يا بگوييم آن «نوروز» كه مورد نظر منصور دوانيقي بود و مي خواست آن را جشن بگيرد
نوروز ديگري بوده، چنانكه اشاره نموديم كه همواره در مورد تعيين روز نوروز اختلاف بود. (16)
در اثبات اعتبار حديث معلي همين بس كه فقهاي شيعه در طول قرون و اعصار به استحباب غسل، نماز و روزه در روز عيد نوروز به استناد روايت معلي فتوا داده اند.
حضرت حجت الاسلام و المسلمين سيد محمد علي ميلاني، فرزند برومند مرجع والاي جهان تشيع، مرحوم آيت الله حاج سيد محمد هادي ميلاني، در كتاب «نوروز» بالغ بر يكصد تن از فقهاي شيعه را از عصر شيخ طوسي تا عصر حاضر نام برده، كه در طول هزار سال بر اساس حديث معلي فتوا به استحباب داده اند و گروهي از آنها تصريح كرده اند كه اين فتوا را به استناد حديث معلي داده اند. (17)
(محاق)
«محق» در لغت به معناي نقصان است. (18)
چيزي كه خير و بركتش از بين برود، به آن محاق مي گويند. (19)
دو سه شب آخر ماه قمري، كه ماه ديده نمي شود، محاق ناميده مي شود. (20) شب اول ماه قمري كه ماه به صورت هلال ديده مي شود، آن را هلال گويند، به تدريج بر حجم آن افزوده مي شود، به صورت نيم دايره در مي آيد و تربيع ناميده مي شود، چون به صورت دايره كامل ديده مي شود، به آن بدر گويند.
پس از شب چهارده به تدريج نقصان پيدا مي كند و به صورت نيم دايره در آمده، باز هم تربيع (تربيع دوم) ناميده مي شود، سپس رو به نقصان مي رود، دو يا سه شب ماه ديده نمي شود، گويند كه ماه در محاق است، يعني كاملا محو و ناپديد شده است.
در شبهاي محاق، ماه در ميان زمين و خورشيد قرار مي گيرد، نيمي از آن كه به سوي زمين است، نمي تواند از خورشيد نور اخذ كند، در نتيجه تاريك و غير قابل رويت مي باشد. (21)
(فاطمیه)
منسوب به حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها:
دهه مياني جمادي الاولي و دهه اول جمادي الثانيه را دهه فاطميه گويند. مشهور در تاريخ شهادت حضرت فاطمه عليْهاالسلام آن است كه پس از شهادت پيامبر اكرم صلي الله عليْه و آله و سلم 75 روز در اين دنيا ماند و آن گاه به شهادت رسيد. (22)
حضرت موسي بن جعفر عليْه السلام در اين رابطه فرمود:
ان فاطمه صديقه شهيده؛
حضرتفاطمه عليْهاالسلام معصوم و شهيد بود. (23)
سالار شهيدان در اين زمينه فرمود:
هنگامي كه حضرت فاطمه عليْهاالسلام در گذشت، امير مومنان عليْه السلام او را شبانه و مخفيانه به خاك سپرد و علامت قبر شريفش را محو كرد. (24)
بخاري با سند صحيح از عايشه روايت كرده كه گفت:
فاطمه دختر پيامبر، پس از وفات پيامبر صلي الله عليْه و آله و سلم، ميراث خودش را از تركه پيامبر، از آنچه خداوند به عنوان «فيْء» براي او قرار داده و سهم خودش را از ما ترك پيامبر از خيبر و فدك و صدقات آن حضرت در مدينه مطالبه كرد، ابوبكر گفت: پيامبر فرمود:
ما ارث نمي گذاريم، آنچه از ما بماند صدقه است.
پس فاطمه دختر پيامبر خشمگين شد و از ابوبكر قهر كرد و تا زنده بود با وي قهر بود. (25)
در حديث ديگري به همين مضمون مي افزايد:
هنگامي كه حضرت فاطمه وفات كرد، همسرش علي عليْه السلام او را شبانه به خاك سپرد و بر پيكرش نماز خواند و به ابوبكر اطلاع نداد. (26)
بر اساس روايت كليني تاريخ شهادتحضرت فاطمه عليْهاالسلام روز سيزدهم جمادي الاولي خواهد بود.
ما نمي دانيم كه در سال يازدهم هجري – سال شهادت پيامبر اكرم – آيا ماه صفر، ماه ربيع الاول و ماه ربيع الثاني آيا هر سه سي تمام بود، يا هر سه 29 روز بود، يا برخي سي تمام و برخي ديگر 29 روز بود؟
از اين رهگذر دو روز پيش از سيزدهم جمادي الاولي و دو روز بعد از سيزدهم را به سوگ مي نشينيم و عملا ايام شهادت آن حضرت از يازدهم تا پانزدهم جمادي الاولي محسوب مي شود.
قول ديگر آن است كه حضرت فاطمه 95 روز بعد از پيامبر به شهادت رسيد. (27)
بر اين اساس شهادت آن حضرت روز سوم جمادي الثانيه خواهد بود. (28) در اين فرض نيز نمي دانيم كه آيا ماه صفر، ربيع الاول، ربيع الثاني و جمادي الاولي در آن سال سي تمام، يا 29 روز و يا برخي 30 و برخي ديگر 29 روز بوده است؟
از اين رهگذر ايام شهادت آن حضرت از اول تا پنجم جمادي الثانيه خواهد بود. شيعيان شيفته و عاشقان دلباخته اهلبيت عليْهم السلام يك دهه در فاطميه اول و يك دهه در فاطميه دوم به عزاداري مي پردازند.
نوروز در محاق
اگر در هر ماه قمري سه شب ماه در محاق مي باشد، در پايان امسال نوروز به مدت سه سال در محاق مي باشد.
زيرا نوروز سال 1392 با دهه مياني جمادي الاولي (فاطميه اول) و نوروز 1393 در ميان دو دهه فاطمي و نوروز 1394 با دهه اول جمادي الثانيه (فاطميه دوم) مصادف مي باشد.
همانگونه كه در بخش آغازين اين نوشتار يادآور شديم، عيد نوروز فقط يك عيد ملي نيست، بلكه بيش از آن كه ملي باشد، عيد مذهبيست. زيرا نوروز سال دهم هجري دقيقا مصادف با هجدهم ذيحجه الحرام بود، در نتيجه نوروز همان غدير شمسي مي باشد و براي ما بسيار مقدس مي باشد.
جز اين كه ماه هاي قمري نسبت به ماه هاي شمسي هر سال در حدود 11 روز تغيير مي يابد، گاهي نوروز با ماه محرم و صفر و گاهي با ايام فاطميه مصادف مي شود كه در اين صورت نوروز در محاق قرار مي گيرد.
امسال عيد نوروز با ايام فاطميه مصادف است، سال آينده در ميان دو ايام فاطمي و سال بعد با ايام فاطميه دوم، در نتيجه:
«ما سه سال عيد نداريم»
یک درس آموزنده
يكي از خاطرات جالب و شيرين، كه با گذشت بيش از 30 سال هنوز هم برايم جالب است و اميدوارم براي خوانندگان نيز جالب و آموزنده باشد، خاطره ايست مربوط به يك مسلمان سياه پوست آمريكايي.
غالب شيعيان با نام بوكس زن معروف آمريكايي «محمد علي كلي» آشنا هستند.
او پس از تشرف به اسلام و آيين تشيع نام «محمد علي» را براي خود برگزيد. در آن روزگاري كه مسابقات او در صدر اخبار بين المللي جاي داشت يكي از شركت ها از ايشان براي انجام مسابقه اي براي شش ماه بعد دعوت مي كند، قرار داد امضاء مي شود، مهمان ها دعوت مي شوند، سالن برگزاري مسابقه اجاره مي شود، دو ماه از اين قرار داد مي گذرد، وي براي تنظيم برنامه اي به سررسيد خود مراجعه مي كند و متوجه مي شود كه روز مسابقه با روز عاشورا مصادف است. به شركت برگزار كننده مسابقه تلفن مي كند و مي گويد:
من در آن روز از مسابقه معذور هستم، بايد چند روز جلوتر يا عقب تر انجام شود. طرف قرارداد مي گويد به هيچ وجه امكان پذير نيست، ما سالن كرايه كرديم، هتل رزرو كرديم، بليط هواپيما براي مدعوين گرفتيم و هرگز نمي توانيم آن را تغيير بدهيم. «كلي» مي گويد:
آن روز مصادف با روزيست كه هم كيشان من در آن روز مراسم عزاداري دارند، اگر من آن روز مسابقه بدهم شماري از شيعيان به جاي عزاداري در خانه نشسته، مسابقه مرا تماشا خواهند كرد و من در محضر سالار شهيدان شرمنده خواهم بود. سر انجام ميزان خسارت آن شركت را بر آورد مي كنند، آقاي «كلي» دو ميليون دلار به عنوان خسارت به آن شركت مي پردازد و تاريخ مسابقه را تغيير مي دهند.
«كلي» مسلمان جغرافيايي نبود، او پس از تحقيق به حقانيت اسلام و تشيع پي برده بود، از آيين اجدادي خود دست كشيده، به شرف اسلام و تشيع مشرف شده بود، از اين رهگذر براي مراسم عزاداري سالار شهيدان چنين بها مي داد و براي اين كه شماري از شيعيان را با تماشاي بازي خود، از شركت در عزاداري مانع نشود، مبلغ دو ميليون دلار خسارت پرداخت.
اميدواريم ارباب رسانه از اين تازه مسلمان آمريكايي پند بگيرند، همراه و همگام با امت شريف ايران در ايام نوروز امسال و دو سال بعد، به احترام حضرت صديقه طاهره از پخش برنامه هاي شاد خود داري نموده، در سوك شفيعه امت به سوك بنشينند، موجبات رضايت و خشنودي يوسف زهرا را فراهم نمايند.
حرمت فاطمی
بر احدي از دوستان اهلبيت عصمت و طهارت پوشيده نيست كه حفظ حرمت حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها بر همگان لازم و ضروريست.
رسول اكرم صلي الله عليْه و آله و سلم مي فرمايد:
ان لله عزوجل ثلاث حرمات، فمنْ حفظهن حفظ الله دينه و دنْياه و منْ لمْ يحْفظْهن لمْ يحْفظ الله دنْياه و لا آخرته.
قلْت: و ما هن؟ قال: حرْمه الْاسْلام و حرْمتي و حرْمه رحمي؛
براي خداوند متعال سه حرمت است، هر كس آنها را رعايت كند، خداوند از دين و دنياي او حراست مي كند و هر كس آنها را رعايت نكند، خداوند از دنيا و آخرت او حفاظت نمي كند.
راوي پرسيد: آن حرمت ها كدامند؟
فرمود:
1) حرمت اسلام؛
2) حرمت من؛
3) حرمت خويشاوندان من (29)
همه ي خويشاوندان پيامبر اكرم صلي الله عليْه و آله و سلم از كوثر جاري رسالت، قله ي هرم عصمت، سر سلسله ي خاندان عصمت و طهارت سرچشمه مي گيرند. رعايت حرمت فاطمي، رعايت حرمت خدا و رسول خدا و آيين خدا مي باشد.
امام باقر عليْه السلام در مقام بيان جايگاه رفيع حضرت زهرا عليْهاالسلام فرمود:
و لقدْ كانتْ مفْروضه الطاعه علي جميع منْ خلق الله، من الْجن و الْانْس و الْطيْر و الْوحْش و الْانْبياء و الْملايكه؛
حضرت فاطمه عليْهاالسلام بر همه ي مخلوقات خداوند، از پريان، آدميان، پرندگان، درندگان، پيامبران و فرشتگان واجب الاطاعه مي باشد. (30)
از اين رهگذر حفظ حريم صديقه ي طاهره، براي اولين و آخرين، حتي پيامبران پيشين از حضرت آدم تا حضرت خاتم الانبيا عليْهم السلام لازم و ضروري بود، چنانكه رييس مذهب امام جعفر صادق عليْه السلام فرمود:
و هي الصديقه الْكبْري و علي معْرفتها دارت الْقرون الْاولي؛
او صديقه كبريست و همه قرنهاي اوليه بر محور معرفت او گرديده اند. (31)
خاتم پيامبران يكي ديگر از جلوه هاي حرمت فاطمي را اين گونه بيان مي كند: چون روز قيامت فرارسد، منادي الهي از اعماق عرش خدا بانگ مي زند:
يا اهْل الْموْقف! غضوا ابْصاركمْ و نكسوا رووسكمْ، لتجوز فاطمه بنْت محمد علي الصراط؛
هان اي اهل محشر! ديدگان خود را فرو بنديد و سرهاي خود را پايين بيندازيد، تا حضرت فاطمه دختر حضرت محمد صلي الله عليْه و آله و سلم از صراط بگذرد. (32)
اين منتهاي حرمت فاطميست كه به هنگام عبور آن حضرت از صراط، بايد همه ي مخلوقات، همه ي انبياو اولياء و همه ي اولين و آخرين، ديده هاي خود را فرو بندند و سرهاي خود را پايين بيندازند، تا ناموس كبريا، دختر خاتم الانبياء و همسر خاتم اوصياء از صراط عبور كند.
آنچه گفته شد مشتي از خروار، اندكي از بسيار و قطره اي از درياي بيكران حرمت حضرت فاطمه سلام الله عليها مي باشد.
با اين مقام شامخ و جايگاه بلند فاطمي، آيا ضرورت ندارد كه شيعيان شيفته و ارادتمندان دلسوخته آن حضرت، در اين سه سالي كه ايام نوروز با ايام شهادت جانگداز آن حضرت مصادف شده، از هر گونه ابراز شادي و شادماني پرهيز كنند و با حضور گرم خود در مراسم عزاي آن حضرت، موجبات رضايت آن حضرت را فراهم نمايند، كه رضايت آن حضرت، رضايت حضرت احديت را در پي دارد. (33)
حرمت حضرت زهرا عليْهاالسلام تا آنجاست كه هر وقت به محضر پدر بزرگوارش شرفياب مي شد، خاتم انبياء دست دخترش را مي گرفت، آن را مي بوسيد و او را در جاي خود مي نشاند. (34)
اشرف كاينات در آخرين لحظه هاي خود خطاب به مولاي متقيان فرمود:
يا علي انْفذْما امرتْك به فاطمه،
يا علي! آنچه فاطمه به تو امر كند، آن را انجام بده و در پايان وصيتهاي خود فرمود:
و اعْلمْ يا علي اني راض عمنْ رضيتْ عنْه ابْنتي فاطمه و كذلك ربي و ملايكته.
يا علي ويْل لمنْ ظلمها و ويْل لمنْ ابْتزها حقها و ويْل لمنْ هتك حرْمتها و ويْل لمنْ احْرق بابها؛
يا علي! بدان كه من خشنود هستم، از هر كسي كه دخترم فاطمه از او خشنود باشد، پروردگار من و فرشتگانش نيز از آن شخص خشنود مي باشند.
يا علي! واي بر كسي كه به او ستم كند، واي بر كسي كه حق او را پايمال كند، واي بر كسي كه حرمت او را هتك كند و واي بر كسي كه در خانه اش را آتش بزند. (35)
علامه بزرگوار، آيت الله سيد باقر هندي، متوفاي 1329 ق. در شب عيد غدير در عالم رويا به محضر مقدس قطب عالم امكان حضرت بقيه الله ارواحنا فداه شرفياب شده، آن حضرت را غرق غم و اندوه مشاهده نموده، عرضه داشته:
مولاي من! همه در شب عيد سعيد غدير، شاداب و شادمان هستند، چرا شما را غمگين و اندوهناك مي بينم؟!
حضرت فرمودند:
ذكرْت امي و حزنها؛
به ياد مادرم فاطمه و غم هاي آن حضرت افتادم.
سپس فرمود:
لا تراني اتخذت لا و علاها بعد بيت الاحزان بيت سرور
نه، نه، سوگند به مقام والا و جايگاه بلند آن حضرت، هرگز پس از «بيت الاحزان» خانه ي شادي و سرور بر نخواهم گزيد. (36)
اگر آن پيشواي انس و جان حتي در شب غدير، به ياد مصايب مادر بزرگوارش محزون است، بر ما شيعيان شيفته و ارادتمندان دلباخته است
در ايام نوروز كه مصادف با ايام شهادت آن حضرت مي باشد، به ياد بيت الاحزان آن حضرت و به پيروي از فرزند دلبندش حضرت بقيه الله ارواحنا فداه، از هر گونه جشن و سرور پرهيز كنند و از خداوند منان بخواهند كه با تعجيل در امر فرج آن حضرت سفره بشارت ظهور را در گستره جهان هستي بگستراند، انشاء الله.
پی نوشتها :
1 - شيخ طوسي، مصباح المتهجد، ص 736
2 - مجلسي، بحارالانْوار، ج 59، ص 119
3 - همان
4 - همان، ص 120
5 - ابن قولويْه، كامل الزيارات، ص 62، باب 17، ح 9
6 - علي بن ابراهيم، تفسير قمي، ج 1، ص 222، ذيل آيه 159 از سوره انعام
7 - شيخ طوسي، كتاب الغيبه، ص 347
8 - همو، اختيار معرفه الرجال، ص 377، ج 707
9 - آيت الله خويي، معجم رجال الحديث، ج 18، 239
10 - كشي، ص 378، ح 708
11 - خويي، همان.
12 - كشي، ص 380، ح 712
13 - خويي، همان، ص 242
14 - ابْن شهْر آشوب، المناقب، ج 4، ص 344
15 - مجلسي، بحارالانْوار، ج 59، ص 100
16 - همان، ص 101
17 - ميلاني، نوروز، ص 36 - 42
18 - ابن فارس، معجم مقاييس اللغه، ج 5، ص 301
19 - خليل، ترتيب كتاب العين، ص 755
20 - ابن منظور، لسان العرب، ج 13، ص 38
21 - محمد شفيق غربال، الموسوعه العربيه الميسره، ص 1349
22 - كليني، اصول كافي، ج 1، ص 458
23 - همان
24 - همان
25 - بخاري، صحيح بخاري، ج 4، ص 96
26 - همان، ج 5، ص 177
27 - خزاز، كفايه الاثر،ص65؛ دولابي، الذريه الطاهره، ص 152،ح 199؛ طبري، اعْلام الْوري،ج 1،ص 300
28 - شيخ طوسي، مصْباح الْمتهجد، ص 793؛ طبري، دلايل الامامه، ص 134، ح 43؛ سيد ابن طاووس، اقبال الاعمال، ج 3، ص 161
29 - ابن حجر، الصواعق المحرقه، ص 150
30 - طبري امامي، دلايل الامامه، ص 106
31 - شيخ طوسي، الامالي، ص 668، ح 1399
32 - سبط ابن جوزي، تذكره ي الخواص، ج 2، ص 334
33 - طبراني، معجم كبير، ج 1، ص 108
34 - ارْبلي، كشْف الْغمه، ج 1، ص 453
35 - علامه مجلسي، بحارالانْوار، ج 22، ص 485
36 - سيد عبدالرزاق مقرم، وفاه فاطمه، ص 97
منبع : کتاب فاطمیه در محاق