شما اینجا هستید: امامت در حدیث > اعجازالهی در بقاء فضائل مولا علی علیه السلام
اعجازالهی در بقاء فضائل مولا علی علیه السلام
با تلاش گسترده‎ای که در طول تاریخ بنی امیه و پس از آن، برای محو فضائل مولا علی (علیه السلام)

با تلاش گسترده‎ای که در طول تاریخ بنی امیه و پس از آن، برای محو فضائل مولا علی (علیه السلام) و ایجاد چهره‎ای نامناسب از ایشان انجام گردیده است،‌ انتظار می‎رود لااقل در کتب اهل سنت فضائل زیادی از ایشان باقی نمانده باشد؛ اما به راستی این حجم بالای فضائل ایشان در کتب فریقین که نظیر آن برای احدی ثبت نشده است از معجزات الهی برای بقای فرقه ناجیه است.

بنی امیه‎ای که فرزندی که "علی" نام می ‎گرفت را می‎ کشتند؛[۱]

حتی علی بن جهم پدرش را به خاطر اینکه او را "علی" نامیده بوده، لعن می‎نموده است[۲]

و در جامعه‎ای که به گفته سیوطی، مولا علی (علیه السلام) بر روی هفتاد هزار منبر لعن می‎شده است![۳]

مسلم است که در این اوضاع، محدثین نمی‎توانند در آرامش به نقل فضایل آن امام همام بپردازند، فلذا مثلا عبد الله بن محمد السّقا وقتی حدیث طیر را نقل می‎نماید، او را بیرون کرده حتی محل نشستن او را آب می‎کشند(یعنی او را نجس دانسته‎اند!)[۴].

حتی نسایی که نویسنده یکی از صحاح ششگانه اهل سنت است از این قاعده مستثنی نبوده و وقتی فضایل علی (علیه السلام) را نقل و از نقل فضائل معاویه امتناع نمود،‌ آنقدر او را زدند تا از مسجد و حتی از شهر بیرون رانده شد.[۵].

همچنین حاکم نیشابوری که به گفته ذهبی، دریایی از علم بود و ریاست فنون حدیث در سراسر عالم به وی منتهی گردیده بود[۶]، را به همین جرم آنقدر آزار دادند و منبرش را شکستند و فضا را بر او تنگ نمودند که خانه‌ نشین شد.

هنگامی ‎که أبو عبد الرحمن السلمی به ملاقات وی رفت و به او پیشنهاد داد تا حدیثی در فضیلت معاویه بگوید و از این محنت راحت شود، وی جواب داده است:

«لا یجیء من قلبی، لا یجیء من قلبی![۷]

این کار از قلب من برنمی‎آید، این کار از قلب من برنمی‎آید!»

بنابراین با وجود این فضای اختناق،‌ انسان از حجم بالای فضائل مولا علی (علیه السلام) به شگفت می‎آید تا جایی که احمد بن حنبل می‎گوید:

«ما لأحد من الصحابة من الفضائل بالأسانید الصحاح مثل ما لعلی (رضی الله عنه).[۸]

برای هیچ یك از صحابه به اندازه‌ای كه با سند‌های صحیح برای امیر المؤمنین (علیه السّلام) فضیلت نقل شده برای هیچ یك از صحابه نقل نشده است.»

پی‌نوشت:

[۱]. ابن حجر العسقلانی، تهذیب التهذیب: ج ٧ ص ٢٨١، بیروت: دار الفكر.

[۲]. ابن حجر العسقلانی، لسان المیزان: ج ٤ ص ٢١٠، بیروت: مؤسسة الأعلمی.

[۳]. محمد بن عقیل، النصائح الكافیة: ص ١٠٤، قم: دار الثقافة.

[۴]. الذهبی، تذكرة الحفاظ: ج ٣ ص ٩٦٥-٩٦٦، بیروت: دار إحیاء التراث العربی.

[۵]. الذهبی، سیر أعلام النبلاء: ج ١٤ ص ١٢٧، بیروت: مؤسسة الرسالة.

[۶]. الذهبی، العبر فی خبر من غبر: ج ٣ ص ٩٣-٩٤ ، الكویت: مطبعة حكومة.

[۷]. الذهبی، سیر أعلام النبلاء: ج ١٧ ص ١٧٥، الناشر: مؤسسة الرسالة. ابن الجوزی، المنتظم: ج ١٥ ص ١١٠، بیروت: دار صادر.

الصفدی، الوافی بالوفیا ت: ج ٣ ص ٢٦٠، بیروت: دار إحیاء التراث.

تاج الدین السبكی، طبقات الشافعیة الكبرى: ج ٤ ص ١٦٣، دار هجر للطباعة.

[۸]. ابن الجوزی الحنبلی،‌ مناقب أحمد: ص۲۲۰، دار هجر للطباعة والنشر.

ارسال نظر