شما اینجا هستید: امامت در قرآن > چرا خلیفه باید از طرف خدا انتخاب شود
چرا خلیفه باید از طرف خدا انتخاب شود
یکی از سوال و شبهاتی که همواره از سوی مخالفین شیعه مطرح می‎شود این است که می‎گویند:

یکی از سوال و شبهاتی که همواره از سوی مخالفین شیعه مطرح می‎شود این است که می ‎گویند:

چه اشکالی دارد که مردم با اختیار خود خلیفه و جانشین بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را انتخاب کنند؟

حال آنکه درعمل هم چنین کردند چرا که به شهادت تاریخ ، مردم با اختیار خود خلفای رسول خدا را انتخاب کردند و به حکومت آن ها هم رضایت داشتند!

موید صحت این عملکرد و رفتار مردم هم این سخن پیامبر است که فرمودند:

لا تجتمع امتی علی الخطاء یا لا تجتمع امتی علی الضلاله.

"امت من ،بر خطا و گمراهی اجتماع نمی ‎کنند "(۱)

حال پاسخ این سوال یا شبهه را در چند نکته بیان می‎ کنیم.

نکته اول:

برفرض که مردم می توانند خلیفه انتخاب کنند، ولی آیا در انتخاب و تعیین خلفای ثلاثه به خلافت،اصلا مردم دخالتی داشته اند؟

با نگاهی به تاریخ معلوم می شود که:

اولا: اجماعی در تعیین ابوبکر در کار نبوده است و مردم در انتخاب خلفای سه گانه نقشی نداشته اند.

در کتب اهل سنت آمده است که:

چنین نیست كه همه مردم راضى به امامت ابوبكر بودند، بلكه امامت او درحقیقت بعد از اختلاف بین مهاجرین و انصار والقاى كشمكش بین انصار اوس و خزرج، و تنها با بیعت عمر در سقیفه آغاز شد(۲)

قرطبی از بزرگترین مفسران اهل سنت تصریح کرده است که عمربه تنهایی ابوبکر را انتخاب کرد و هیچ اجماعی در کار نبوده است:

فإن عقدها واحد من أهل الحلّ و العقد فذلك ثابت... و دلیلنا:

أنّ عمر عقد البیعة لأبی بكر و لم ینكر أحد من الصحابة ذلك.

اگر خلافت توسط یکی از اهل حلّ و عقد شکل گرفت خلافت ثابت می گردد ... دلیل ما برای این مدعا این است که:

عمربه تنهایی برای ابوبکر بیعت گرفت و هیچکدام از صحابه منکر نشدند.(۳)

همچنین بخاری در صحیح خود از زبان عمر بن خطاب نقل کرده است که تمام انصار و نیزعلی بن أبی طالب علیه السلام، زبیر بن عوام و تمام طرفداران آنها با خلافت ابوبکر مخالف بودند:

أَنَّ الأَنْصَارَ خَالَفُونَا وَاجْتَمَعُوا بِأَسْرِهِمْ فِی سَقِیفَةِ بَنِی سَاعِدَةَ، وَخَالَفَ عَنَّا عَلِیٌّ وَالزُّبَیْرُ وَمَنْ مَعَهُمَا...؛

تمامی انصار با ما مخالفت كردند و درسقیفه بنی ساعده جمع شدند، و نیزعلی (علیه السلام) و زبیرو كسانی كه همراه آنها بودند، با ما مخالفت كردند.(۴)

ثانیا: اگر حکومت این سه نفر عادلانه بود چرا بزرگانی مثل امام علی علیه السلام بعد از شش ماه با آن ها بیعت کرد؟

این چه اجماعی بوده که بزرگان در آن دخالت نداشته ‎اند ؟

در بخاری به نقل ازعائشه آمده است که حضرت زهرا تا زمانی که زنده بود و امیرمؤمنان علیهما السلام تا شش ماه با ابوبکر بیعت نکردند.

عن عائشة:... وَ عَاشَتْ فَاطِمَةُ بَعْدَ النَّبِیِّ سِتَّةَ أَشْهُر... وَ لَمْ یَكُنْ علی یُبَایِعُ تِلْكَ الأَشْهُرَ؛

(حضرت زهرا سلام الله علیها) بعد از پیامبر صلی الله علیه واله وسلم شش ماه زنده بود... وعلی در این مدت هرگز با او (ابوبکر) بیعت نکرد.(۵)

همچنین ابن حزم اندلسی درباره اجماعی که علی علیه السلام آن در آن حضور نداشته باشد، گفته است:

لعنة اللّه على كلّ إجماع یخرج عنه على بن أبى طالب و من بحضرته من الصحابة.

لعنت خداوند بر هر اجماعی که علی بن ابی طالب علیه السلام و اصحابی که در محضرش بودند در آن حضور نداشته باشند.(۶)

نکته دوم:

اگر مستند اهل سنت در امر اجماع این حدیث باشد که پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) فرموده است:

امت من بر خطا (گمراهی و ضلالت) اجتماع نمی کنند.

با فرض صحت این حدیث، باید توجه داشت که معنای این حدیث این است که اگر تمام امت برامری اتفاق نظرداشته باشند آن چیز صحیح است در حالی که ما ثابت کردیم که در انتخاب ابوبکر اجماعی در کار نبوده است

نکته سوم:

خلافت و امامت امری الهی است و مردم نمی توانند خلیفه انتخاب کنند. قرآن می فرماید:

وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی‏ قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ (بقره/ ۱۲۴)

خداوند به ابراهیم(علیه السلام) فرمود:

«من تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم!»

ابراهیم عرض كرد:

«از دودمان من (نیز امامانى قرار بده!)»

خداوند فرمود:

«پیمان من، به ستمكاران نمى‏ رسد!

پس مقام امامت از طرف خداست قرآن می فرماید:

«إنى جاعلک» همانا من تو را امام قرار دادم.

از دیگر آیاتی که ثابت می کند خلیفه و امام باید ازجانب خدا تعیین شوند آیات زیر است:

یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلیفَةً فِی الْأَرْضِ؛

اى داوود!

ما تو را خلیفه خود در زمین قرار دادیم.(سوره ص، آیه ۲۶).

این آیه هم بیانگر این مطلب است كه حكومت در زمین باید از طرف خدا نشات گیرد وهر حكومتى ازغیرازاین باشد حكومتى است ظالمانه و غاصبانه

یا اینکه حضرت موسی (علیه السلام) از خداوند تقاضا می کند:

وَ اجْعَلْ لِی وَزِیرًا مِنْ أَهْلِی*هَارُونَ أَخِی؛

پروردگارا وزیرى از خاندانم براى من قرار ده.

برادرم هارون را!؟ (طه، آیه ۳۰-۳۱)

دراین آیه حضرت موسى از خداوند درخواست مى کند تا برادرش هارون را وصى او قرار دهد و خداوند نیز خواسته او را اجابت مى کند، این جمله یعنی این که وصایت و وزارت انبیاء، امرى است الهى که با نصب خداوند امکان پذیر است .

پی نوشت ها:

[۱] احکام القرآن؛احمد بن علی الرازی،ج ۲ ص ۳۱۴

[ ] صحیح بخاری ۶/۲۵۰۵

[۳] تفسیر القرطبی ج ۱ ص ۲۶۹

[۴] صحیح البخارى ج ۸ ص ۲۶ ح ۶۸۳۰

[۵] صحیح البخارى ج ۵ ص۸۲ ح ۴۲۴۰ و ح ۴۲۴۱

[۶] المحلى،ابن حزم اندلسی، ج ۹ ص ۳۴۵.

 

ارسال نظر