شما اینجا هستید: امامت در حدیث > آیا امام علی علیه السلام منکر امامت خود بود؟
آیا امام علی علیه السلام منکر امامت خود بود؟
یکی از مسائل اختلافی بین شیعه و اهل سنت، مساله امامت اهل بیت علیهم السلام است. اهل سنت امامت اهل بیت را قبول ندارند ولی شیعه امامت ایشان را قبول می کند و آن را امری الهی می داند

یکی از مسائل اختلافی بین شیعه و اهل سنت، مساله امامت اهل بیت علیهم السلام است.

اهل سنت امامت اهل بیت را قبول ندارند ولی شیعه امامت ایشان را قبول می کند و آن را امری الهی می داند

در مناظره ای که در همین زمینه با یک سنی داشتم،او چنین می گفت که امام علی در نهج البلاغه خود اقرار می کند که امام نیست .

گفتم در کدام خطبه امام اقرار به این مطلب می کند

گفت: آنجا که می گوید :

«دَعُونِی وَ الْتَمِسُوا غَیْرِی، مرا رها نمائید و دیگرى را طلب كنید (۱)

به او گفتم : اولا به ما بعد و عنوان این جمله دقت نشده است.

عنوان این جمله این است که:

"وقتی مردم بعد از قتل عثمان می خواستند با علی علیه السلام بیعت کنند"

و بعد از این جمله امام می فرماید:

فإنّا مستقبلون أمرا له وجوه و ألوان؛ لا تقوم له القلوب، و لا تثبت علیه العقول‏ و إنّ الآفاق قد أغامت‏، و المحجّة قد تنكّرت‏

همانا ما به استقبال چیزى مى ‏رویم كه چهره‏ ها و رنگ‏هاى گوناگونى دارد؛ و دلها نسبت به آن استوار و عقل‏ها بر آن ثابت نمى ‏ماند! چرا كه هوا و هوس‏هاى شیطانى و زرق و برق فریبنده دنیا چنان فضاى افكار و قضاوت جامعه را تیره و تار كرده كه اجازه نمى ‏دهد راه صحیح را از چاه بشناسد.

باید توجه کرد،که آن موقع وضعیت فرهنگی مردم در چه سطحی بوده که امام می فرماید:

ما به استقبال چیزى مى ‏رویم كه چهره‏ ها...

بهتر است برای روشن شدن وضع فرهنگی آن زمان نگاهی به کتب اهل سنت بیندازیم.

شافعی در كتاب الام از وهب بن كیسان نقل مى کند:

( كلّ سنن رسول الله قد غیّرت حتى الصلاة ) .

هر سنتی از پیامبر اکرم تغییر کرده بود حتی نماز(۲)

روى مسلم بإسناده عن مطرف قال : ( صلّیت أنا وعمران بن حصین خلف علی بن أبی طالب فكان إذا سجد كبر، وإذا نهض من الركعتین كبر، فلما انصرفنا من الصلاة قال : أخذ عمران بیدی، ثم قال : لقد صلى بنا هذا صلاة محمد صلى الله علیه وسلم، أو قال : قد ذكرنی هذا صلاة محمّد صلى الله علیه وسلم ) .

مطرف و عمران پشت سر امام علی نماز خواندند...وقت تمام شدن نماز ،عمران دست مرا گرفت و گفت این نماز علی مرا به یاد نماز رسول الله آورد(۳)

با توجه به این گونه احادیث، مردم آن دوره چگونه می توانستند پذیرای حق و عدالت علی علیه السلام باشند.

دلیل دیگر بر وضعیت نادرست فرهنگی آن دوره، همان است که امام علی در همین خطبه مورد استدلال تو می فرمایند:

و اعلموا أنّی إن أجبتكم ركبت بكم ما أعلم، و لم أصغ إلى قول القائل و عتب‏ العاتب‏.

اگر من حکومت را به دست بگیرم روش‏هاى نادرست پیشین را ادامه نخواهم داد؛ بلكه همچون زمان پیامبر اكرم به سراغ حقّ و عدالت خواهم رفت،«بدانید اگر من دعوت شما را بپذیرم، مطابق آنچه خود مى ‏دانم (از اصول حق و عدالت) با شما رفتار خواهم كرد و هرگز به سخن این و آن و سرزنش سرزنش كنندگان گوش نخواهم داد!

آن حضرت در ادامه همان خطبه می فرماید:

وَ إِنْ‏ تَرَكْتُمُونِی‏ فَأَنا كَأَحَدِكُمْ‏ وَ لَعَلّی، أَسْمَعُكُمْ وَ أَطْوَعُكُمْ لِمَنْ وَلَّیْتُمُوهُ أَمْرَكُمْ، وَ أَنَا لَكُمْ وَزِیراً، خَیْرٌ لَكُمْ مِنّی أَمِیراً

و اگر دست از من بردارید من همانند یكى از شما خواهم بود و در میان كسانى كه ولایت امور را بدو مى ‏سپارید من شنواتر و فرمانبردارتر مى ‏باشم من اگر وزیر شما باشم بهتر است از آنكه امیر شما باشم.

پس این جمله با توجه به توضیحات بالا هرگز به معنای نفی خلافت امام از خودش نمی باشد.

ثانیا : چرا شما که با توجه به نهج البلاغه استدلال بر عدم امامت و خلافت امام می کنید، به کلام های دیگر امام توجهی ندارید.

امام علی در جای دیگر نهج البلاغه می فرماید: «إنّه لیعلم أنّ محلّی منها محلّ القطب من الرّحا؛

رقیب من هم به یقین مى ‏داند كه جایگاه من از خلافت جایگاه محور سنگ آسیاب نسبت به آن است‏(۴)

و در جاى دیگر هنگامى كه مردم مى ‏خواستند بعد از عثمان با او بیعت كنند، با صراحت مى ‏گوید:

«و لقد علمتم أنّی أحقّ النّاس بها من غیری؛

همه شما به خوبى مى ‏دانید من از همه كس به خلافت شایسته ‏ترم».(۵)

از جمله «عمر» به هنگام انتخاب شوراى شش نفرى به على علیه السّلام گفت:

«تو از همه شایسته ‏ترى اگر شوخ طبع نبودى!»

سپس افزود:

«أما و اللّه لئن ولّیتهم لتحملنّهم على الحقّ الواضع و المحجّة البیضاء؛

به خدا سوگند! اگر زمام حكومت را تو در دست بگیرى مردم را در مسیر حقّ واضح، و راه روشن قرار خواهى داد»(۶)

ثالثا :در موارد متعددی امام علی بر خلافت خود سخن به میان آورد.

در مسند احمد آمده است:

جمع على رضى الله تعالى عنه الناس فی الرحبة، ثم قال لهم: أنشد الله كل امرئ مسلم سمع رسول الله صلى الله علیه و سلم یقول یوم غدیر خم ما سمع لما قام، فقام ثلاثون من الناس و قال أبو نعیم: فقام ناس كثیر، فشهدوا حین أخذ بیده، فقال للناس: أتعلمون انى أولى بالمؤمنین من أنفسهم؟ قالوا: نعم یا رسول الله، قال: من كنت مولاه فهذا مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه، قال: فخرجت و كأن فی نفسی شیئا، فلقیت زید بن أرقم، فقلت له: انى سمعت علیا رضى الله تعالى عنه یقول كذا و كذا؟ قال: فما تنكر قد سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول ذلك له.

علی مردم را در رحبه جمع کرد و گفت:

شما را سوگند می دهم هر کس در غدیر خم بوده و از زبان پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در حق من، سخنی شنیده، برخیزد و شهادت بدهد.

ابو طفیل می گوید:

۳۰ نفر از مردم برخاستند. ابو نعیم می گوید: عده زیادی از مردم برخاستند و شهادت دادند که در روز غدیر، پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دست علی را گرفت و به مردم گفت: آیا می دانید که من بر مومنین از خودشان سزاوارتر هستم؟ گفتند:بله، یا رسول الله.

سپس حضرت فرمود:

من بر هر کس ولایت دارم، علی هم بر او ولایت دارد ... .(۷)

نتیجه اینکه امام امیر المومنین علیه السلام هیچ گاه به عدم امامت خویش اقرار و یا اعتراف نکرده اند بلکه به عکس بارها و بارها با الفاظ مختلف و در شرایط متفاوت به امامت خویش تصریح و تاکید نموده اند .

پی نوشت ها:

 [۱ ]نهج البلاغه،فیض الاسلام ص ۲۷۱.

[۲ ] كتاب الام ، شافعی ، محمد بن ادریس ۱ / ۲۰۸ صحیح الترمذی : ۳ / ۳۰۲ **جامع بیان العلم ، ابن‌ عبد البر ۲ / ۲۴۴ **والزهد والرقائق ، مروزی ص ۵۳۱ **و........

[۳ ] صحیح مسلم : ۲ / ۸ طبعة دارالفكر بیروت.

[۴ ] خطبه ۳ نهج البلاغه ( شقشقیّه).

[ ۵] خطبه ۷۴ نهج البلاغه

[۶ ] شرح نهج البلاغه ابن الحدید، جلد ۱، صفحه ۱۸۶** طبرى در کتاب تاریخ جلد ۳ ص ۲۹۴- حوادث سال ۲۳ هجرى.

[۷ ] مسند احمد، ج۴، ص۳۷۰** مجمع الزوائد للهیثمی، ج۹، ص۱۰۴ ** مستدرک الصحیحین للحاکم النیشابوری، ج۳، ص۳۷۱ ** کنز العمال للمتقی الهندی، ج۱۱، ص۳۳۲ ** تاریخ مدینة دمشق لإبن عساكر، ج۲۵، ص۱۰۸.

ارسال نظر