دشمنی با امیر المؤمنین علی (علیه السلام)، امر تازهای نیست
دشمنی با امیر المؤمنین علی (علیه السلام)، امر تازه ای نیست.
انکار فضایل و مناقب ایشان از همان زمان حیاتشان آغاز شده است و تا به امروز ادامه دارد.
از جمله این فضایل، نزول آیه ولایت در شأن ایشان است که پس از خاتم بخشی ایشان در رکوع، نازل گردید.
آیه ای که بی شک مهمترین دلیل قرآنی اثبات ولایت و خلافت بلافصل ایشان است.
آیه ولایت:
«إِنَّمَا وَلِیُّكُمُ اللَّـهُ وَرَ سُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَ اكِعُونَ [مائده/ ۵۵]
ولىّ شما، تنها خدا و پیامبر اوست و كسانى كه ایمان آورده اند:
همان كسانى كه نماز برپا مى دارند و در حال ركوع زكات مى دهند».
تا چندین قرن پس از اسلام احدی چنین جرأتی به خویش نداده بود که صحت این واقعه را زیر سوال ببرد.
چرا که امری مسلم و قطعی بوده و انکارش انکار بدیهیات شمرده می شد، به گونه ای که امروزه بعد از آن همه دشمنی های بنی امیه و بنی العباس و کتمان فضایل آن جناب، اسناد این واقعه در بین شیعه و سنّی متواتر و غیر قابل انکار است.
علاوه بر تواتر این ماجرا، در بین روایاتی که از طریق اهل سنت نقل شده است، تعداد زیادی از این روایات از منظر علمای رجال اهل سنت، از نظر سندی، صحیح می باشد که در ادامه سند دو روایت موجود در تفسیر ابن ابی حاتم که از بزرگترین تفاسیر اهل سنت است، مورد بررسی قرار گرفته است.
علاوه بر اینکه علمای اهل سنت این کتاب و شخص نویسنده را مورد اعتماد می دانند، خود نویسنده در ابتدای کتاب بر صحت روایاتی که نقل کرده تایید کرده و می نویسد:
«تحرّیت إخراج ذلك بأصحّ الأخبار إسناداً، وأشبهها متناً».
یعنی تصمیم گرفتم که روایاتی که از نظر سندی صحیحتر و از نظر متنی، شبیه تر باشد را بیاورم.
روایت اول؛
«ابن أبی حاتم، عن أبی سعید الأشج ثنا الْفَضْلُ بْنُ دُكَیْن أبو نعیم الأحول، ثنا موسى بن قیس الحضرمی، عن سَلَمَةَ بْنِ كُهَیْل، قال تصدق علی بخاتمه وهو راكع، فنزلت إنّما وَلِیُّكُمُ...[۱]
یعنی علی (علیه السلام) انگشتر خویش را درحالی که در رکوع بود، صدقه داد، سپس آیه "إنّما وَلِیُّكُمُ" نازل گردید».
بررسی نفر اول سند؛ ابن ابی حاتم:
ابن تیمیة می گوید:
«ابن أبی حاتم یُعدّ من العلماء الأكابر الذین لهم فی الإسلام لسان صدق، وتفاسیرهم متضمّنة للمنقولات التی یعتمد علیها فی التفسیر.[۲]
ابن ابی حاتم در زمره علمای بزرگی است که در اسلام زبان راستینی داشته اند و تفاسیرشان متضمن نقل هایی است که در تفسیر، به آنها اعتماد می شود.»
بررسی نفر دوم سند؛ أبو سعید الأشجّ عبد الله بن سعید بن الكندی:
ذهبی می گوید:
«قال أبو حاتم ثقة، إمام أهل زمانه.[۳]
ابوحاتم گفته است که ابن ابی حاتم ثقه (مورد اعتماد) و امام مردمان زمان خودش بوده است».
ابن حجر نیز وی را توثیق نموده است.[۴]
بررسی نفر سوم سند؛ الْفَضْلُ بْنُ دُكَیْن:
ابن حجر گفته است:
«ثقة ثبت، وهو من كبار شیوخ البخاری.[۵]
وی ثقه و مورد اعتماد بوده و از اساتید و شیوخ بزرگ بخاری است».
بررسی نفر چهارم سند، موسى بن قیس الحضرمی:
یحیى بن معین درباره وی گفته که او ثقة است.[۶]
همچنین ذهبی همین تعبیر را درباره وی به کار برده است.[۷]
بررسی نفر پنجم سند؛ سَلَمَةَ بْنِ كُهَیْل:
یحیى بن معین، عجلی، محمد بن سعد، أبو زرعة و أبو حاتم، وی را توثیق نموده و مورد اعتماد دانسته اند.[۸]
روایت دوم:
«حدثنا الربیع بن سلیمان المرادی، ثنا أیوب بن سوید، عن عتبة بن أبی حكیم فی قوله إنّما وَلِیُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ، قال:
علی بن أبی طالب.[۹]
عتبة بن ابی حکیم درباره این قول خداوند متعال که "إنّما وَلِیُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ"،
گفته است:
علی بن ابی طالب(مصداق "الذین آمنوا" است).»
نفر اول سند؛ ابن ابی حاتم:
همان طور که گفته شد وی از بزرگان مفسرین اهل سنت است که ابن تیمیه هم وی را مورد اعتماد دانسته است.
نفر دوم سند، الربیع بن سلیمان المرادی است که ابن حجر او را ثقه دانسته است.[۱۰]
نفر سوم سند، أیوب بن سوید است که ابن حجر العسقلانی درباره وی گفته است:
«صدوق یخطئ،[۱۱]
راستگوست ولی اشتباهاتی هم داشت.» حاكم نیشابوری هم بعد از ذكر حدیثی که او در سندش بوده است، می گوید:
«صحیح على شرط الشیخین، ولم یخرجاه،[۱۲]
یعنی این حدیث بنا بر شرط شیخین (بخاری و مسلم) صحیح است، هرچند آن دو این را نقل نکرده اند».
با این حال سندش صحیح است و ایوب بن سوید توثیق شده است.
نفر چهارم سند هم عتبة بن أبی حكیم است که یحیى بن معین او را توثیق نموده است.[۱۳]
همان طور که مشاهده گردید این دو روایت از نظر سند کاملا صحیح می باشند.
اسناد صحیح دیگری هم در کتبی مثل تفسیر طبری برای این ماجرا نقل شده است که همه اینها دشمنی و تجاهل مخالفین اهل بیت (علیهم السلام) را نشان می دهد که وقیحانه این ماجرا را ساختگی شمرده و دروغین خوانده اند.
به طور مثال ابن تیمیه -یکی از ریشه های وهابیت- در منهاج السنة می نویسد:
«وقد وضع بعض الکذابین حدیثا مفترى أن هذه الآیة نزلت فی علی لما تصدق بخاتمه فی الصلاة وهذا کذب بإجماع أهل العلم بالنقل.[۱۴]
یعنی برخی از کذاب ها و دروغ گویان، حدیثی دروغین ساخته اند که این آیه در شأن علی، هنگامی که انگشترش را در نماز صدقه داد، نازل شده است».
منابع:
[۱]. تفسیر ابن أبی حاتم، المكتبة العصریة، تحقیق أسعد محمد الطیب، ج۴، ص۱۱۶۲، ح ۶۵۵۱.
[۲]. منهاج السنّة، ابن تیمیة الحرانی الحنبلی الدمشقی (المتوفى: ۷۲۸هـ)، تحقیق محمد رشاد سالم، جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامیة، الطبعة الأولى، ۱۹۸۶ م، ج۷ ص۱۷۹.
سیر أعلام النبلاء، شمس الدین أبو عبد الله محمد بن أحمد الذَهَبی، تحقیق مجموعة محققین بإشراف شعیب الأرناؤوط، مؤسسة الرسالة، ج۲۵ ص۲۴۵.
[۳]. الكاشف فی معرفة من له روایة فی الكتب الستة، شمس الدین أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَایْماز الذهبی (المتوفى: ۷۴۸هـ)، تحقیق محمد عوامة أحمد محمد نمر الخطیب، دار القبلة للثقافة الإسلامیة، مؤسسة علوم القرآن، جدة، الطبعة الأولى ۱۴۱۳ هـ، ۱۹۹۲ م، ج۱ ص۵۵۸.
[۴]. تقریب التهذیب، ابن حجر، دراسة وتحقیق مصطفى عبد القادر عطا، الطبعة الثانیة، ۱۴۱۵ هـ/ ۱۹۹۵ م.، دار الكتب العلمیة، بیروت، ج۱ ص۴۹۷.
[۵]. تقریب التهذیب، ابن حجر، دراسة وتحقیق مصطفى عبد القادر عطا، الطبعة الثانیة، ۱۴۱۵ هـ/ ۱۹۹۵ م.، دار الكتب العلمیة، بیروت، ج۲ ص۱۱.
[۶]. الجرح والتعدیل، ابن أبی حاتم الرازی، الطبعة الأولى، ۱۳۷۱ هـ/ ۱۹۵۲ م. مطبعة مجلس دائرة المعارف العثمانیة، بحیدر آباد الدكن الهند، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج۸ ص۱۵۸.
[۷]. الكاشف فی معرفة من له روایة فی الكتب الستة، شمس الدین أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَایْماز الذهبی (المتوفى: ۷۴۸هـ)،تحقیق محمد عوامة أحمد محمد نمر الخطیب، دار القبلة للثقافة الإسلامیة - مؤسسة علوم القرآن، جدة، الطبعة الأولى ۱۴۱۳ هـ - ۱۹۹۲ م، ج۲ ص۳۰۷.
[۸]. تهذیب الكمال، المزی، تحقیق وضبط و تعلیق: الدكتور بشار عواد معروف، الطبعة الرابعة، ۱۴۰۶هـ/ ۱۹۸۵ م، مؤسسة الرسالة، بیروت، ج ۱۱ ص۳۱۵.
[۹]. تفسیر ابن أبی حاتم، المكتبة العصریة، تحقیق أسعد محمد الطیب، ج۴ ص۱۱۶۲، ح ۶۵۴۹
[۱۰]. تقریب التهذیب، ابن حجر، دراسة وتحقیق مصطفى عبد القادر عطا، الطبعة الثانیة، ۱۴۱۵ - ۱۹۹۵ م.، دار الكتب العلمیة، بیروت، ج۱ ص۲۹۴.
[۱۱]. تقریب التهذیب، ابن حجر، دراسة وتحقیق مصطفى عبد القادر عطا، الطبعة الثانیة، ۱۴۱۵ - ۱۹۹۵ م.، دار الكتب العلمیة، بیروت، ج۱ ص۱۱۸.
[۱۲]. المستدرك على الصحیحین، للامام الحافظ أبی عبد الله الحاكم النیسابوری، وبذیله التلخیص للحافظ الذهبی، طبعة مزیدة بفهرس الأحادیث الشریفة، بإشراف د. یوسف عبد الرحمن المرعشلی، دار المعرفة، بیروت،، ج۲ ص۱۹۸.
[۱۳]. تهذیب الكمال، المزی، تحقیق وضبط و تعلیق: الدكتور بشار عواد معروف، الطبعة الرابعة، ۱۴۰۶ هـ/ ۱۹۸۵ م، مؤسسة الرسالة، بیروت، ج۱۹ ص۳۰۱.
[۱۴]. منهاج السنّة، ابن تیمیة الحرانی الحنبلی الدمشقی (المتوفى: ۷۲۸هـ)، تحقیق محمد رشاد سالم، جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامیة، الطبعة الأولى، ۱۴۰۶ هـ/ ۱۹۸۶ م، ج۲ ص ۳۰.