شما اینجا هستید: قرآن > آیه اکمال
آیه اکمال
امروز دین شما را به کمال رسانیدم و نعمت خود بر شما تمام کردم و اسلام را دین شما برگزدیدم.

الْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِی مَخْمَصَةٍ غَیْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ

امروز دین شما را به کمال رسانیدم و نعمت خود بر شما تمام کردم و اسلام را دین شما برگزدیدم.

(الیوم اكملت لكم دینكم و اتممت علیكم نعمتى و رضیت لكم الاسلام دینا).

روز اكمال دین كدام روز است در اینجا بحث مهمى پیش مى آید كه منظور از ((الیوم )) (امروز) كه در دو جمله بالا تكرار شده چیست ؟ یعنى كدام روز است كه این ((چهار جهت )) در آن جمع شده هم كافران در آن مایوس شده اند، و هم دین كامل شده ، و هم نعمت خدا تكامل یافته ، و هم خداوند آئین اسلام را به عنوان آئین نهائى مردم جهان پذیرفته است .

در میان مفسران در اینجا سخن بسیار است ولى آنچه جاى شك نیست این است كه چنین روزى باید روز بسیار مهمى در تاریخ زندگى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) باشد، نه یك روز ساده و عادى و معمولى ، زیرا اینهمه اهمیت براى یك روز عادى معنى ندارد، و لذا در پاره اى از روایات آمده است كه بعضى از یهود و نصارى با شنیدن این آیه گفتند اگر چنین آیه اى در كتب آسمانى ما نقل شده بود، ما آن روز را روز عید قرار مى دادیم .

اكنون باید از روى قرائن و نشانه ها و تاریخ نزول این آیه و این سوره و تاریخ زندگانى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و روایاتى كه از منابع مختلف اسلامى بدست ما رسیده این روز مهم را پیدا كنیم .

آیا منظور روزى است كه احكام بالا درباره گوشتهاى حلال و حرام نازل شده ! قطعا چنین نیست ، زیرا نزول این احكام واجد این همه اهمیت نیست نه باعث تكمیل دین است زیرا آخرین احكامى نبوده كه بر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نازل شده ، بدلیل اینكه در دنباله این سوره به احكام دیگرى نیز برخورد میكنیم ، و تازه نزول این احكام سبب یاس كفار نمیشود، چیزى كه سبب یاس كفار مى شود، فراهم ساختن پشتوانه محكمى براى آینده اسلام است ، و به عبارت دیگر نزول این احكام و مانند آن تاثیر چندانى در روحیه كافران ندارد و اینكه گوشتهائى حلال یا حرام باشد آنها حساسیتى روى آن ندارند.

آیا منظور از آن روز عرفه در آخرین حج پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) است !! (همانطور كه جمعى از مفسران احتمال داده اند).

پاسخ این سؤ ال نیز منفى است ، زیرا نشانه هاى فوق بر آن روز نیز تطبیق نمى كند، چون حادثه خاصى كه باعث یاس كفار بشود در آن روز واقع نشد، اگر منظور انبوه اجتماع مسلمانان است كه قبل از روز عرفه نیز در خدمت پیغمبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در مكه بودند و اگر منظور نزول احكام فوق در آن روز است كه آن نیز همانطور كه گفتیم چیز وحشتناكى براى كفار نبود.

و آیا مراد روز فتح مكه است (چنانكه بعضى احتمال داده اند) با اینكه تاریخ نزول این سوره مدتها بعد از فتح مكه بوده است ؟!

و یا منظور روز نزول آیات سوره برائت است كه آنهم مدتها قبل از نزول این سوره بوده است ؟!

و از همه عجیبتر احتمالى است كه بعضى داده اند كه این روز، روز ظهور اسلام و یا بعثت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) باشد با اینكه آنها هیچگونه ارتباطى با روز نزول این آیه ندارند و سالهاى متمادى در میان آنها فاصله بوده است .

بنابراین هیچیك از احتمالات ششگانه فوق با محتویات آیه سازگار نیست .

در اینجا احتمال دیگرى هست كه تمام مفسران شیعه آن را در كتب خود آورده اند و روایات متعددى آن را تایید میكند و با محتویات آیه كاملا سازگار است و آن اینكه :

منظور روز غدیرخم است ، روزى كه پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) امیر مؤ منان على (علیه السلام ) را رسما براى جانشینى خود تعیین كرد، آن روز بود كه كفار در میان امواج یاس فرو رفتند، زیرا انتظار داشتند كه آئین اسلام قائم به شخص باشد، و با از میان رفتن پیغمبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) اوضاع به حال سابق برگردد، و اسلام تدریجا برچیده شود، اما هنگامى كه مشاهده كردند مردى كه از نظر علم و تقوا و قدرت و عدالت بعد از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در میان مسلمانان بى نظیر بود بعنوان جانشینى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) انتخاب شد و از مردم براى او بیعت گرفت یاس و نومیدى نسبت به آینده اسلام آنها را فرا گرفت و فهمیدند كه آئینى است ریشه دار و پایدار.

در این روز بود كه آئین اسلام به تكامل نهائى خود رسید، زیرا بدون تعیین جانشین براى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و بدون روشن شدن وضع آینده مسلمانان ، این آئین به تكامل نهائى نمى رسید.

آن روز بود كه نعمت خدا با تعیین رهبر لایقى همچون على (علیه السلام ) براى آینده مردم تكامل یافت .

و نیز آن روز بود كه اسلام با تكمیل برنامه هایش بعنوان آئین نهائى از طرف خداوند پذیرفته شد (بنابراین جهات چهارگانه در آن جمع بوده ).

علاوه بر این ، قرائن زیر نیز این تفسیر را تایید مى كند:

الف - جالب توجه اینكه در تفسیر فخر رازى و تفسیر روح المعانى و تفسیر المنار در ذیل این آیه نقل شده است كه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بعد از نزول این آیه بیش از هشتاد و یك روز عمر نكرد.

و با توجه به اینكه وفات پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در روایات اهل تسنن و حتى در بعضى از روایات شیعه (مانند آنچه كلینى در كتاب معروف كافى نقل كرده است ) روز دوازدهم ماه ربیع الاول بوده چنین نتیجه مى گیریم كه روز نزول آیه درست روز هیجدهم ذى الحجه بوده است .

ب - در روایات فراوانى كه از طرق معروف اهل تسنن و شیعه نقل شده صریحا این مطلب آمده است كه آیه شریفه فوق در روز غدیر خم و به دنبال ابلاغ ولایت على (علیه السلام ) نازل گردید، از جمله اینكه :

1 - دانشمند معروف سنى ابن جریر طبرى در كتاب ولایت از زید بن ارقم صحابى معروف نقل مى كند كه این آیه در روز غدیر خم درباره على (علیه السلام ) نازل گردید.

2 - حافظ ابو نعیم اصفهانى در كتاب ((ما نزل من القرآن فى على (علیه السلام ))) از ابو سعید خدرى (صحابى معروف ) نقل كرده كه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در غدیر خم ، على (علیه السلام ) را به عنوان ولایت به مردم معرفى كرد و مردم متفرق نشده بودند تا اینكه آیه الیوم اكملت لكم ... نازل شد، در این موقع پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود:

الله اكبر على اكمال الدین و اتمام النعمة و رضى الرب برسالتى وبالولایة لعلى (علیه السلام ) من بعدى ، ثم قال من كنت مولاه فعلى مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله :

((الله اكبر بر تكمیل دین و اتمام نعمت پروردگار و خشنودى خداوند از رسالت من و ولایت على (علیه السلام ) بعد از من ، سپس فرمود: هر كس من مولاى اویم على (علیه السلام ) مولاى او است ، خداوندا! آن كس كه او را دوست بدارد دوست بدار، و آن كس كه او را دشمن دارد، دشمن بدار، هر كس او را یارى كند یارى كن و هر كس دست از یاریش بر دارد دست از او بردار.))

3 - خطیب بغدادى در تاریخ خود از ابو هریره از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) چنین نقل كرده كه بعد از جریان غدیر خم و پیمان ولایت على (علیه السلام ) و گفتار عمر بن خطاب .

بخ بخ یا بن ابى طالب اصبحت مولاى و مولا كل مسلم .

آیه الیوم اكملت لكم دینكم نازل گردید.

در كتاب نفیس الغدیر علاوه بر روایات سه گانه فوق سیزده روایت دیگر نیز در این زمینه نقل شده است .

در كتاب ((احقاق الحق )) از جلد دوم تفسیر ((ابن كثیر)) صفحه 14 و از ((مقتل خوارزمى )) صفحه 47 نزول این آیه را درباره داستان غدیر از پیغمبر اكرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل كرده است .

در تفسیر برهان و نور الثقلین نیز ده روایت از طرق مختلف نقل شده كه این آیه درباره على (علیه السلام ) یا روز غدیر خم نازل گردیده ، كه نقل همه آنها نیازمند به رساله جداگانه است .

مرحوم علامه سید شرف الدین در كتاب المراجعات چنین میگوید:

((كه نزول این آیه را در روز غدیر در روایات صحیحى كه از امام باقر (علیه السلام ) و امام صادق (علیه السلام ) نقل شده ذكر گردیده و اهل سنت ، شش حدیث با اسناد مختلف از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در این زمینه نقل كرده اند كه صراحت در نزول آیه در این جریان دارد)).

از آنچه در بالا گفتیم روشن میشود كه : اخبارى كه نزول آیه فوق را در جریان غدیر بیان كرده در ردیف خبر واحد نیست كه بتوان با تضعیف بعضى اسناد آن ، آنها را نادیده گرفت بلكه اخبارى است كه اگر متواتر نباشد لااقل مستفیض است ، و در منابع معروف اسلامى نقل شده ، اگر چه بعضى از دانشمندان متعصب اهل تسنن ، مانند ((آلوسى در تفسیر روح المعانى )) تنها با تضعیف سند یكى از این اخبار كوشیده اند بقیه را به دست فراموشى بسپارند و چون روایت را بر خلاف مذاق خویش ‍ دیده اند مجعول و نادرست قلمداد كنند، و یا مانند نویسنده تفسیر ((المنار)) با تفسیر ساده اى از آیه گذشته ، بدون اینكه كمترین اشاره اى به این روایات كند، شاید خود را در بن بست دیده كه اگر بخواهد روایات را ذكر كرده و تضعیف كند بر خلاف انصاف است و اگر بخواهد قبول كند بر خلاف مذاق او است !

نكته جالبى كه باید در اینجا به آن توجه كرد این است كه قرآن در سوره نور آیه 55 چنین مى گوید:

وعد الله الذین آمنوا منكم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فى الارض كما استخلف الذین من قبلهم ولیمكنن لهم دینهم الذى ارتضى لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا...

((خداوند به آنهائى كه از شما ایمان آوردند و عمل صالح انجام داده اند وعده داده است كه آنها را خلیفه در روى زمین قرار دهد همانطور كه پیشینیان آنانرا چنین كرد، و نیز وعده داده آئینى را كه براى آن پسندیده است مستقر و مستحكم گرداند و بعد از ترس به آنها آرامش ‍ بخشد.))

در این آیه خداوند میفرماید: آئینى را كه براى آنها ((پسندیده )) در روى زمین مستقر مى سازد، با توجه به اینكه سوره نور قبل از سوره مائده نازل شده است و با توجه به جمله ((رضیت )) لكم الاسلام دینا كه در آیه مورد بحث ، درباره ولایت على (علیه السلام ) نازل شده ، چنین نتیجه مى گیریم كه اسلام در صورتى در روى زمین مستحكم و ریشه دار خواهد شد كه با ((ولایت )) توام باشد، زیرا این همان اسلامى است كه خدا ((پسندیده )) و وعده استقرار و استحكامش را داده است ، و به عبارت روشنتر اسلام در صورتى عالمگیر مى شود كه از مساله ولایت اهل بیت جدا نگردد.

مطلب دیگرى كه از ضمیمه كردن ((آیه سوره نور)) با ((آیه مورد بحث )) استفاده مى شود این است كه در آیه سوره نور سه وعده به افراد با ایمان داده شده است نخست خلافت در روى زمین ، و دیگر امنیت و آرامش براى پرستش پروردگار، و سوم استقرار آئینى كه مورد رضایت خدا است .

این سه وعده در روز غدیر خم با نزول آیه ((الیوم اكملت لكم دینكم ...)) جامه عمل بخود پوشید زیرا نمونه كامل فرد با ایمان و عمل صالح ، یعنى على (علیه السلام ) به جانشینى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نصب شد و به مضمون جمله الیوم یئس الذین كفروا من دینكم مسلمانان در آرامش و امنیت نسبى قرار گرفتند و نیز به مضمون و رضیت لكم الاسلام دینا آئین مورد رضایت پروردگار در میان مسلمانان استقرار یافت .

البته این تفسیر منافات با روایاتى كه میگوید آیه سوره نور در شان مهدى (علیه السلام ) نازل شده ندارد زیرا آمنوا منكم ... داراى معنى وسیعى است كه یك نمونه آن در روز غدیر خم انجام یافت و سپس در یك مقیاس وسیعتر و عمومى تر در زمان قیام مهدى (علیه السلام ) انجام خواهد یافت (بنابراین كلمه الارض در آیه به معنى همه كره زمین نیست بلكه معنى وسیعى دارد كه هم ممكن است بر تمام كرده زمین گفته شود، و هم به قسمتى از آن ، چنانكه از موارد استعمال آن در قرآن نیز استفاده میشود كه گاهى بر قسمتى از زمین اطلاق شده و گاهى بر تمام زمین ) (دقت كنید).

یك سؤ ال لازم

تنها سؤ الى كه در مورد آیه باقى میماند این است كه اولا طبق اسناد

فوق و اسنادى كه در ذیل آیه یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیك خواهد آمد هر دو مربوط به جریان ((غدیر)) است ، پس چرا در قرآن میان آن دو فاصله افتاده ؟! یكى آیه 3 سوره مائده و دیگرى آیه 67 همین سوره است .

ثانیا این قسمت از آیه كه مربوط به جریان غدیر است ضمیمه به مطالبى شده كه درباره گوشتهاى حلال و حرام است و در میان این دو تناسب چندانى به نظر نمى رسد.

در پاسخ باید گفت :

اولا میدانیم آیات قرآن ، و همچنین سوره هاى آن ، بر طبق تاریخ نزول جمع آورى نشده است بلكه بسیارى از سوره هائى كه در مدینه نازل شده مشتمل بر آیاتى است كه در مكه نازل گردیده و بعكس آیات مدنى را در لابلاى سوره هاى مكى مشاهده مى كنیم .

با توجه به این حقیقت جدا شدن این دو آیه از یكدیگر در قرآن جاى تعجب نخواهد بود (البته طرز قرار گرفتن آیات هر سوره تنها به فرمان پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بوده است ) آرى ، اگر آیات بر طبق تاریخ نزول جمع آورى شده بود جاى این ایراد بود.

ثانیا ممكن است قرار دادن آیه مربوط به ((غدیر)) در لابلاى احكام مربوط به غذاهاى حلال و حرام براى محافظت از تحریف و حذف و تغییر بوده باشد، زیرا بسیار میشود كه براى محفوظ ماندن یك شى ء نفیس آن را با مطالب ساده اى مى آمیزند تا كمتر جلب توجه كند (دقت كنید).

حوادثى كه در آخرین ساعات عمر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) واقع شد، و مخالفت صریحى كه از طرف بعضى افراد براى نوشتن وصیتنامه از طرف پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم )

به عمل آمد تا آنجا كه حتى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) را (العیاذ بالله ) متهم به هذیان و بیمارى ! و گفتن سخنان ناموزون كردند، و شرح آن در كتب معروف اسلامى اعم از كتب اهل تسنن و شیعه نقل شده شاهد گویائى است بر اینكه بعضى از افراد حساسیت خاصى در مساله خلافت و جانشینى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) داشتند و براى انكار آن حد و مرزى قائل نبودند!.

آیا چنین شرائطى ایجاب نمى كرد كه براى حفظ اسناد مربوط به خلافت و رساندن آن به دست آیندگان چنین پیش بینى هائى بشود و با مطالب ساده اى آمیخته گردد كه كمتر جلب توجه مخالفان سر سخت را كند؟!.

از این گذشته - همانطور كه دانستیم - اسناد مربوط به نزول آیه ((الیوم اكملت لكم )) درباره ((غدیر)) و مساله جانشینى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) تنها در كتب شیعه نقل نشده است كه چنین ایرادى متوجه شیعه شود، بلكه در بسیارى از كتب اهل تسنن نیز آمده است ، و به طرق متعددى این حدیث از سه نفر از صحابه معروف نقل شده است .

در پایان آیه بار دیگر به مسائل مربوط به گوشتهاى حرام بر گشته ، و حكم صورت اضطرار را بیان مى كند و مى گوید: ((كسانى كه به هنگام گرسنگى ناگزیر از خوردن گوشتهاى حرام شوند در حالى كه تمایل به گناه نداشته باشند خوردن آن براى آنها حلال است ، زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است و به هنگام ضرورت بندگان خود را به مشقت نمى افكند و آنها را كیفر نمى دهد.))

(فمن اضطر فى مخمصة غیر متجانف لا ثم فان الله غفور رحیم ).

مخمصه از ماده خمص (بر وزن لمس ) به معنى ((فرورفتگى )) است ، و به معنى گرسنگى شدید كه باعث فرورفتگى شكم مى شود نیز آمده است خواه به هنگام قحطى باشد یا بهنگام گرفتارى شخصى .

غیر متجانف لا ثم به معنى آن است كه تمایل به گناه نداشته باشد، و آن یا به عنوان تاكید مفهوم اضطرار آمده ، و یا به منظور آن است كه به هنگام ضرورت زیاده روى در خوردن گوشت حرام نكند، و آن را حلال نشمرد، و یا آنكه مقدمات اضطرار را خودش فراهم نساخته باشد، و یا آنكه در سفرى كه براى انجام كار حرامى در پیش گرفته ، گرفتار چنان ضرورتى نشود، ممكن است همه این معانى از این عبارت منظور باشد. (براى توضیح بیشتر در این زمینه به جلد اول تفسیر نمونه صفحه 430 و 431 مراجعه كنید).

 

سوره مائده, آیه 3

ارسال نظر