شما اینجا هستید: امامت در حدیث > کتمان امر امامت به علت
کتمان امر امامت به علت
یکی از شبهاتی که سایت های مخالف به شیعه می گیرند، این است که با توجه به مهم بودن امر امامت در نزد شیعه، چرا در احادیث آمده است که امر امامت مخفی است.

یکی از شبهاتی که سایت های مخالف به شیعه می گیرند، این است که با توجه به مهم بودن امر امامت در نزد شیعه، چرا در احادیث آمده است که امر امامت مخفی است.

شبهه کننده برای اثبات مدعای خودبه احادیثی اشاره میکند.

روایتی كه مرحوم كلینی در كافی آورده مبنی بر این كه امام صادق علیه السلام فرموده است:

«ولایة الله أسرّها إلى جبرائیل، وأسرّها جبرائیل إلى محمد، وأسرهّا محمد إلى علی، وأسرّها علی إلى من شاء الله، ثم أنتم تذیعون ذلك، من الذی أمسك حرفاً سمعه؟

قال أبو جعفر: فی حكمة آل داود ینبغی لمسلم أن یكون مالكاً لنفسه مقبلاً على شأنه، عارفاً بأهل زمانه، فاتقوا الله ولا تذیعوا حدیثنا»

خداوند سبحان امر ولایت [خلافت] را به عنوان رازی به جبرئیل سپرد و او به رسول خدا صلّی الله علیه و آله و او به امیر المؤمنین علیه السّلام و امیر المؤمنین علیه السّلام نیز به هر كه خدا خواست سپرد.

سپس شما آن را فاش می سازید، كیست آن كه سخنى را كه شنیده نگه دارد؟ آن گاه امام باق علیه السّلام فرمود: در حكمت آل داود است كه:

سزاوار است كه مسلمان، مالك خود باشد و به كار خود رو آورد و مردم زمانش را بشناسد. از خدا پروا كنید و حدیث ما را فاش مسازید.(۱)

پاسخ

نکته اول:

در قرآن می خوانیم که:

امامت امری واضح و روشن است به طوری که بارها از طرف پیامبر اکرم برای مردم بیان شده است، یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ(المائدة: ۶۷)

اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است را كاملاً (به مردم) برسان! و اگر نكنى، رسالت او را انجام نداده ‏اى! خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم، نگاه مى‏ دارد.

که در تفاسیر شیعه و اهل سنت بیان شده است كه آیه فوق درباره على علیه السلام و داستان روز غدیر نازل گردید.(۲)

با توجه به این آیه امامت امری واضح است که به پیامبر اکرم صل الله علیه و آله با صراحت دستو می دهد که این امر را برای مردم بیان و ابلاغ کن،یا در احادیثی زیاد و معتبری می ;خوانیم که، پیامبر درباره امام علی فرمودند:

«أنت وصیی وخلیفتی بعدی»

تو وصیّ و خلیفه پس از من هستی. (۳)

نکته دوم:

اما منظور از احادیثی که می فرمایند، امامت امری مخفی است چیست؟

پاسخ:

با نگاه به تاریخ اسلامی و دیگر روایات این نتیجه به دست می آید که در برهه ای از زمان مصلحت اقتضا می کرد که امر امامت به علت خوف از جان اهل بیت و شیعیان امری مخفی باشد. قرطبی در یکی از کتاب هایش به این موضوع اشاره می کند:

«وغیر خاف ما صدر من الحجاج و سلیمان بن عبد الملك و ولده من سفك الدماء و إتلاف الأموال و إهلاك الناس بالحجاز و العراق و غیر ذلك، و بالجملة فبنو أمیة قابلوا وصیّة المصطفى صلى الله علیه و سلم فی أهل بیته و أمته بالمخالفة و العقوق، فسفكوا دماءهم، و سبوا نساءهم، و أسروا صغارهم، و خرّبوا دیارهم، و جحدوا فضلهم و شرفهم، و استباحوا لعنهم و شتمهم، فخالفوا رسول الله صلى الله علیه و سلم فی وصیته، و قابلوه بنقیض مقصوده و أمنیته، فیا خجلتهم إذا التقوا بین یدیه، وا فضیحتهم یوم یعرضون علیه»

اتفاقات و حوادثی به دست حجاج، سلیمان بن عبد الملك و فرزند او اتفاق افتاد كه شامل ریختن خون ها، از بین بردن مال و اموال، كشتار مردم حجاز و عراق و دیگر سرزمین ها می گردید. خلاصه این كه بنی امیه با وصیّت رسول خدا صلّی الله علیه وآله مخالفت ورزیدند، در برابر اهل بیت او شمشیر كشیدند، خون های آنها را بر زمین ریختند، زنان و فرزندان خرد سال آنها را به اسارت بردند، سرزمین های آنان را خراب كردند و با فضلیت و شرافت آنان مخالفت ورزیدند، لعن و نفرین به آنها را مباح دانستند، با وصیت رسول خدا صلّی الله علیه و آله مخالفت ورزیده و دقیقاً با خواسته ها و آرزو های آن حضرت مقابله نمودند.

ننگ و شرمساری باد بر آنها زمانی كه در مقابل رسول خدا صلّی الله علیه و آله قرار گیرند و او را ملاقات نموده و چون اعمالشان بر آنان عرضه گردد موجبات فضاحت و خواری آنها را سبب گردد. (۴)

در کتب مورد تایید شیعیان هم به این مطلب اشاره شده است. كشّی با سند خود از مفضّل روایت کرده است:

«دخلت على أبی عبد الله علیه السلام یوم قتل فیه المعلى، فقلت له: یا بن رسول الله، ألا ترى إلى هذا الخطب الجلیل الذی نزل بالشیعة فی هذا الیوم؟ قال: و ما هو؟

قلت: قتل المعلى بن خنیس، قال: رحم الله المعلّى، قد كنت أتوقع ذلك، إنه أذاع سرّنا»

روزى كه در آن، معلّى بن خنیس به دار آویخته شد خدمت امام صادق علیه السلام رسیده و به آن حضرت عرض کردم:

اى پسر رسول خدا! آیا نمی بینى چه اتفاق ناگواری در این روز برای شیعه رخ داده است؟ حضرت فرمود:

این اتفاق ناگوار چیست؟ مفضّل عرض کرد:

معلّى بن خنیس (بزّاز و پارچه فروش كوفىّ از نیكان اصحاب حضرت صادق علیه السّلام) كشته (و به دار آویخته) شد (داود بن علىّ او را كشته و به دار كشید) حضرت فرمود: (خدا معلّى را رحمت نموده و بیامرزد، من كشته شدن او را متوقّع و چشم به راه بودم، زیرا او سرّ و راز پوشیده ما را نزد دشمنانمان فاش كرد.) (۵)

البته روایات و وقایع تاریخی در این موضوع بسیار است و نتیجه ای که از این مطالب گرفته می شود این است که اهل بیت در محیطی بوده اند كه كشتن و ریختن خون آنها و شیعیانشان به راحتی اتفاق می افتاده است.

از این رو بدیهی بوده است كه ائمه علیهم السلام به شیعیان خود امر كنند كه امر امامت را مخفی نگاه داشته و آشكار نسازند.

منابع:

[۱ ] الكلینی، الكافی: ج۲ ص۲۲۴

[۲] حافظ ابو نعیم اصفهانى در كتاب ما نزل من القرآن فى على بنقل از خصائص صفحه ۲۹- و ابو الحسن واحدى نیشابورى در اسباب النزول صفحه ۱۵۰- فخر رازى در تفسیر كبیر خود جلد ۳ صفحه ۶۳۶.

و ابن صباغ مالكى در فصول المهمة صفحه ۲۷

[۳ ] حافظ نسائی در خصائص: ص۸۶ـ ۸۷-- الهیثمی، مجمع الزوائد: ج۸ ص۳۰۲ و...

[۴ ] القرطبی، التذكرة فی أحوال الموتى وأمور الآخرة: ص۵۶۳

[۵ ] المجلسی، بحار الأنوار: ج۷۲ ص۸۵

ارسال نظر