ای کسانی که ایمان آورده اید,از خدا بترسید و به او تقرب جویید و در راهش جهاد کنید. باشد که رستگار شوید.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُواْ فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
ای کسانی که ایمان آورده اید,از خدا بترسید و به او تقرب جویید و در راهش جهاد کنید. باشد که رستگار شوید.
در این آیه روى سخن به افراد با ایمان است و به آنها سه دستور براى رستگار شدن داده شده :
نخست میگوید: اى كسانى كه ایمان آورده اید: تقوا و پرهیزگارى پیشه كنید.
(یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله ).
سپس دستور میدهد كه وسیله اى براى تقرب به خدا انتخاب نمائید
(و ابتغوا الیه الوسیلة ).
و سرانجام دستور به جهاد در راه خدا میدهند
(و جاهدوا فى سبیله ).
و نتیجه همه آنها این است كه در مسیر رستگارى قرار گیرید.
(لعلكم تفلحون ).
موضوع مهمى كه در این آیه باید مورد بحث قرار گیرد دستورى است كه درباره انتخاب وسیله در این آیه به افراد با ایمان داده شده است .
وسیله در اصل به معنى تقرب جستن و یا چیزى كه باعث تقرب به دیگرى از روى علاقه و رغبت میشود مى باشد.
بنابراین وسیله در آیه فوق معنى بسیار وسیعى دارد و هر كار و هر چیزى را كه باعث نزدیك شدن به پیشگاه مقدس پروردگار میشود شامل میگردد كه مهمترین آنها ایمان به خدا و پیامبر اكرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و جهاد و عبادات همچون نماز و زكات و روزه و زیارت خانه خدا و همچنین صله رحم و انفاق در راه خدا اعم از انفاقهاى پنهانى و آشكار و همچنین هر كار نیك و خیر میباشد. همانطور كه على (علیه السلام ) در نهج البلاغه فرموده است :
ل ما توسل به المتوسلون الى الله سبحانه و تعالى الایمان به و برسوله و الجهاد فى سبیله فانه ذروة الاسلام ، و كلمة الاخلاص فانها الفطرة و اقام الصلاة فانها الملة ، و ایتاء الزكاة فانها فریضة واجبة و صوم شهر رمضان فانه جنة من العقاب و حج البیت و اعتماره فانهما ینفیان الفقر و یرحضان الذنب ، و صلة الرحم فانها مثراة فى المال و منساة فى الاجل ، و صدقة السر فانها تكفر الخطیئة و صدقة العلانیة فانها تدفع میتة السوء و صنائع المعروف فانها تقى مصارع الهوان ...
یعنى : بهترین چیزى كه به وسیله آن میتوان به خدا نزدیك شد ایمان به خدا و پیامبر او و جهاد در راه خدا است كه قله كوهسار اسلام است ، و همچنین جمله اخلاص (لا اله الا الله ) كه همان فطرت توحید است ، و بر پا داشتن نماز كه آئین اسلام است ، و زكوة كه فریضه واجبه است ، و روزه ماه رمضان كه سپرى است در برابر گناه و كیفرهاى الهى ، و حج و عمره كه فقر و پریشانى را دور میكند و گناهان را میشوید، و صله رحم كه ثروت را زیاد و عمر را طولانى مى كند، انفاقهاى پنهانى كه جبران گناهان مینماید و انفاق آشكار كه مرگهاى ناگوار و بد را دور میسازد و كارهاى نیك كه انسان را از سقوط نجات مى دهد.
و نیز شفاعت پیامبران و امامان و بندگان صالح خدا كه طبق صریح قرآن باعث تقرب به پروردگار میگردد، در مفهوم وسیع توسل داخل است ، و همچنین پیروى از پیامبر و امام و گام نهادن در جاى گام آنها زیرا همه اینها موجب نزدیكى به ساحت قدس پروردگار میباشد حتى سوگند دادن خدا به مقام پیامبران و امامان و صالحان كه نشانه علاقه به آنها و اهمیت دادن به مقام و مكتب آنان میباشد جزء این مفهوم وسیع است .
و آنها كه آیه فوق را به بعضى از این مفاهیم اختصاص داده اند در حقیقت هیچگونه دلیلى بر این تخصیص ندارند، زیرا همانطور كه گفتیم وسیله در مفهوم لغویش به معنى هر چیزى است كه باعث تقرب میگردد.
لازم به تذكر است كه هرگز منظور این نیست چیزى را از شخص پیامبر یا امام مستقلا تقاضا كنند، بلكه منظور این است با اعمال صالح یا پیروى از پیامبر و امام ، یا شفاعت آنان و یا سوگند دادن خداوند به مقام و مكتب آنها (كه خود یكنوع احترام و اهتمام به موقعیت آنها و یك نوع عبادت است ) از خداوند چیزى را بخواهند این معنى نه بوى شرك مى دهد و نه بر خلاف آیات دیگر قرآن است و نه از عموم آیه فوق بیرون مى باشد. (دقت كنید)
قرآن و توسل
از آیات دیگر قرآن نیز به خوبى استفاده میشود كه وسیله قرار دادن مقام انسان صالحى در پیشگاه خدا و طلب چیزى از خداوند به خاطر او، به هیچوجه ممنوع نیست و منافات با توحید ندارد، در آیه 64 سوره نساء مى خوانیم :
و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جائوك فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما :
اگر آنها هنگامى كه به خویشتن ستم كردند (و مرتكب گناهى شدند) به سراغ تو مى آمدند و از خداوند طلب عفو و بخشش میكردند و تو نیز براى آنها طلب عفو مى كردى ، خدا را توبه پذیر و رحیم مى یافتند.
و نیز در آیه 97 سوره یوسف مى خوانیم كه : برادران یوسف از پدر تقاضا كردند كه در پیشگاه خداوند براى آنها استغفار كند و یعقوب نیز این تقاضا را پذیرفت .
در آیه 114 سوره توبه نیز موضوع استغفار ابراهیم در مورد پدرش آمده كه تاثیر دعاى پیامبران را درباره دیگران تایید میكند و همچنین در آیات متعدد دیگر قرآن این موضوع منعكس است .
روایات اسلامى و توسل
از روایات متعددى كه از طرق شیعه و اهل تسنن در دست داریم ، نیز به خوبى استفاده میشود كه توسل به آن معنى كه در بالا گفتیم هیچگونه اشكالى ندارد، بلكه كار خوبى محسوب میشود، این روایات بسیار فراوان است و در كتب زیادى نقل شده و ما به عنوان نمونه به چند قسمت از آنها كه در كتب معروف اهل تسنن مى باشد اشاره مى كنیم :
1 - در كتاب وفاء الوفاء تالیف دانشمند معروف سنى سمهودى چنین میخوانیم كه : مدد گرفتن و شفاعت خواستن در پیشگاه خداوند از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و از مقام و شخصیت او، هم پیش از خلقت او مجاز است و هم بعد از تولد و هم بعد از رحلتش ، هم در عالم برزخ ، و هم در روز رستاخیز، سپس روایت معروف توسل آدم را به پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) از عمر بن خطاب نقل كرده كه : آدم روى اطلاعى كه از آفرینش پیامبر اسلام در آینده داشت به پیشگاه خداوند چنین عرض كرد:
یا رب اسئلك بحق محمد لما غفرت لى .
خداوندا به حق محمد (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) از تو تقاضا میكنم كه مرا ببخشى . سپس حدیث دیگرى از جماعتى از راویان حدیث از جمله نسائى و ترمذى دانشمندان معروف اهل تسنن به عنوان شاهد براى جواز توسل به پیامبر در حال حیات نقل میكند كه خلاصه اش این است : مرد نابینائى تقاضاى دعا از پیامبر براى شفاى بیماریش كرد، پیغمبر به او دستور داد كه چنین دعا كند:
اللهم انى اسئلك و اتوجه الیك بنبیك محمد نبى الرحمة یا محمد انى توجهت بك الى ربى فى حاجتى لتقضى لى اللهم شفعه فى .
خداوندا من از تو به خاطر پیامبرت پیامبر رحمت تقاضا میكنم و به تو روى مى آورم اى محمد! بوسیله تو به سوى پروردگارم براى انجام حاجتم متوجه مى شوم خداوندا او را شفیع من ساز.
سپس در مورد جواز توسل به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بعد از وفات چنین نقل میكند كه مرد حاجتمندى در زمان عثمان كنار قبر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) آمد و نماز خواند و چنین دعا كرد.
اللهم انى اسئلك و اتوجه الیك بنبینا محمد (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نبى الرحمة ، یا محمد انى اتوجه بك الى ربك ان تقضى حاجتى .
خداوندا من از تو تقاضا میكنم و بوسیله پیامبر ما محمد (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) پیغمبر رحمت به سوى تو متوجه مى شوم ، اى محمد من بوسیله تو متوجه پروردگار تو مى شوم تا مشكلم حل شود.
بعدا اضافه میكند چیزى نگذشت كه مشكل او حل شد.
2 - نویسنده كتاب التوصل الى حقیقة التوسل كه در موضوع توسل بسیار سختگیر است 26 حدیث از كتب و منابع مختلف نقل كرده كه جواز این موضوع در لابلاى آنها منعكس است ، اگر چه نامبرده سعى دارد كه در اسناد این احادیث خدشه وارد كند، ولى واضح است كه روایات هنگامى كه فراوان باشند و به حد تواتر برسند جائى براى خدشه در سند حدیث باقى نمیماند و روایاتى كه در زمینه توسل در منابع اسلامى وارد شده است ما فوق حد تواتر است و از جمله روایاتى كه نقل مى كند این است كه :
ابن حجر مكى در كتاب صواعق از امام شافعى پیشواى معروف اهل تسنن نقل میكند كه به اهل بیت پیامبر توسل میجست و چنین میگفت :
آل النبى ذریعتى و هم الیه وسیلتى ارجو بهم اعطى غدا بید الیمین صحیفتى
خاندان پیامبر وسیله منند آنها در پیشگاه او سبب تقرب من مى باشند امیدوارم به سبب آنها فرداى قیامت نامه عمل من به دست راست من سپرده شود.
و نیز از بیهقى نقل میكند كه در زمان خلافت خلیفه دوم سالى قحطى شد بلال به همراهى عده اى از صحابه بر سر قبر پیامبر آمد و چنین گفت :
یا رسول الله استسق لامتك ... فانهم قد هلكوا...
اى رسول خدا! از خدایت براى امتت باران بخواه ... كه ممكن است هلاك شوند.
حتى از ابن حجر در كتاب الخیرات الحسان نقل میكند كه امام شافعى در ایامى كه در بغداد بود به زیارت ابو حنیفه میرفت و در حاجاتش به او متوسل مى شد!
و نیز در صحیح دارمى از ابى الجوزاء نقل میكند كه سالى در مدینه قحطى شدیدى واقع شد، بعضى شكایت به عایشه بردند، او سفارش كرد كه بر فراز قبر پیامبر روزنهاى در سقف ایجاد كنند تا به بركت قبر پیامبر از طرف خدا باران نازل شود، چنین كردند و باران فراوانى آمد!.
در تفسیر آلوسى قسمتهاى زیادى از احادیث فوق را نقل كرده و پس از تجزیه و تحلیل طولانى و حتى سختگیرى درباره احادیث فوق در پایان ناگزیر به اعتراف شده و چنین مى گوید:
بعد از تمام این گفتگوها من مانعى در توسل به پیشگاه خداوند به مقام پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نمى بینم چه در حال حیات پیامبر و چه پس از رحلت او، و بعد از بحث نسبتا مشروحى در این زمینه ، اضافه میكند توسل جستن به مقام غیر پیامبر در پیشگاه خدا نیز مانعى ندارد به شرط اینكه او حقیقتا در پیشگاه خدا مقامى داشته باشد.
و اما در منابع شیعه موضوع به قدرى روشن است كه نیاز به نقل حدیث ندارد.
چند یادآورى لازم
در اینجا لازم است به چند نكته اشاره كنیم :
1 - همانطور كه گفتیم منظور از توسل این نیست كه كسى حاجت را از پیامبر یا امامان بخواهد بلكه منظور این است كه به مقام او در پیشگاه خدا متوسل شود، و این در حقیقت توجه به خدا است ، زیرا احترام پیامبر نیز به خاطر این است كه فرستاده او بوده و در راه او گام بر داشته و ما تعجب میكنیم از كسانى كه این گونه توسل را یك نوع شرك مى پندارند در حالى كه شرك این است كه براى خدا شریكى در صفات و اعمال او قائل شوند و این گونه توسل به هیچوجه شباهتى با شرك ندارد.
2 - بعضى اصرار دارند كه میان حیات و وفات پیامبر و امامان فرق بگذارند ، در حالى كه گذشته از روایات فوق كه بسیارى از آنها مربوط به بعد از وفات است ، از نظر یك مسلمان ، پیامبران و صلحاء بعد از مرگ حیات برزخى دارند، حیاتى وسیعتر از عالم دنیا همانطور كه قرآن درباره شهداء به آن تصریح كرده است و میگوید آنها را مردگان فرض نكنید آنها زندگانند
3 - بعضى نیز اصرار دارند كه میان تقاضاى دعاء از پیامبر، و بیان سوگند دادن خدا به مقام او، فرق بگذارند، تقاضاى دعا را مجاز و غیر آن را ممنوع بشمارند در حالى كه هیچگونه فرق منطقى میان این دو دیده نمى شود.
4 - بعضى از نویسندگان و دانشمندان اهل تسنن مخصوصا وهابیها با لجاجت خاصى كوشش دارند تمام احادیثى كه در زمینه توسل وارد شده است تضعیف كنند و یا با اشكالات واهى و بى اساس آنها را به دست فراموشى بسپارند، آنها در این زمینه چنان بحث مى كنند كه هر ناظر بیطرفى احساس میكند كه قبلا عقیده اى براى خود انتخاب كرده ، سپس مى خواهند عقیده خود را به روایات اسلامى تحمیل كنند، و هر چه مخالف آن بود به نوعى از سر راه خود كنار بزنند، در حالى كه یك محقق هرگز نمى تواند چنین بحثهاى غیر منطقى و تعصب آمیزى را بپذیرد.
5 - همانطور كه گفتیم روایات توسل به حد تواتر رسیده یعنى به قدرى زیاد است كه ما را از بررسى اسناد آن بى نیاز مى سازد، علاوه بر این در میان آنها روایت صحیح نیز فراوان است با این حال جائى براى خرده گیرى در پاره اى از اسناد آنها باقى نمى ماند.
6 - از آنچه گفتیم روشن میشود كه روایاتى كه در ذیل این آیه وارد شده و میگوید: پیغمبر به مردم میفرمود: از خداوند براى من وسیله بخواهید و یا آنچه در كافى از على (علیه السلام ) نقل شده كه وسیله بالاترین مقامى است كه در بهشت قرار دارد، با آنچه در تفسیر آیه گفتیم هیچگونه منافاتى ندارد زیرا همانطور كه مكرر اشاره كردیم وسیله هر گونه تقرب به پروردگار را شامل میشود و تقرب پیامبر به خدا و بالاترین درجهاى كه در بهشت وجود دارد یكى از مصداقهاى آن است .
سوره مائده, آیه 35