شما اینجا هستید: قرآن > آیه ولایت
آیه ولایت
جز این نیست که ولی شما خداست و رسول او و مؤمنانی که نماز می خوانند و همچنان که در رکوعند انفاق می کنند.

إِنَّمَا وَلِیُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلوةَ وَیُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ

جز این نیست که ولی شما خداست و رسول او و مؤمنانی که نماز می خوانند و همچنان که در رکوعند انفاق می کنند.

شان نزول آیه ولایت

در تفسیر مجمع البیان و كتب دیگر از عبد الله بن عباس چنین نقل شده : كه روزى در كنار چاه زمزم نشسته بود و براى مردم از قول پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) حدیث نقل مى كرد ناگهان مردى كه عمامه اى بر سر داشت و صورت خود را پوشانیده بود نزدیك آمد و هر مرتبه كه ابن عباس از پیغمبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) حدیث نقل مى كرد او نیز با جمله قال رسول الله حدیث دیگرى از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل مى نمود.

ابن عباس او را قسم داد تا خود را معرفى كند، او صورت خود را گشود و صدا زد اى مردم ! هر كس مرا نمى شناسد بداند من ابوذر غفارى هستم با این گوشهاى خودم از رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) شنیدم ، و اگر دروغ مى گویم هر دو گوشم كر باد، و با این چشمان خود این جریان را دیدم و اگر دروغ مى گویم هر دو كور باد، كه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود:

على قائد البررة و قاتل الكفرة منصور من نصره مخذول من خذله .

على (علیه السلام ) پیشواى نیكان است ، و كشنده كافران ، هر كس او را یارى كند، خدا یاریش خواهد كرد، و هر كس دست از یاریش بردارد، خدا دست از یارى او برخواهد داشت .

سپس ابوذر اضافه كرد: اى مردم روزى از روزها با رسولخدا (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در مسجد نماز مى خواندم ، سائلى وارد مسجد شد و از مردم تقاضاى كمك كرد، ولى كسى چیزى به او نداد، او دست خود را به آسمان بلند كرد و گفت : خدایا تو شاهد باش كه من در مسجد رسول تو تقاضاى كمك كردم ولى كسى جواب مساعد به من نداد، در همین حال على (علیه السلام ) كه در حال ركوع بود با انگشت كوچك دست راست خود اشاره كرد. سائل نزدیك آمد و انگشتر را از دست آنحضرت بیرون آورد، پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) كه در حال نماز بود این جریان را مشاهده كرد، هنگامى كه از نماز فارغ شد، سر به سوى آسمان بلند كرد و چنین گفت :

خداوندا برادرم موسى از تو تقاضا كرد كه روح او را وسیع گردانى و كارها را بر او آسان سازى و گره از زبان او بگشائى تا مردم گفتارش را درك كنند، و نیز موسى درخواست كرد هارون را كه برادرش بود وزیر و یاورش قرار دهى و بوسیله او نیرویش را زیاد كنى و در كارهایش شریك سازى . خداوندا! من محمد پیامبر و برگزیده توام ، سینه مرا گشاده كن و كارها را بر من آسان ساز، از خاندانم على (علیه السلام ) را وزیر من گردان تا بوسیله او، پشتم قوى و محكم گردد.

ابوذر مى گوید: هنوز دعاى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) پایان نیافته بود كه جبرئیل نازل شد و به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) گفت : بخوان ، پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود: چه بخوانم ، گفت بخوان

انما ولیكم الله و رسوله و الذین آمنوا...

البته این شان نزول از طرق مختلف (چنانكه خواهد آمد) نقل شده كه گاهى در جزئیات و خصوصیات مطلب با هم تفاوتهائى دارند ولى اساس و عصاره همه یكى است .

این آیه با كلمه انما كه در لغت عرب به معنى انحصار مى آید شروع شده و مى گوید: ولى و سرپرست و متصرف در امور شما سه كس است : خدا و پیامبر و كسانى كه ایمان آورده اند، و نماز را برپا مى دارند و در حال ركوع زكات مى دهند.

(انما ولیكم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤ تون الزكاة و هم راكعون ).

شك نیست كه ركوع در این آیه به معنى ركوع نماز است ، نه به معنى خضوع ، زیرا در عرف شرع و اصطلاح قرآن ، هنگامى كه ركوع گفته مى شود به همان معنى معروف آن یعنى ركوع نماز است ، و علاوه بر شان نزول آیه و روایات متعددى كه در زمینه انگشتر بخشیدن على (علیه السلام ) در حال ركوع وارد شده و مشروحا بیان خواهیم كرد، ذكر جمله یقیمون الصلاة نیز شاهد بر این موضوع است ، و ما در هیچ مورد در قرآن نداریم كه تعبیر شده باشد زكات را با خضوع بدهید، بلكه باید با اخلاص نیت و عدم منت داد. همچنین شك نیست كه كلمه ولى در آیه به معنى دوست و یا ناصر و یاور نیست زیرا ولایت به معنى دوستى و یارى كردن مخصوص كسانى نیست كه نماز مى خوانند، و در حال ركوع زكات مى دهند، بلكه یك حكم عمومى است كه همه مسلمانان را در بر مى گیرد، همه مسلمین باید یكدیگر را دوست بدارند و یارى كنند حتى آنهائى كه زكات بر آنها واجب نیست ، و اصولا چیزى ندارند كه زكات بدهند، تا چه رسد به اینكه بخواهند در حال ركوع زكاتى بپردازند، آنها هم باید دوست و یار و یاور یكدیگر باشند.

از اینجا روشن مى شود كه منظور از ولى در آیه فوق ولایت به معنى سرپرستى و تصرف و رهبرى مادى و معنوى است ، بخصوص اینكه این ولایت در ردیف ولایت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و ولایت خدا قرار گرفته و هر سه با یك جمله ادا شده است .

و به این ترتیب ، آیه از آیاتى است كه به عنوان یك نص قرآنى دلالت بر ولایت و امامت على (علیه السلام ) مى كند.

ولى در اینجا بحثهاى مهمى است كه باید به طور جداگانه ، مورد بررسى قرار گیرد:

شهادت احادیث و مفسران و مورخان

همانطور كه اشاره كردیم در بسیارى از كتب اسلامى و منابع اهل تسنن ، روایات متعددى دائر بر اینكه آیه فوق در شان على (علیه السلام ) نازل شده نقل گردیده كه در بعضى از آنها اشاره به مساله بخشیدن انگشتر در حال ركوع نیز شده و در بعضى نشده ، و تنها به نزول آیه درباره على (علیه السلام ) قناعت گردیده است .

این روایت را ابن عباس و عمار یاسر و عبد الله بن سلام و سلمة بن كهیل و انس بن مالك و عتبة بن حكیم و عبد الله ابى و عبد الله بن غالب و جابر بن عبد الله انصارى و ابوذر غفارى نقل كرده اند.

و علاوه بر ده نفر كه در بالا ذكر شده از خود على (علیه السلام ) نیز این روایت در كتب اهل تسنن نقل شده است .

جالب اینكه در كتاب غایة المرام تعداد 24 حدیث در این باره از طرق اهل تسنن و 19 حدیث از طرق شیعه نقل كرده است .

كتابهاى معروفى كه این حدیث در آن نقل شده از سى كتاب تجاوز مى كند كه همه از منابع اهل تسنن است ، از جمله محب الدین طبرى در ذخائر العقبى صفحه 88 و علامه قاضى شوكانى در تفسیر فتح القدیر جلد دوم صفحه 50 و در جامع الاصول جلد نهم صفحه 478 و در اسباب النزول واحدى صفحه 148 و در لباب النقول سیوطى صفحه 90 و در تذكرة سبط بن جوزى صفحه 18 و در نور الابصار شبلنجى صفحه 105 و در تفسیر طبرى صفحه 165 و در كتاب الكافى الشاف ابن حجر عسقلانى صفحه 56 و در مفاتیح الغیب رازى جلد سوم صفحه 431 و در تفسیر در المنصور جلد 2 صفحه 393 و در كتاب كنز العمال جلد 6 صفحه 391 و مسند ابن مردویه و مسند ابن الشیخ و علاوه بر اینها در صحیح نسائى و كتاب الجمع بین الصحاح السته و كتابهاى متعدد دیگرى این احادیث آمده است .

با اینحال چگونه مى توان اینهمه احادیث را نادیده گرفت ، در حالى كه در شان نزول آیات دیگر به یك یا دو روایت قناعت مى كنند، اما گویا تعصب اجازه نمى دهد كه اینهمه روایات و اینهمه گواهى دانشمندان درباره شان نزول آیه فوق مورد توجه قرار گیرد.

و اگر بنا شود در تفسیر آیه اى از قرآن این همه روایات نادیده گرفته شود ما باید در تفسیر آیات قرآنى اصولا به هیچ روایتى توجه نكنیم ، زیرا درباره شان نزول كمتر آیه اى از آیات قرآن اینهمه روایت وارد شده است .

این مساله بقدرى روشن و آشكار بوده كه حسان بن ثابت شاعر معروف عصر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مضمون روایت فوقرا در اشعار خود كه درباره على (علیه السلام ) سروده چنین آورده است :

فانت الذى اعطیت اذ كنت راكعا

زكاتا فدتك النفس یا خیر راكع

فانزل فیك الله خیر ولایة

و بینها فى محكمات الشرایع

یعنى : تو بودى كه در حال ركوع زكات بخشیدى ، جان بفداى تو باد اى بهترین ركوع كنندگان .

و به دنبال آن خداوند بهترین ولایت را درباره تو نازل كرد و در ضمن قرآن مجید آنرا ثبت نمود.

پاسخ به هشت ایراد مخالفان بر آیه ولایت

جمعى از متعصبان اهل تسنن اصرار دارند كه ایرادهاى متعددى به نزول این آیه در مورد على (علیه السلام ) و همچنین به تفسیر ولایت به عنوان سرپرستى و تصرف و امامت بنمایند كه ما ذیلا مهمترین آنها را عنوان كرده و مورد بررسى قرار مى دهیم :

1 - از جمله اشكالاتى كه نسبت به نزول آیه فوق در مورد على (علیه السلام ) گرفتهاند این است كه آیه با توجه به كلمه الذین كه براى جمع است ، قابل تطبیق بر یكفرد نیست ، و به عبارت دیگر آیه مى گوید: ولى شما آنهائى هستند كه نماز را بر پا مى دارند و در حال ركوع زكات مى دهند، این عبارت چگونه بر یك شخص مانند على (علیه السلام ) قابل تطبیق است !.

پاسخ

در ادبیات عرب مكرر دیده مى شود كه از مفرد به لفظ جمع ، تعبیر آورده شده است از جمله در آیه مباهله مى بینیم كه كلمه نسائنا به صورت جمع آمده در صورتى كه منظور از آن طبق شان نزولهاى متعددى كه وارد شده فاطمه زهرا (علیهاالسلام ) است ، و همچنین انفسنا جمع است در صورتى كه از مردان غیر از پیغمبر كسى جز على (علیه السلام ) در آن جریان نبود و در آیه 172 سوره آل عمران در داستان جنگ احد مى خوانیم .

الذین قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لكم فاخشوهم فزادهم ایمانا.

و همانطور كه در تفسیر این آیه در جلد سوم ذكر كردیم بعضى از مفسران شان نزول آنرا درباره نعیم بن مسعود كه یكفرد بیشتر نبود مى دانند.

و همچنین در آیه 52 سوره مائده مى خوانیم یقولون نخشى ان تصیبنا دائرة در حالى كه آیه در مورد عبد الله ابى وارد شده است كه تفسیر آن گذشت و همچنین در آیه اول سوره ممتحنه و آیه 8 سوره منافقون و 215 و 274 سوره بقره تعبیراتى دیده مى شود كه عموما به صورت جمع است ، ولى طبق آنچه در شان نزول آنها آمده منظور از آن یكفرد بوده است .

این تعبیر یا بخاطر این است كه اهمیت موقعیت آن فرد و نقش مؤ ثرى كه در این كار داشته روشن شود و یا بخاطر آن است كه حكم در شكل كلى عرضه شود، اگر چه مصداق آن منحصر به یكفرد بوده باشد، در بسیارى از آیات قرآن ضمیر جمع به خداوند كه احد و واحد است به عنوان تعظیم گفته شده است .

البته انكار نمى توان كرد كه استعمال لفظ جمع در مفرد به اصطلاح ، خلاف ظاهر است و بدون قرینه جایز نیست ، ولى با وجود آنهمه روایاتى كه در شان نزول آیه وارد شده است ، قرینه روشنى بر چنین تفسیرى خواهیم داشت ، و حتى در موارد دیگر به كمتر از این قرینه نیز قناعت مى شود.

2 - فخر رازى و بعضى دیگر از متعصبان ایراد كرده اند كه على (علیه السلام ) با آن توجه خاصى كه در حال نماز داشت و غرق در مناجات پروردگار بود (تا آنجا كه معروف است پیكان تیر از پایش ‍ بیرون آوردند و توجه پیدا نكرد) چگونه ممكن است صداى سائلى را شنیده و به او توجه پیدا كند!

پاسخ - آنها كه این ایراد را مى كنند از این نكته غفلت دارند كه شنیدن صداى سائل و به كمك او پرداختن توجه به خویشتن نیست ، بلكه عین توجه بخدا است ، على (علیه السلام ) در حال نماز از خود بیگانه بود نه از خدا، و مى دانیم بیگانگى از خلق خدا بیگانگى از خدا است و به تعبیر روشن تر: پرداختن زكات در نماز انجام عبادت در ضمن عبادت است . نه انجام یك عمل مباح در ضمن عبادت و باز به تعبیر دیگر آنچه با روح عبادت سازگار نیست ، توجه به مسائل مربوط به زندگى مادى و شخصى است و اما توجه به آنچه در مسیر رضاى خدا است ، كاملا با روح عبادت سازگار است و آن را تاكید مى كند، ذكر این نكته نیز لازم است كه معنى غرق شدن در توجه به خدا این نیست كه انسان بى اختیار احساس خود را از دست بدهد بلكه با اراده خویش توجه خود را از آنچه در راه خدا و براى خدا نیست بر مى گیرد.

جالب اینكه فخر رازى كار تعصب را بجائى رسانیده كه اشاره على (علیه السلام ) را به سائل براى اینكه بیاید و خودش انگشتر را از انگشت حضرت بیرون كند، مصداق فعل كثیر كه منافات با نماز دارد، دانسته است در حالى كه در نماز كارهائى جایز است انسان انجام بدهد كه به مراتب از این اشاره بیشتر است و در عین حال ضررى براى نماز ندارد تا آنجا كه كشتن حشراتى مانند مار و عقرب و یا برداشتن و گذاشتن كودك و حتى شیر دادن بچه شیر خوار را جزء فعل كثیر ندانسته اند، چگونه یك اشاره جزء فعل كثیر شد، ولى هنگامیكه دانشمندى گرفتار طوفان تعصب مى شود اینگونه اشتباهات براى او جاى تعجب نیست !.

3 - اشكال دیگرى كه به آیه كرده اند در مورد معنى كلمه ولى است كه آنرا به معنى دوست و یارى كننده و امثال آن گرفتهاند نه بمعنى متصرف و سرپرست و صاحب اختیار.

پاسخ - همانطور كه در تفسیر آیه در بالا ذكر كردیم كلمه ولى در اینجا نمى تواند به معنى دوست و یارى كننده بوده باشد، زیرا این صفت براى همه مؤ منان ثابت است نه مؤ منان خاصى كه در آیه ذكر شده كه نماز را برپا مى دارند و در حال ركوع زكات مى دهند، و به عبارت دیگر دوستى و یارى كردن ، یك حكم عمومى است ، در حالى كه آیه ناظر به بیان یك حكم خصوصى مى باشد و لذا بعد از ذكر ایمان ، صفات خاصى را بیان كرده است كه مخصوص به یك فرد مى شود.

4 - مى گویند على (علیه السلام ) چه زكات واجبى بر ذمه داشت با اینكه از مال دنیا چیزى براى خود فراهم نساخته بود و اگر منظور صدقه مستحب است كه به آن زكات گفته نمى شود!!

پاسخ - اولا به گواهى تواریخ على (علیه السلام ) از دسترنج خود اموال فراوانى تحصیل كرد و در راه خدا داد تا آنجا كه مى نویسند هزار برده را از دسترنج خود آزاد نمود، بعلاوه سهم او از غنائم جنگى نیز قابل ملاحظه بود، بنابراین اندوخته مختصرى كه زكات به آن تعلق گیرد و یا نخلستان كوچكى كه واجب باشد زكات آنرا بپردازد چیز مهمى نبوده است كه على (علیه السلام ) فاقد آن باشد، و اینرا نیز مى دانیم كه فوریت وجوب پرداخت زكات فوریت عرفى است كه با خواندن یك نماز منافات ندارد.

ثانیا اطلاق زكات بر زكات مستحب در قرآن مجید فراوان است ، در بسیارى از سوره هاى مكى كلمه زكات آمده كه منظور از آن همان زكات مستحب است ، زیرا وجوب زكات مسلما بعد از هجرت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) به مدینه ، بوده است (آیه 3 سوره نمل و آیه 39 سوره روم و 4 سوره لقمان و 7 سوره فصلت و غیر اینها).

5 - مى گویند: ما اگر ایمان به خلافت بلا فصل على (علیه السلام ) داشته باشیم بالاخره باید قبول كنیم كه مربوط به زمان بعد از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بوده ، بنابراین على (علیه السلام ) در آنروز ولى نبود، و به عبارت دیگر ولایت در آن روز براى او بالقوه بود نه بالفعل در حالى كه ظاهر آیه ولایت بالفعل را مى رساند.

پاسخ - در سخنان روز مرده در تعبیرات ادبى بسیار دیده مى شود كه اسم یا عنوانى به افرادى گفته مى شود كه آنرا بالقوه دارند مثلا انسان در حال حیات خود وصیت مى كند و كسى را به عنوان وصى خود و قیم اطفال خویش تعیین مى نماید و از همان وقت عنوان وصى و قیم به آن شخص گفته مى شود، در حالى كه طرف هنوز در حیات است و نمرده است ، در روایاتى كه در مورد على (علیه السلام ) از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در طرق شیعه و سنى نقل شده مى خوانیم كه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) او را وصى و خلیفه خود خطاب كرده در حالى كه هیچیك از این عناوین در زمان پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نبود - در قرآن مجید نیز اینگونه تعبیرات دیده مى شود از جمله در مورد زكریا مى خوانیم كه از خداوند چنین تقاضا كرد.

هب لى من لدنك ولیا یرثنى و یرث من آل یعقوب .

در حالى كه مسلم است منظور از ولى در اینجا سرپرستى براى بعد از مرگ او منظور بوده است ، بسیارى از افراد جانشین خود را در حیات خود تعیین مى كنند و از همان زمان نام جانشین بر او مى گذارند با اینكه جنبه بالقوه دارد.

6 - مى گویند: چرا على (علیه السلام ) با این دلیل روشن شخصا استدلال نكرد!

پاسخ - همانطور كه در ضمن بحث پیرامون روایات وارده در شان نزول آیه خواندیم این حدیث در كتب متعدد از خود على (علیه السلام ) نیز نقل شده است از جمله در مسند ابن مردویه و ابى الشیخ و كنز العمال - و این در حقیقت بمنزله استدلال حضرت است به این آیه شریفه . در كتاب نفیس (الغدیر) از كتاب سلیم بن قیس هلالى حدیث مفصلى نقل مى كند كه على (علیه السلام ) در میدان صفین در حضور جمعیت براى اثبات حقانیت خود دلائل متعددى آورد از جمله استدلال بهمین آیه بود. و در كتاب غایة المرام از ابوذر چنین نقل شده كه على (علیه السلام ) روز شورى نیز به همین آیه استدلال كرد.

7 - مى گویند: این تفسیر با آیات قبل و بعد سازگار نیست ، زیرا در آنها ولایت به معنى دوستى آمده است .

پاسخ - بارها گفته ایم آیات قرآن چون تدریجا، و در وقایع مختلف نازل گردیده همیشه پیوند با حوادثى دارد كه در زمینه آن نازل شده است ، و چنان نیست كه آیات یك سوره یا آیاتى كه پشت سر هم قرار دارند همواره پیوند نزدیك از نظر مفهوم و مفاد داشته باشد لذا بسیار مى شود كه دو آیه پشت سر هم نازل شده اما در دو حادثه مختلف بوده و مسیر آنها بخاطر پیوند با آن حوادث از یكدیگر جدا مى شود.

با توجه به اینكه آیه انما ولیكم الله بگواهى شان نزولش در زمینه زكات دادن على (علیه السلام ) در حال ركوع نازل شده و آیات گذشته و آینده همانطور كه خواندیم و خواهیم خواند در حوادث دیگرى نازل شده است نمى توانیم روى پیوند آنها زیاد تكیه كنیم .

به علاوه آیه مورد بحث اتفاقا تناسب با آیات گذشته و آینده نیز دارد زیرا در آنها سخن از ولایت به معنى یارى و نصرت و در آیه مورد بحث سخن از ولایت به معنى رهبرى و تصرف مى باشد و شك نیست كه شخص ‍ ولى و سرپرست و متصرف ، یار و یاور پیروان خویش نیز خواهد بود. بعبارت دیگر یار و یاور بودن یكى از شئون ولایت مطلقه است .

8 - مى گویند: انگشترى با آن قیمت گزاف كه در تاریخ نوشته اند، على (علیه السلام ) از كجا آورده بود!! بعلاوه پوشیدن انگشترى با این قیمت فوق العاده سنگین اسراف محسوب نمى شود! آیا اینها دلیل بر عدم صحت تفسیر فوق نیست !

پاسخ - مبالغه هائى كه درباره قیمت آن انگشتر كرده اند بكلى بى اساس ‍ است و هیچگونه دلیل قابل قبولى بر گرانقیمت بودن آن انگشتر نداریم و اینكه در روایت ضعیفى قیمت آن معادل خراج شام ذكر شده به افسانه شبیه تر است تا واقعیت و شاید براى بى ارزش نشان دادن اصل مساله جعل شده است ، و در روایات صحیح و معتبر كه در زمینه شان نزول آیه ذكر كرده اند اثرى از این افسانه نیست ، بنابراین نمى توان یك واقعیت تاریخى را با اینگونه سخنان پرده پوشى كرد.

 

سوره مائده آیه 55

ارسال نظر