غدیر در لغت به معنای آبگیر و تالاب است که از آب باران و سیل بر جای می ماند
مقدمه
غدیر در لغت به معنای آبگیر و تالاب است که از آب باران و سیل بر جای می ماند.[1] غدیر خم برکه ای است بین مکه و مدینه و فاصله آن تا جحفه[2]دو میل است.[3]
شیعیان هر سال در روز18 ذیحجه، به مناسبت واقعه غدیر خم عید غدیر را گرامی می دارند. حادثه غدیر آنقدر با شکوه و با عظمت است که پس از گذشت بیش از هزارو چهارصد سال، همچنان مورد توجه مردم به خصوص علما و دانشمندان اسلامی اعم از شیعه و سنی است و سؤالات زیادی در مورد واقعه غدیر، محتوای غدیر و هدف غدیر وجود دارد. اما آنچه با مطالعه تاریخ و آثار ارزشمند علمای فداکار می توان دریافت این است که اصل ماجرای غدیر قابل انکار نیست[4]. ما در این نوشتار در حد توانایی خود و به اختصار به این مسئله می پردازیم.
شناخت حقیقت غدیر
واقعة غدیر خم را روز اعلام نصب امیرمؤمنان علی علیه السلام به جانشینی پیامبر می دانند. اما به نظر می رسد باید در مورد این عنوان دقت بیشتری صورت گیرد. با مراجعه به منابع تاریخی به خصوص خطبة غدیر که توسط پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله ایراد شده حقیقت غدیر به طور کامل مشخص می شود. پیامبر صلی الله علیه و آله در غدیر خم نه تنها بحث امامت و ولایت امیرمؤمنان علی علیه السلام، بلکه ولایت سایر امامان معصوم علیهم السلام را نیز از جانب خدای متعال ابلاغ فرمود و این نکته ای است حائز اهمیت که جایگاه غدیر با این نگاه، رفیعتر و بالاتر دیده خواهد شد.[5]
حقیقت غدیر اعلام ولایت شایستگان برای زمامداری امور مسلمانان بود تا آنان بتوانند در پرتو حاکمیت اولیای حق به مقامات بلند معنوی و مادی نائل گردند و این مهم تحقّق پیدا نمی کند مگر اینکه بعد از پیامبر کسانی زمامدار جامعه اسلامی شوند که مانند پیامبر، هدایت یافته از جانب خدای متعال باشند و بتوانند امت را هدایت کنند.[6]
هر انسانی با هر شرایط صلاحیت امامت جامعه اسلامی را ندارد. مردم نیز به طور کامل توان انتخاب فرد اصلح را ندارند؛ چون به تمام زوایای وجودی اشخاص احاطه ندارند. بنابراین این امر را خداوند به عهده گرفته و همین امر سبب هدایت افراد بشر خواهد شد.
پیامبر بزرگوار اسلام وقتی اسلام را بر قبیله بنی عامربن صعصعه عرضه می دارد آنان می پرسند اگر ما اسلام را بپذیریم و تو بر دشمنان خود پیروز شوی آیا رهبری را پس از خود به ما واگذار می کنی؟ در پاسخ آنان می فرماید: ان الأمر إلی الله یضعه حیث یشاء. اینکار با خداست (وبا من نیست) و او در هر خانواده و شخصیتی که بخواهد، خواهد گذاشت.[7]
چرایی انکار حادثه غدیر
شاید در طول تاریخ کمتر حادثه ای با این عظمت است که با فاصله ای بسیار کم، مورد انکار و سکوت قرار گرفته باشد.
پس از اجتماع120 هزار نفری[8]که از مراسم حج بازگشته بودند، پیامبر در آن هوای گرم، بر روی جهاز شتران بالا رفت و پس از حمد و ثنای پروردگار و ذکر نعمت های فراوان الهی و یادآوری زحمات و رنج بزرگ دوران رسالت واتمام حجت با انبوه مسلمانان سراسر بلاد اسلامی، به تشریح و تبیین پیام الهی درباره امامت علی بن ابیطالب علیه السلام و فرزندان او تا روز قیامت پرداخت.[9]
اینک، این سؤال به ذهن می رسد که چه عواملی سبب شد تا حادثه ای با این عظمت بعد از مدت اندکی (کمتر از سه ماه) مورد انکار برخی قرار گیرد در صورتی که نمایندگان مردم مسلمان در عصر پیامبر از سراسر بلاد اسلامی در حجه الوداع همراه پیامبر بودند واز نزدیک واقعه غدیر را مشاهده کردند.
نگاهی به اوضاع و شرایط سیاسی اجتماعی آن دوران به دریافت پاسخ این سؤال کمک می کند. باتوجه به شرایط آن زمان عوامل مختلفی در انکار واقعه غدیر دخالت داشت که به اجمال به برخی از آنها اشاره می شود.
1. عدم نفوذ ایمان در قلوب
از عواملی که سبب شد حق و حقیقت فراموش شود و تأکیدات پیامبردر مورد امامت جامعه مسلمین پس از آن حضرت مورد توجه قرار نگیرد، عدم نفوذ ایمان در قلوب بسیاری از مردم بود. چنان که قرآن به این موضوع اشاره دارد.[10]
وجود منافقانی که تظاهر به اسلام می کردند ولی اثری از ایمان در دل آنان نبود باعث شد سفارش پیامبر در خصوص مسئله امامت به سرانجام نرسد و کسانی بر سرنوشت مسلمانان مسلط شوند که به اقرار خود آنها[11]لیاقت جانشین پیامبر را نداشتند. این مطلبی است که پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در خطبه غدیر بدان اشاره دارد. آنجا که علت تأخیر در ابلاغ ولایت را این گونه بیان می کند:
و سألت جبریل أن یستعفی لی عن تبلیغ ذلک الیکم ایها النّاس لعلمی بقلة المتقین و کثرة المنافقین و ادغال الاثمین و ختل المستهزئین بالإسلام الّذین وصفهم الله فی کتابه بانهم یقولون بالسنتهم ما لیس فی قلوبهم و یحسبونه هینا و هو عندالله عظیم.[12]
از جبریل درخواست کردم تا مرا از اعلام ولایت علی علیه السلام معاف بدارد، زیرا ای مردم می دانم که تعداد پرهیزکاران اندک و شمار منافقان فراوان است و گناهکارانی پرفریب ونیرنگبازانی که اسلام را مورد استهزاء قرار می دهند وجود دارند. آنان که خداوند بزرگ در کتابش نسبت به آنها فرمود: با زبان خود چیزی را می گویند که در دل باور ندارند و گمان می برند این کار ساده ای است، در صورتی که این گونه دورویی ها درنزد خدا گناه بزرگی است.
با دقت در سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله چرایی انکار واقعه غدیر و سکوت مرگبار مردم در خصوص این حادثه عظیم مشخص می شود. وجود منافقانی که پیامبر صلی الله علیه و آله هم با وجود آنها از اعلام و ابلاغ ولایت ائمه علیهم السلام نگران بود. تا این که با وعده حمایت الهی موفق به انجام این رسالت بزرگ شد. خداوند هنگام ابلاغ این فرمان بزرگ به پیامبر فرمود «والله یعصمک من النّاس»[13] ای پیامبر(نگران مباش)خداوند تو را از(شر و فتنه) مردم حفظ می کند.
2. بغض و کینه نسبت به علی علیه السلام و خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله
از دیگر عوامل انکار واقعه غدیر بغض ها و کینه هاو رسوبات باقی مانده از دوران جاهلیت (قبیله گرایی و قوم گرایی) نسبت به علی علیه السلام بود. خصوصا از ناحیه کسانی که افرادی از قوم و قبیله و خانواده آنها به دست آن حضرت در جنگها کشته شده بودند. بغض و کینه ای که باعث مخالفت برخی حتی در دوران حیات پیامبر صلی الله علیه و آله شد. مرحوم طبرسی در مجمع البیان نقل می کند:
هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله علی علیه السلام را در روز غدیر به خلافت منصوب فرمود چیزی نگذشت که این مسئله در بلاد و شهرها منتشر شد. نعمان بن حارث فهری خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد تو به ما دستور دادی به یگانگی خدا واینکه تو فرستاده او هستی شهادت دهیم، سپس به جهاد و حج و روزه ونماز و زکات دستور دادی. ما همه اینها را پذیرفتیم، اما با اینها راضی نشدی تا اینکه این جوان را (اشاره به علی علیه السلام) به جانشینی خود منصوب کردی و گفتی من کنت مولاه فعلی مولاه. آیا این سخنی است از ناحیه خودت یا از سوی خدا؟ پیامبر فرمود: قسم به خدایی که معبودی جز او نیست این از ناحیه خداست. نعمان روی برگرداند و رفت در حالی که می گفت اللهم ان کان هذا هوالحق من عندک فأمطر علینا حجارة من السّماء. خداوندا اگر این سخن حق است واز ناحیه تو، سنگی از آسمان برما بباران.[14] اینجا بود که سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و اورا کشت و همینجا آیه «سأل سائل بعذاب واقع»[15] نازل گشت.[16]
این شدت کینه و تعصب جاهلی قطعا بعد از پیامبر بیشتر نمایان شد ومانع از ذکر فضائل امیرمؤمنان و اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله به ویژه در خصوص واقعه غدیر گردید. از این قبیل افراد کم نبودند. آنها کینه خود را بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله نشان دادند و با تمسک به انواع دسیسه ها هر چه توانستند تلاش کردند تا امیرمؤمنان علیه السلام را از رسیدن به خلافت دور و حادثه غدیر را از ذهن و دل مردم پاک کنند.
3- قدرت طلبی و جاه طلبی
باتوجه به عدم نفوذ ایمان در دل بسیاری از مردم عده ای قدرت طلب از تزلزل اعتقادی مردم استفاده کرده، گسترش قلمرو اسلامی و فتوحات و غنیمت های به دست آمده نیز بر انگیزه آنان برای به قدرت رسیدن افزود و برخی از اصحاب پیامبر را در اندیشه قدرت فرو برد. قدرت طلبی این اشخاص سبب شد تا به انواع حیله ها دست یازند تا حقیقت را به نفع خود منحرف کنند. آنها در رسیدن به اهداف خود به امور مختلفی متوسل شدند.
یکی از این امور ممنوعیت نقل حدیث بود؛ آن هم به این بهانه که نقل حدیث مردم را از رجوع به قرآن بازدمی دارد[17]و با این دسیسه خواستند احادیثی که درفضائل اهل بیت علیهم السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده بود به خصوص حدیث غدیر را به دست فراموشی بسپارند. آنها تلاش می کردند حماسه غدیر نقل نشود وتبلیغ نگردد. ورقه های مکتوب حدیث غدیر و دیگر احادیث سوزانده شود ودرکتب تاریخ ثبت نشود. شاعرانی که در مورد حماسه غدیرشعر سرودند طرد شوند یا در امان نباشند. آنگاه ناقلان و راویان حدیث و حادثه غدیر را با نام ایجاد اختلاف در امت اسلامی یا ترک کنندگان قرآن سرزنش می کردند وکتک می زدند به گونه ای که پس از حاکمیت سران سقیفه و کتک خوردن عبد الله بن مسعود (از حافظان قرآن) به دلیل نقل حدیث، دیگر کسی جرئت روایت کردن یا تبلیغ حدیث غدیر را نداشت. زیرا اگر پس از جریان سقیفه، نقل حدیث جایز بود و فضائل اهل بیت علیهم السلام مطرح می شد، حماسة غدیر خم در همه جا و همه مجالس خوانده می شد، حکومت سقیفه نمی توانست دارای ثبات سیاسی باشد و ادعای حقانیت و خلافت رسول خدا صلی الله علیه و آله را نماید.
حضرت فاطمه علیهاالسلام خطاب به این افراد می فرماید:
والله لقد عقد له (علی بن ابیطالب علیه السلام) یومئذ الولاء لیقطع منکم بذلک منها الرجاء ولکنکم قطعتم الأسباب بینکم و بین نبیکم.
به خدا سوگند که رسول گرامی اسلام در آن روز ولایت و رهبری علی بن ابیطالب علیه السلام را مطرح کرد و از مردم بیعت گرفت تا امید شما (فرصت طلبان تشنه قدرت) را قطع نماید ولی شما رشته های پیوند معنوی میان پیامبر و خودتان را پاره کردید.[18]
بنابراین همه دست اندرکاران خلافت برآن شدند تا خطبه سرنوشت ساز رسول خدا صلی الله علیه و آله در غدیر خم نقل نگردد مگرآنچه ارتباطی با حکومت و خلافت نداشت که شامل دستورات اخلاقی و عبادی بود.[19] تا بدینوسیله به اغراض سیاسی و قدرت وحکومت خود برسند.
ابن ابی الحدید یکی از دانشمندان اهل سنت پس از بیان جریان سقیفه و مشاجرات و مناظرات مهاجر و انصار برسر تصاحب خلافت در شرح نهج البلاغه این گونه می نویسد:
بشیربن سعد خزرجی که دید انصار می خواهند با سعدبن عباده (رئیس قبیله خزرج) بیعت کنند و خود بشیر نیز با اینکه از قبیله خزرج و هم قبیله با سعد بود ولی چون از رؤسای آنها بود و به سعد حسد می ورزید از جا برخاست و طی سخنانی[20]مردم را تشویق به بیعت کردن با ابوبکر کرد و خود نیز از ترس اینکه مردم با سعدبن عباده بیعت نکنند زودتر از عمر و ابوعبیده با ابوبکر بیعت کرد.
حباب بن منذر که چنان دید او را مخاطب ساخته فریاد زد: ای بشیر نفرین بر تو که به خدا سوگند چیزی تو را بر اینکار وادار نکرد جز حسد و رشگی که بر هم قبیله ات (یعنی سعدبن عباده) بردی.
طائفه اوس نیز وقتی مشاهده نمودند که یکی از رؤسای خزرج با ابوبکر بیعت نمود، اسید بن حضیر نیز که رئیس اوس بود و به خاطر همان حسدی که با سعدبن عباده داشت و روی رقابت با وی مایل نبود که سعد برآنها امارت کند برخاست و با ابوبکر بیعت کرد و با بیعت وی همه قبیله اوس با او بیعت کردند.[21]
بنابراین حسادت و کینه های قبیله ای زمان جاهلیت باعث فراموشی حق و حقیقت شد و انصار به جای رعایت امانت الهی که پیامبر به آنان سفارش کرده بود هوای نفس را پیروی کردند و رقابت و حسادت بین آنها باعث شد تا با ابوبکر بیعت کنند و وجود این حسادت در بین مهاجرین و انصار کمکی شد برای منافقان و قدرت طلبان تا از خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله انتقام بگیرند و آنان را از حقی که خداوند به وسیله پیامبر برای آنان قرار داده بود محروم کردند. «و لعن الله امه دفعتکم عن مقامکم و ازالتکم عن مراتبکم الّتی رتبکم لله فیها.»[22]
غدیر و موضع گیری معصومین علیهم السلام
پس از سیاست بازی هایی که برای حذف قدرت از خاندان پیامبر صورت گرفت و مردم نیز بر اثر بی بصیرتی در برابر این ظلم آشکار سکوت کردند معصومین علیهم السلام همواره در طول تاریخ این حادثة عظیم و دستور الهی را به مردم گوشزد می کردند واز آن دفاع نموده و در برابر آن احتجاج می نمودند.
اولین مدافع غدیر دختر گرامی پیامبر صلی الله علیه و آله، فاطمه علیهاالسلام بود. در آن شرایط حساس و خفقان زای مدینه که همه دست از حمایت امیرمؤمنان علی علیه السلام کشیده بودند، تنها فاطمه علیهاالسلام بودکه حدیث غدیر را در همه جا مطرح می نمود و بارها به مردم بی تفاوت و ساکت و هراسناک مدینه می فرمود:
انسیتم قول رسول الله صلی الله علیه و آله یوم غدیر خم من کنت مولاه فعلی مولاه؟ و قوله صلی الله علیه و آله انت منی بمنزله هارون من موسی.
آیا فراموش کردید سخنان رسول خدا صلی الله علیه و آله را در روز غدیر خم که فرمود هر کس من مولای او هستم علی نیز مولای اوست. آیا فراموش کردید که به علی علیه السلام فرمود موقعیت تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسی است.[23]
محمد بن لبید می گوید: پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله، فاطمه علیهاالسلام را در کنار قبر حضرت حمزه در احد، در حال عزاداری و گریه مشاهده کردم. فرصت را غنیمت شمرده سؤال کردم، آیا برای امامت علی علیه السلام از سخنان رسول گرامی اسلام می توان دلیلی آورد. حضرت فرمود:
شگفتا. آیا حادثه عظیم غدیر خم را فراموش کردید. شنیدم که پیامبر گرامی اسلام فرمود: علی بهترین کسی است که او را جانشین خود در میان شما قرار می دهم. علی امام و خلیفه بعد از من است و دو فرزندم حسن و حسین علیهماالسلام امام و نُه فرزند از فرزندان حسین علیه السلام پیشوایان و امامانی پاک و نیک اند. اگر از آنها اطاعت کنید شما را هدایت خواهند نمود و اگر مخالفت ورزید تا روز قیامت بلای تفرقه و اختلاف در میان شما حاکم خواهد شد.
پرسیدم پس چرا امام علی سکوت کرد و حق خود را نگرفت؟ حضرت پاسخ داد پدرم رسول خدا رهنمود دادند که مَثَل امام مانند کعبه است. مردم باید در اطراف آن طواف کنند نه آن که کعبه دور مردم طواف نماید.[24]
هزاران افسوس که به این هشدار پیامبر توجهی نشد و پیش بینی آن حضرت به وقوع پیوست و اختلاف در بین مسلمانان به جایی رسید که هنوز هم بعد از گذشت قرنها آثار مخرب این بلای خانمان سوز را در جوامع اسلامی مشاهده می کنیم و این همه از نتایج نادیده گرفتن غدیر است.
خود امیرمؤمنان علیه السلام هم در مواقع مختلف از جمله در روز شورا[25]به حادثه غدیر استناد کرد و فرمود:
فانشدکم بالله هل فیکم احد قال رسول الله من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره، لیبلغ الشّاهد الغائب؟
شما را به خدا گواه می طلبم آیا در میان شما غیر از من کسی هست که پیامبر در باره او فرموده باشد هر کس من مولای او هستم علی مولای اوست، خدایا دوست دار دوستان او را و دشمن دار دشمنان او را، یاری کن یاری کنندگان او را، پس باید حاضران به غائبان خبر دهند؟ همه گفتند نه غیر از تو کسی نیست.[26]
علاوه بر امیرمومنان، امام حسن وامام حسین علیهماالسلام و سایر دوستداران و شیعیان ایشان از جمله عمار یاسر و عبدالله جعفر و قیس بن سعد نیز با استناد به حماسة غدیر با دشمنان بحث و مناظره می کردند.[27] این بزرگواران با بصیرتی که داشتند عمق فاجعه ای را که پیش رو بود می دیدند و می دانستند چه بر سر امت اسلامی خواهد آمد. از این رو هر آنچه در توان داشتند انجام دادند تا جلوی انحراف از مسیر حق گرفته شود اما هواپرستی خواص و جهل عوام مانع تحقّق این امر شد. سایر ائمه علیهم السلام نیز در دوران امامت خود در احتجاج با مخالفان به حدیث غدیر استناد می کردند.
امام صادق علیه السلام از پدرانش از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می کند:
یوم غدیر خم افضل اعیاد امتی و هو الیوم الّذی امرنی الله تعالی ذکره بنصب اخی علی بن ابیطالب علما لامتی یهتدون به من بعدی و هو الیوم الّذی اکمل الله فیه الدّین و اتم علی امتی فیه النعمه و رضی لهم الإسلام دینا.
روز غدیر خم از برترین اعیاد امت من است و آن روزی است که خداوند مرا فرمان داد تا برادرم علی بن ابیطالب علیه السلام را نشانی برای امتم قرار دهم تا پس از من با او هدایت یابند و آن روزی است که خداوند دینش را در آن کامل کرد و نعمت را بر امتم تمام نمود و اسلام را دین آنان پسندید.[28]
فرات بن احنف می گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم، فدایت شوم آیا عیدی بهتر از عید فطر و عید قربان و روز جمعه و روز عرفه برای مسلمانان وجود دارد؟ حضرت فرمود:
نعم افضلها و اعظمها و اشرفها عندالله منزله هو الیوم الّذی اکمل الله فیه الدّین و انزل علی نبیه محمد صلی الله علیه و آله الیوم اکملت لکم دینکم.
بلی افضل و اعظم اعیاد از نظر قدر و منزلت در نزد خدا روزی است که درآن خدا دینش را کامل و آیه «الیوم اکملت لکم دینکم» را بر پیامبرش نازل کرد.[29]
امامان معصوم علیهم السلام در رفتار و عمل نیز به گونه ای خاص واقعه غدیر را به مردم گوشزد می کردند. فیاض بن عمر طوسی می گوید: امام رضا علیه السلام را در روز غدیر خم دیدم که گروهی از خواص در حضورش نشسته بودند. حضرت آنان را برای صرف افطار دعوت کرده بود و غذا و خیرات و هدایایی از قبیل پوشاک و حتی انگشتر و کفش به خانه آنان فرستاد. وضع اطرافیان خویش را تغییر داد و در آن روز دیدم وسایلی به کارگرفتند که سابقه نداشت و در این حال حضرت فضایل این روز بزرگ را برای آنان یادآوری می کرد.[30] و این رفتار امام حکایت از برجستگی و بزرگداشت این واقعه مهم و یادآوری آن به مردم داشت.
با دقت در مناظرات و رفتارهای ائمه علیهم السلام می توان دریافت که سیره و روش ائمه علیهم السلام این بوده که یاد و خاطره غدیر خم را در بین مسلمانان زنده نگه دارند واهمیت فوق العاده آن را به مردم گوشزد کنند و دسیسه های دشمنان اهل بیت علیهم السلامرا با یادآوری این واقعه سرنوشت ساز خنثی کنند و حق حاکمیت صالحان را تا ابد در جان مردم زنده نگه دارند.
احیای غدیر
همان گونه که اشاره شد امامان معصوم علیهم السلام همواره در طول تاریخ سعی در حفظ واقعه غدیر داشتند و این امر مهم را به شیعیان خود منتقل نمودند و دوستداران اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله هم با جان و دل معارف بلند غدیر را در شرایط سخت و دشوار حفظ کردند، به طوری که غدیر یکی از شاخص های فرهنگ شیعه شد و غدیر و شیعه با هم پیوندی ناگسستنی پیدا کرد. وعده الهی «فاما الزبد فیذهب جفاءا و اما ماینفع النّاس فیمکث فی الأرض»[31] محقق شد. تلاش ها برای زدودن غدیر از صفحه تاریخ نتیجه نداد. شیعیان همچنان که از پیشوایان معصوم خود فراگرفته بودند نگذاشتند این واقعه از خاطرها محو شود. با قدرت گرفتن شیعیان و تشکیل حکومت توسط آنان، غدیر به طور رسمی احیا شد و در بین شیعیان جشن گرفته شد.
طبق نقل منابع تاریخی اولین بار عید غدیر در دوران حکومت آل بویه و در زمان حکومت معزالدوله دیلمی در سال 353 ه ق جشن گرفته شد. معزالدوله دستور داد در روز هیجدهم ذی حجه همه شهر را آراسته و آذین ببندند و جشن و سرور عمومی بر پا کردند.[32] ابن جوزی در این باره می گوید:
معزالدوله دستور داد روز عید غدیر مردم اظهار سرور و شادمانی کنند و خیمه ها بپا نمایند و آنها را بیارایند. در شب عید غدیر در محل شرطه، آتش افروختند و طبل و شیپور زدند.[33]
باز ابن جوزی در ضمن وقایع سال 389 گفته است که شیعه در کرخ و باب الطاق بنابر عادت جاری خود، در روز عید غدیر خیمه های بزرگ بر پا داشتند و جامه های زیبا برآنها آویختند و اظهار سرور کردند، در شب عید، آتش افروختند و بامداد شتری نحر کردند.[34]
در دوره های بعد نیز (به ویژه از عصر صفویه تا عصر حاضر) شیعه از این گوهر گرانبها با تمام توان و با قبول تمام مشکلات و دشواریها محافظت نمود وبا ایثار و فداکاری از فراموش شدن این یادگارعظیم پیامبر صلی الله علیه و آله جلوگیری نموده است.
سخن آخر
غدیر نقطه اتصال امامت به نبوت است. غدیر توحید مجسم است. چرا که توحید حقیقی یعنی سرسپردن به اوامر الهی و اوامر کسانی که از جانب او ولی مومنان قرارداده شده اند. غدیر ضامن حیات طیبه است. پیام مهم غدیر باید شناخته شود و نسل جوان باید با حقیقت غدیر آشنا گردند. یکی از مسئولیت های سنگین در این برهه از زمان که هجمه های سنگین علیه اسلام در حال شکل گیری است،[35]انتقال پیام غدیر به دوستداران حقیقت است. مهم ترین پیام غدیر پذیرفتن ولایت الهی و حکومت صالحان و دوری جستن از طاغوتهاست.
مردم ایران با لطف و عنایت خداوند طعم شیرین حکومت صالحان را تا اندازه ای چشیده اند و شاهد وجود فقیه عادل و پرهیزگاری در رأس حکومت هستند که آنها را به سوی خدا می خواند و سعادت و رشد و تعالی مردم دغدغه اوست. این نعمت بزرگ تنها قطره ای از دریای بیکران غدیر است که بعد از گذشت سالیان متمادی، از سرچشمه جوشان غدیرخم مانندآبی زلال می جوشد.
اطاعت از ولی فقیه به عنوان یادگار غدیر امری است مهم و ضروری که همگان باید به آن توجه داشته باشند. اهمیت این مسئله به انداره ای است که مراجع معظم تقلید هم خودرا ملزم به اطاعت از ولی فقیه و حاکم اسلامی می دانند و مردم را توصیه به حمایت و اطاعت از ولایت الهی می نمایند. به امید روزی که حکومت یادگار و وارث حقیقی غدیر خم در زمین بر پا شود و وعده الهی وراثت صالحان[36]محقق گردد.
[1] . لغتنامه، علی اکبر دهخدا، واژه غدیر.
[2] . یکی از میقاتهای ششگانه دهگانه اطراف حرم مکه. رک دایرة المعارف بزرگ تشیع، تهران، 1375، ج 5، ص 318.
[3] . دایرة المعارف تشیع، جلد دوازدهم، تهران، 1386، کلمه غدیر.
[4] . از جمله آثاری که به طور مشروح به این موضوع مهم پرداخته مجموعه گرانسنگ الغدیر نوشته آیت الله علامه امینی است.
[5] . الغدیر، علامه امینی، بیروت، 1397، ج1، ص159.
[6] . خداوند در قرآن کریم میفرماید: افمن یهدی إلی الحقّ احق ان یتبع امن لایهدی الا ان یهدی: آیا کسی که به سوی حق هدایت میکند سزاورتر است برای پیروی کردن یا کسی که نه تنها هدایت نمیکند بلکه خود نیز محتاج به هدایت است. یونس 35.
همچنین در جای دیگر شرایط امارت بر مردم را اینگونه بیان میدارد: ان الله اصطفه علیکم و زاده بسطه فی العلم و الجسم. در داستان طالوت در سوره بقره خطاب به بنی اسرائیل می فرمایدخداوند است که طالوت را به عنوان فرمانده و امیر شما برگزید و در علم و جسم او را توانا قرار داد. (بقره 247).
[7] . سیره ابن هشام، ج2، ص32.
[8] . برخی تعداد جمعیت را نود هزار، یکصد و چهارده هزار، یکصد و بیست و چهار هزار نفر هم کرده اند. رک. زندگانی حضرت امیرالمومنین، سید هاشم رسولی محلاتی، 1405 ه. ق، تهران. ، ج1، ص186.
[9] . بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، بیروت، 1403ه. ق، ج37، ص138، حدیث30.
[10] . قرآن میفرماید: قالت الاعراب ءامنا قل لم تؤمنوا ولکن قولوا اسلمنا و لما یدخل الإیمان فی قلوبکم حجرات: 14.
[11] . زندگانی حضرت امیرالمؤمنین، سید هاشم رسولی محلاتی، سال 1405 ه. ق، تهران، ج1، ص233.
[12] . الاحتجاج علی اللجاج، احمد بن علی طبرسی، مشهد، 1403 ق، ج1، ص59.
[13] . سوره مائده آیه 67.
[14] . در این داستان نعمان بن حارث اشاره به آیه 32 سوره مبارکه انفال میکند. البته به طوری که مفسرین گفته اند نعمان از این آیه استفاده کرده است نه اینکه این داستان شأن نزولش آیه 32 سوره مبارکه انفال باشد.
[15] . معارج70، آیات 1 - 3.
[16] . مجمع البیان، علامه طبرسی، ج10، ص352، بیروت، 1379 ق، مرحوم علامه امینی هم این داستان را از سی نفر از علمای اهل سنت در جلد اول کتاب شریف الغدیر نقل نموده است. ر.ک. به: علامه امینی، الغدیر، بیروت، 1397 ق، ج1، ص239 تا 246.
[17] . این بهانه خیلی عجیب است. حیله ونیرنگ بودن آن بسیار واضح و آشکار است. زیرا مردم برای دینداری خود ناچار از نقل احادیث پیامبر بودند. چرا که قرآن کلیات دین را مطرح نموده و تفسیر و شرح کلیات قرآن در سیره و سخنان پیامبر بود. بنابراین این نیرنگی که سران سقیفه به کار بردند برای از بین بردن فضائل اهل بیت خصوصا واقعه غدیر خم بود.
[18] . بحار الأنوار، ج28، ص205.
[19] . هم اکنون نیز در تمام کشورهای اسلامی و در کتابخانه های عمومی و خصوص اهل سنت جزوه ها و کتابهای زیادی موجود است که خطبه حجه الوداع پیامبر صلی الله علیه وآله را به گونهای تحریف شده در خود جای داده اند که در آن نه از علت نزول فرشته وحی بحثی شده است و نه از ولایت و امامت حضرت امیرمؤمنان سخنی به میان آمده. تنها قسمتهای اخلاقی و دستورات عبادی رسول خدا را گردآورده و به نام خطبه حجه الوداع منتشر ساختند. به نقل از کتاب غدیر خم نوشته مرحوم حجت الإسلام محمد دشتی ص106.
[20] . این سخنان به طور مشروح در شرح ابن ابی الحدید آمده ولی به خاطر اختصار در متن آورده نشد. علاقه مندان به شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید مراجعه کنند. شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج2، جزء ششم ص9- 10، بیروت، 1385 ق.
[21] . فرازی از زیارت عاشورا.
[22] . شرح نهج البلاغة، همان، ص9- 10.
[23] . تحقیقی مستند پیرامون حادثه غدیر، محمد دشتی، ص100.
[24] . بحار الأنوار، ج36، ص353.
[25] . اشاره به شورایی است که خلیفه دوم برای تعیین خلیفه بعد از خود معین کرد که اعضای آن عبارت بودند از امیر مؤمنان، عثمان، طلحه، زبیر، سعد بن ابی وقاص، عبدالرحمن بن عوف.امیر مؤمنان در نهج البلاغه نیز در خطبه معروف به شقشقیه به این شورا اشاره میکند.
[26] . الغدیر، ج1، ص159.
[27] . همان، ص174 تا 213.
[28] . همان، ص283.
[29] . همان، ص284.
[30] . همان، ص287.
[31] . رعد13 آیه 17.
[32] . آل بویه در بغداد، مفیزالله کبیر، ترجمه مهدی افشار، تهران 1381، ص312.
[33] . المنتظم، ج14، ص151، عبد الرّحمن بن علی بن محمد بن الحجوزی، بیروت، 1412 ه. ق.
[34] . همان، ج15، ص14.
[35] . زمانی این سطرها نوشته میشود که با خبر شدیم دست جنایتکاران عالم در حال طراحی سناریوی خطرناک اسلام ستیزی به گونهای عجیبت و خطرناک هستند و به کتاب الهی جسارت کرده و سوزانده اند و قلوب مسلمانان را از این جنایت خود به درد آورده اند.
[36] . «و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر أن الأرض یریثها عبادی الصالحون» انبیاء: 105.