شما اینجا هستید: پرسش وپاسخ > آیا پیامبر در حجه الوداع همه چیز را گفت
آیا پیامبر در حجه الوداع همه چیز را گفت
در حجة الوداع، پيامبر قسم مي خورد كه همه چيز را گفته و چيزي ديگري باقي نمانده كه بگويم

پرسش:

در حجة الوداع، پیامبر قسم می خورد كه همه چیز را گفته و چیزی دیگری باقی نمانده كه بگویم و بعد از آن قضیه غدیر خم كه شیعیان قبول دارند رخ می دهد.

پس در این صورت با توجه به قسم پیامبر چیزی باقی نمانده كه بگوید.

بنابراین حضرت علی ـ علیه السلام ـ نمی تواند خلیفه یا امام بعد از پیامبر باشد؟

 بنابراین حضرت علی ـ علیه السلام ـ نمی تواند خلیفه یا امام بعد از پیامبر باشد؟

 پاسخ:

رسول اكرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در روز غدیر و در خطبه معروف غدیریه،

در فرازی از آن چنین فرموده است

«ای مردم، حلال و حرام خدا بیشتر از آن است كه شما بشمارید، هر چه حلال خدا است امر كردم و هر چه حرام خداست، از آن نهی كردم.

هر حلال و حرامی را كه به شما امر ونهی كردم، غیر قابل تغییر و تبدیل است.

آنچه را كه امر و نهی كردم، امر خداوند است.

پس از بیان حلال و حرام الهی كه امر خداوند است، هم اینك امر می كنیم به بیعت علی ـ علیه السلام ـ امیر المؤمنین و ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ بعد از آن.

من از آنهایم و آنها از من.

ای مردم، قرآن را به شما معرفی كردم، ائمه را به شما می شناسانم، هر كه به آن دو تمسك كند، هرگز گمراه نخواهد شد...».(1)

با توجه به این بیان، امامت امام علی ـ علیه السلام ـ هیچ گونه منافاتی با آن كلام پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ ندارد. كه فرموده است همه حلال و حرام را بیان داشته ام. زیرا امامت امام علی ـ علیه السلام ـ جزوی از آن امر و نهی های است كه پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ انجام داده است.

پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ پیش از حجة الوداع نیز در مواردی تمام امر و نهی الهی را برای مردم گفته و تمام حدود و مرزهای آن را نیز بیان داشته است.

از جمله بیانی از آن حضرت كه فرموده: «همه نیازمندی های امّتم را بیان داشته وحتی دیه خراش صورت را نیز بیان كرده ام...».(2)

با این وصف، امامت، كه یك ركن اعظم اسلام بعد از نبوت است، چگونه ممكن است ناگفته بماند.

در حالی كه منابع اسلامی و تاریخی به وضوح این حقیقت را بیان داشته كه آن حضرت مسأله امامت و خلافت امام علی ـ علیه السلام ـ را كرارا بیان داشته و به مناسبت های مختلف از آن سخن گفته است، نه تنها در طول رسالتشان، بلكه در همان آغاز رسالت كه عده ای انگشت شمار به آن حضرت ایمان آورده بودند، و از جمله در جمع خاندان بنی هاشم كه معروف به حدیث «دار» است، سخن از خلافت و امامت امام علی ـ علیه السلام ـ داشته است.

عنایت الهی ایجاب می كند كه خداوند از طریق وحی، وظایف انسانی و الهی را به مردم بیاموزد، هم چنین لازم است كه این وظایف محفوظ بماند.

لذا باید همواره اشخاصی وجود داشته باشد كه دین خدا را حفظ كنند و آن را به مردم بیاموزند.

كسی كه از جانب خداوند به این سمت اختصاص یافته «امام» نامیده می شود، كسی كه متصدی دریافت وحی از جانب خداوند است «نبی» نام دارد.

گاهی نبوت و امامت در یك فرد جمع می شود، چنان كه بعضی از انبیای الهی این گونه بوده اند، گاهی نیز از هم جدا می باشند، چنان كه در ائمة ـ علیهم السلام ـ چنین است.(3)

در حقیقت، امامت از ضروری ترین مسایل امت اسلامی است.

چون یك انسانی باید وجود داشته كه معصومانه كلام وحی را دریافت كند و معصومانه به مردم برساند.

بعد از پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ یك چنین انسانی باید باشد كه معصومانه كلام و سنت پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ را دریافت كرده و معصومانه حفظ كند، و معصومانه به مردم برساند.

پس اگر وجود پیامبر اكرم در جهت دریافت وحی نیاز و ضرورت جامعه اسلامی است، وجود امام نیز ضرورت خواهد بود.

در نتیجه: اگر وجود امام یك ضرورت است، قطعا پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ آن را نیز بیان داشته است.

مواردی كه قسم یاد كرده است، امامت نیز جزو آن موارد خواهد بود.

گذشته از آن كه خطبه غدیریه دلیل روشن بر آن است كه پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در آن خطبه، امامت را جزوی از مسایل ضروری امت معرفی كرده و بیان داشته است.

پاورقی:

1. طبرسی، احمد، الاحتجاج، قم، انتشارات اسوه، 1416ق، ج1، ص157 و 158. سیره ابن هشام، نجف اشرف، ج2، ص605. سبحانی، جعفر، فرازهایی از تاریخ پیامیر اسلام، ص506.

2. صحیح بخاری، بیروت، دارالقلم، 1407ق، ج4، ص121.

3. طباطبایی، سید محمد حسین، شیعه در اسلام، تهران، موسسه حکمت و فلسفه ایران، 1372ش، ص119.

 

ارسال نظر