شما اینجا هستید: قرآن > آيه ويتلوه شاهد
آيه ويتلوه شاهد
آیا آن کس که از جانب پروردگار خویش دلیلی روشن دارد و زبانش گویاست و پیش از این کتاب موسی که خود پیشوا و رحمتی بوده است بدان شهادت داده, با آن کس که دلیلی ندارد برابر است؟ ایشان به آن کتاب روشن ایمان آورده اند. و هر گروه دیگری که به او کافر شود, جایگاهش در آتش است. در آن شک مکن, که حق است و از جانب پروردگارت آمده است. ولی بیشتر مردم ایمان نمی آورند.

أَفَمَن كَانَ عَلَى بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَیَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إَمَامًا وَرَحْمَةً أُوْلَئِكَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَن یَكْفُرْ بِهِ مِنَ الأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلاَ تَكُ فِی مِرْیَةٍ مِّنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ یُؤْمِنُونَ

 

آیا آن کس که از جانب پروردگار خویش دلیلی روشن دارد و زبانش گویاست و پیش از این کتاب موسی که خود پیشوا و رحمتی بوده است بدان شهادت داده, با آن کس که دلیلی ندارد برابر است؟ ایشان به آن کتاب روشن ایمان آورده اند. و هر گروه دیگری که به او کافر شود, جایگاهش در آتش است. در آن شک مکن, که حق است و از جانب پروردگارت آمده است. ولی بیشتر مردم ایمان نمی آورند.

 

در تفسیر آیه فوق در میان مفسران گفتگو بسیار است و در جزئیات كلمات آیه و ضمائر و موصول و اسم اشاره آن نظرات گوناگونى داده اند كه نقل همه آنها بر خلاف روش ما در این تفسیر است ، ولى دو تفسیر را كه از همه روشنتر به نظر میرسد، به ترتیب اهمیت ، در اینجا میاوریم :

1 - در آغاز آیه میگوید: ((آیا كسى كه دلیل روشنى از پروردگار خویش در اختیار دارد، و به دنبال آن شاهد و گواهى از سوى خدا آمده و قبل از آن كتاب موسى (تورات ) به عنوان پیشوا و رحمت و بیانگر عظمت او آمده است همانند كسى است كه داراى این صفات و نشانه ها و دلائل روشن نیست )) (أ فمن كان على بینة من ربه و یتلوه شاهد منه و من قبله كتاب موسى اماما و رحمة )).

این شخص همان پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) است و ((بینه )) و دلیل روشن او قرآن مجید و شاهد و گواه صدق نبوتش مؤ منان راستینى همچون على (علیه السلام ) میباشند، پیش از او نشانه ها و صفاتش در تورات آمده است .

به این ترتیب از سه راه روشن حقانیت دعوتش به ثبوت رسیده است .

نخست قرآن كه بینه و دلیل روشنى است در دست او.

دوم كتب آسمانى پیشین كه نشانه هاى او را دقیقا بیان كرده ، و پیروان این كتب در عصر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) آنها را به خوبى مى شناختند و به همین دلیل در انتظار او بودند.

سوم پیروان فداكار و مؤ منان مخلص كه بیانگر صدق دعوت او و گفتار او مى باشند زیرا یكى از نشانه هاى حقانیت یك مكتب اخلاص و فداكارى و عقل و درایت و ایمان پیروان آن مكتب است ، چرا كه هر مكتبى را از پیروانش مى توان شناخت :!.

آیا با وجود این دلائل زنده میتوان او را با مدعیان دیگر قیاس كرد و یا در صدق دعوتش تردید نمود؟.

سپس به دنبال این سخن اشاره به افراد حق طلب و حقیقت جو كرده و از آنها دعوت ضمنى به ایمان مى كند و مى گوید ((آنها به چنین پیامبرى كه این همه دلیل روشن در اختیار دارد ایمان مى آوردند)) (اولئك یؤ منون به )

گرچه چنین كسانى كه با كلمه اولئك به آنها اشاره شده در خود این آیه ذكر نشده اند ولى با توجه به آیات گذشته ، مى توان حضور آنها را در جو این آیه احساس كرد و مورد اشاره قرار داد.

و به دنبال آن سرنوشت منكران را به این صورت بیان مى كند: ((هر كس از گروههاى مختلف به او كافر شود موعد و میعادش آتش دوزخ است ))(و من یكفر به من الاحزاب فالنار موعده ).

و در پایان آیه همانگونه كه سیره قرآن در بسیارى از موارد است روى سخن را به پیامبر كرده ، یك درس عمومى براى همه مردم بیان مى كند و مى گوید ((اكنون كه چنین است و این همه شاهد و گواه بر صدق دعوت تو وجود دارد، هرگز در آنچه بر تو نازل شده تردید به خود راه مده )) (فلا تك فى مریة منه ).

((چرا كه این سخن حقى است از سوى پروردگار تو)) (انه الحق من ربك ).

((ولى بسیارى از مردم بر اثر جهل و تعصب و خودخواهى ، ایمان نمى آورند)) (و لكن اكثر الناس لا یؤ منون ).

2 - تفسیر دیگرى كه براى آیه ذكر شده این است كه هدف اصلى بیان حال مؤ منان راستین است كه با در دست داشتن دلائل روشن و شواهدى كه بر صدق دعوت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) آمده است و گواهى هائى كه در كتب پیشین مى باشد، آنها به اتكاى این دلائل به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) ایمان مى آورند.

بنا بر این منظور از جمله من كان على بینة من ربه تمام كسانى است كه با چشم باز و در دست داشتن دلائل قانع كننده به دنبال قرآن و آورنده آن شتافتند، نه شخص پیامبر.

ترجیحى كه این تفسیر بر تفسیر سابق دارد این است كه خبر ((مبتدا)) در آیه صریحا آمده است ، و محذوفى ندارد، و مشار الیه ((اولئك )) در خود آیه ذكر شده است و بخش اول آیه كه با افمن كان على بینة من ربه شروع شده تا ((اولئك یؤ منون به )) یك جمله كامل را تشكیل میدهد بدون هیچگونه حذف و تقدیر.

ولى بدون شك تعبیرات دیگر آیه با این تفسیر زیاد سازگار نیست ، و لذا ما آن را در مرحله دوم قرار داده ایم (دقت كنید).

در هر حال آیه اشاره به امتیازات اسلام و مسلمین راستین و اتكاى آنها بر دلائل محكم در انتخاب این مكتب است ، و در نقطه مقابل سرنوشت شوم منكران مستكبر را نیز بیان كرده است .

نكته ها :

در اینجا به چند نكته باید توجه داشت :

1 - منظور از شاهد در آیه فوق چیست ؟

بعضى از مفسران گفته اند منظور جبرئیل پیك وحى خدا است ، و بعضى منظور از آن را پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) دانسته اند، و بعضى آن را به معنى زبان پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) تفسیر كرده اند (در حالى كه یتلوه را از ماده تلاوت به معنى قرائت گرفته اند، نه به معنى پشت سر آمدن ).

ولى بسیارى از بزرگان مفسران آن را به على (علیه السلام ) تفسیر كرده اند.

در روایات متعددى كه از ائمه معصومین به ما رسیده است ، و در بعضى از كتب تفسیر اهل سنت نیز آمده روى تفسیر تاكید شده است كه منظور از شاهد امام امیر مؤ منان (علیه السلام ) یعنى نخستین مردى كه به پیامبر و قرآن ایمان آورد، و در تمام مراحل با او بود و لحظه اى از فداكارى فروگذار نكرد و تا آخرین نفس در حمایتش كوشیده ، مى باشد.

در حدیثى مى خوانیم كه على (علیه السلام ) فرمود: درباره هر یك از مردان معروف قریش آیه یا آیه هائى نازل شده است كسى عرض كرد اى امیر مؤ منان درباره شما كدام آیه نازل شده است ؟، امام فرمود: آیا آیه اى كه در سوره هود است نخوانده اى اءفمن كان على بینة من ربه و یتلوه شاهد منه ، پیامبر بینه الهى داشت و شاهد من بودم .

در آخرین آیه سوره رعد نیز تعبیرى دیده مى شود كه این معنى را تایید مى كند آنجا كه مى فرماید: و یقول الذین كفروا لست مرسلا قل كفى بالله شهیدا بینى و بینكم و من عنده علم الكتاب : كافران مى گویند تو پیامبر نیستى بگو همین اندازه بس كه خداوند میان من و شما شاهد و گواه است و همچنین كسى كه علم كتاب (قرآن ) نزد او است .

در روایات بسیارى از طرق شیعه و اهل سنت چنین مى خوانیم كه منظور از من عنده علم الكتاب على (علیه السلام ) است .

این نكته نیز لازم به یاد آورى است : همانگونه كه سابقا هم اشاره كردیم یكى از بهترین طرق شناخت حقانیت یك مكتب مطالعه در وضع پیروان و مدافعان و حامیان آن است . طبق ضرب المثل معروف امامزاده را از زوارش باید شناخت هنگامى ملاحظه كنیم گروهى پاكباز، باهوش ، باایمان ، مخلص و با تقوى گرد رهبر و مكتبى جمع شده اند به خوبى مى توان دریافت كه این مكتب و آن رهبر در یك حد عالى از صداقت و درستى است .

اما هنگامى كه ببینیم یك عده فرصت طلب شیاد، بى ایمان ، و بى تقوا، اطراف مكتب و یا رهبرى را گرفته اند كمتر مى توان باور كرد كه آن رهبر و آن مكتب بر حق باشد.

اشاره به این مطلب را نیز لازم مى دانیم كه تفسیر كلمه شاهد به على (علیه السلام ) منافاتى با این حقیقت ندارد كه همه مؤ منان راستین و افرادى همچون ابوذرها سلمانها، و عمار یاسرها را شامل شود چرا كه این گونه تفاسیر اشاره به فرد شاخص و برتر مى كند،

یعنى منظور اصلى گروهى است كه در راس آنها آن فرد شاخص قرار گرفته است . شاهد این سخن روایتى است كه از امام باقرنقل شده كه فرمود: منظور از شاهد امیر مؤ منان ، سپس جانشینان او یكى بعد از دیگرى هستند.

گر چه در این حدیث تنها معصومین ذكر شده اند ولى این خود نشان مى دهد كه روایاتى كه شاهد را منحصرا به على (علیه السلام ) تفسیر، منظور خصوص آن حضرت نیست بلكه منظور مصداق شاخص است .

2 - چرا تنها اشاره به تورات شده ؟

همانگونه كه گفتیم یكى از دلائل حقانیت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در آیه فوق كتب پیشین ذكر شده ، ولى تنها از كتاب موسى ذكرى به میان آمده در حالى كه مى دانیم بشارات ظهور پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در انجیل نیز هست .

این موضوع ممكن است به خاطر آن باشد كه در محیط نزول قرآن و ظهور اسلام یعنى مكه و مدینه بیشتر افكار یهود - از میان اهل كتاب - منتشر بوده است و مسیحیان در نقاط نسبتا دورترى زندگى داشتند، مانند یمن ، شامات ، و نجران كه در كوهستانهاى شمالى یمن در فاصله ده منزلى صنعاء واقع شده است .

و یا به خاطر اینكه ذكر اوصاف پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در تورات به طور جامعتر و وسیعترى آمده است .

بهر حال تعبیر به امام در مورد تورات ممكن است به خاطر این باشد كه احكام شریعت موسى (علیه السلام ) به طور كامل در آن بوده و حتى مسیحیان بسیارى از تعلیمات خود را از تورات مى گیرند.

3 - مخاطب در فلا تك فى مریة كیست ؟ در اینكه مخاطب در این جمله كیست ؟

دو احتمال داده شده نخست اینكه مخاطب ، پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) است ، یعنى كمترین شك و تردیدى در حقانیت قرآن یا آئین اسلام به خود راه مده .

البته پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) به حكم اینكه وحى را با شهود درك مى كرد و نزول قرآن از طرف خدا براى او محسوس بلكه بالاتر از حس بوده تردیدى در حقانیت این دعوت نداشت ولى این نخستین بار نیست كه قرآن خطابى را متوجه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى كند در حالى كه منظورش عموم مردم است ، و به تعبیر معروف عرب این گونه خطابها از قبیل ایاك اعنى و اسمعى یا جاره است كه ضرب المثل عامیانه آن در فارسى در به تو مى گویم دیوار تو گوش كن ، یا تو بشنو مى باشد و این خود یكى از فنون بلاغت است كه در پاره اى از موارد براى تاكید و اهمیت و یا منظورهاى دیگر به جاى مخاطب حقیقى دیگرى را مخاطب قرار مى دهند.

احتمال دیگر اینكه مخاطب ، هر مكلف عاقل بوده باشد، یعنى فلاتك ایها المكلف العاقل فى مریة : اى انسان عاقل و مكلف با این دلائل روشن شك و تردید در حقانیت این قرآن نداشته باش و این احتمال بنابراین است كه منظور از من كان على بینة من ربه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نباشد بلكه همه مؤ منان راستین باشند (دقت كنید).

ولى به هر حال تفسیر اول با ظاهر آیه سازگارتر است .

 

سوره هود, آیه 17

ارسال نظر