شما اینجا هستید: پرسش وپاسخ > توجيه واقعه غدير
توجيه واقعه غدير

پرسش:

برخی اهل تسنن در توجیه واقعه غدیر، می گویند، حضرت علی ـ علیه السلام ـ، قبل از حجه الوداع به یمن فرستاده شده بود، و با مردم آن جا خوب برخورد نكرده بود و رسول اكرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می خواستند رابطه مردم را با ایشان درست كنند، ماجرای یمن چه بوده است؟

پاسخ:

از جمله حوادث سال دهم، اعزام مبلّغ به شهرها و مناطق مختلف توسط پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می باشد.

اقبال و توجه مردم «حجاز» به اسلام و اطمینانی كه آن حضرت از ناحیه قبایل عرب پیدا كرد، به او فرصت داد كه شعاع قدرت اسلام را به داخل كشورهای همسایه «حجاز» گسترش دهد. پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ برای نخستین بار یكی از یاران دانشمند خود به نام «معاذ بن جبل» را رهسپار یمن ساخت، تا ندای «توحید» و اصول آیین اسلام را، برای مردم یمن تشریح كند.

پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در ضمن سفارش های خود به معاذ چنین توصیه فرمود: «از سخت گیری پرهیز و مردم را به نویدهای الهی كه از آنِ افراد با ایمان است، بشارت ده. در یمن با گروه اهل كتاب رو به رو می شوی و آنان از تو می پرسند: كلید بهشت چیست؟ در پاسخ آنان بگو: اعتراف به یگانگی و بی همتایی خداوند».

گویا «معاذ» علیرغم احاطه ای كه به كتاب و سنت داشت.

با این حال به سوالی كه از وی درباره حقوق شوهر بر همسر، پرسیده بودند، نتوانست جواب كافی ندهد.(1)

از این جهت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ تصمیم گرفت وصی و جانشین خود، امیر مومنان ـ علیه السلام ـ را روانه یمن سازد تا در پرتو تبلیغات پیگیر و بیانات مستدل و نیروی بازو و شجاعت و شهامت بی نظیرش، اسلام را در آن منطقه و سرزمین گسترش دهد، گذشته از این «خالد بن ولید» چندی پیش از علی ـ علیه السلام ـ از طرف پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به یمن اعزام شده بود،(2) ولی وی نتوانسته بود كاری انجام دهد.

به همین خاطر پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ امیر المومنین ـ علیه السلام ـ را طلبید و فرمود: یا علی! ترا به سوی یمن اعزام می دارم تا آنان را به اسلام دعوت كنی و احكام خدا و حلال و حرام او را بیان نمائی و...

امیر المومنین ـ علیه السلام ـ در مدت اقامت خود در یمن، داوری و قضاوت های حیرت انگیزی نمود كه بسیاری از آن ها در كتب تاریخ و حدیث ضبط شده است.(3)

پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ مكتوبی نیز به اهل یمن توسط علی ـ علیه السلام ـ ارسال كرده بود.

«براء بن عازب» از كسانی بود كه در یمن ملازم امیر المومنین ـ علیه السلام ـ بود وی نقل می كند: وقتی علی ـ علیه السلام به نخستین نقطه مرزی یمن رسید، صفوف سربازان اسلام را كه در آن جا قبلا به فرماندهی خالد بن ولید استقرار داشتند، منظم نمود و نماز صبح را با جماعت خواند.

سپس تمام افراد قبیله «حمدان» را كه از بزرگترین قبایل بودند، برای شنیدن نامه پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ دعوت نمود.

وی پیش از خواندن پیام رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ خدا را حمد و ثنا گفت.

سپس پیام پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ را برای آنان خواند شكوه مجلس، شیرینی بیان، عظمت گفتار پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ آن چنان قبیله « حمدان» را تحت تأثیر قرار داد كه همگی در ظرف یك روز، اسلام آوردند.

امیر مومنان ـ علیه السلام ـ جریان را به وسیله نامه ای به اطلاع پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ رسانید. پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ پس از اطلاع، آن چنان خوشحال گشت كه با سرور و شادی تمام، سر به سجده نهاد و شكر خدا را به جای آورد و سپس سر بلند كرد و فرمود: درود بر ملت «حمدان».

اسلام این گروه، سبب شد كه ملت یمن تدریجا به اسلام بگروند.(4)

بنابراین، مأموریت امام علی ـ علیه السلام ـ در یمن در هر دو بار كه به دستور پیامبر به یمن رفت موفقیت آمیز بود.(5)

اما آنچه در برخی از منابع راجع به قضیه یمن ذكر شده، آن است (6) كه پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) علی (علیه السلام) را به سوی یمن فرستادند و خود عازم حجه الواداع شدند و طی نامه ای از علی (علیه السلام) خواستند كه از یمن مستقیماً به ایشان ملحق شود،اما متذكر نشده بود كه خودش برای چه نوع حجی حركت كرده است.

علی علیه السّلام همراه با سپاهی كه از مدینه با وی عازم یمن شده بودند، به سوی مكه حركت كرد و سی و چهار شتر را برای قربانی در نظر گرفت.

از نكات قابل توجه این است كه مقدار زیادی حلّه (پارچه مرغوب- قطیفه) یمنی همراه آن حضرت علیه السّلام بود.

او هنگامی كه به میقات یلملم رسید، به همان نیت پیامبر اكرم صلّی اللّه علیه و اله محرم شد و فرمود: «خدایا به همان نیت پیامبر تو محرم میشوم.»

وقتی كه رسول الله صلّی اللّه علیه و اله از راه مدینه به مكه نزدیك شد، علی نیز از راه یمن به مكه نزدیك شده بود و در منطقه فتق در نزدیكی طائف، ابو رافع قبطی را جانشین خود قرار داد و خودش برای دیدار پیامبر اكرم صلّی اللّه علیه و اله پیش افتاد.

او آن حضرت صلّی اللّه علیه و اله را كه مشرف به مكه شده بود، ملاقات كرد و پس از دیدار و عرض سلام،

آن حضرت را جریان اقدامات خویش قرار داد و عرض كرد كه به شوق دیدن حضرت، از سپاه خود پیش افتاده است.

رسول الله صلّی اللّه علیه و اله نیز بسیار خوشحال شد و با دیدن علی، چهره اش شكوفا گردید.

آنگاه پرسید: با چه نیتی محرم شدی، ای علی؟ جواب داد: ای رسول خدا، شما در نامه ننوشته بودید كه با چه نیتی محرم میشوید، برای همین من نیت خود را همانند نیت شما قرار دادم و گفتم: «خدایا به همان نیت پیامبر تو محرم میشوم.

و سی و چهار شتر را برای قربانی مشخص كرده ام.»

اما از جمله اتفاقاتی كه در این میان افتاد این بود كه وقتی امام (علیه السلام) به سوی سپاهش بازگشت ،متوجه شدند كه در كنار سدره جمع شدهاند در حالی كه حلّههایی (غنیمتی ) را كه در سپاه بوده است، پوشیده اند! وی به جانشین خود (ابو رافع) نهیب زد كه وای بر تو، چه چیز باعث شده كه حلّهها را به آنان بدهی، پیش از آن كه آنها را تحویل رسول خدا بدهیم، در حالی كه چنین اجازهای به تو نداده بودم؟! او جواب داد: آنان از من درخواست كردند كه با این حلّهها محرم شوند تا تمیزتر باشند و بعدا آنها را برمیگردانند.

اما امیر المؤمنین بدون هیچگونه اغماضی، تمام حلّهها را از سپاهیان پس گرفت و در عدلهایی ( جعبه هایی) بسته بندی كرد.

این كار موجب شد كه عدهای از او دلگیر شوند و نزد رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله از او شكایت كنند.

ابن اسحاق در ادامه مینویسد (7): سپاهیان علی علیه السّلام به خاطر برخورد شدید وی با آنان در بازپسگیری حلّههایی كه به تن كرده بودند، به شكوه از وی نزد رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله پرداختند.

سپس با سند خود از ابو سعید خدری روایت كرده است كه گفت: پس از آن رسول الله صلّی اللّه علیه و اله برای ایراد خطبهای از جای خود بلند شد. شنیدم كه میفرماید: «ای مردم، از علی علیه السّلام شكوه نكنید.

زیرا به خدا سوگند كه او در راه خدا بهتر از آن است كه مورد شكوه قرار گیرد.

شیخ مفید ضمن نقل این حادثه اضافه میكند: پس از گلایه های سربازان از علی علیه السّلام، پیامبر اكرم صلّی اللّه علیه و اله به جارچی خود دستور داد كه با صدای بلند اعلام كند: «زبانهای خود را از بدگویی درباره علی علیه السّلام بازدارید.

همانا او در امور مربوط به خداوند متعال سختگیر و خشن است و در امور دینیاش مسامحه و چشمپوشی نمیكند».

چنین به نظر میرسد كه رسول الله صلّی اللّه علیه و اله با پارچه ها و بردهای یمانی پردهای برای كعبه فراهم كرد و كعبه را كه در زمان آن حضرت هجده ذرع، یعنی در حدود شش متر، ارتفاع داشت با آن پوشانید و این عمل پیامبر اكرم صلّی اللّه علیه و اله به عنوان یك سنّت باقی ماند.

پیامبر اكرم در روزهای سه شنبه، چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه، كه مصادف با روز ترویه [هشتم ذی الحجه] بود، در بطحای مكه اقامت كرد و پس از زوال خورشید در ظهر روز هشتم به سوی منی حركت كرد.

همان طور كه ملاحظه می كنید تمام این ماجرا قبل از اتمام حج الوداع رخ داده است و این قضیه نیز سندی دیگر بر حقانیت امیر المؤمنین بوده است ، لكن برخی از مورخین اهل سنت شیطنت كرده و این داستان را با ماجرای غدیر پیوند زده و نتیجه گرفته اند ، اعلام ولایت در روز غدیر به خاطر ، حمایت از علی (علیه السلام) در این ماجرا بوده است و مراد رسول الله (صلی الله علیه وآله) از جمله " من كنت مولاه فعلی مولاه: ، صرفاً دوست بودن علی (علیه السلام) با ایشان است و نه جانشینی مطلق ایشان در همه مسائل .

لكن همان طور كه ذكر شد این برداشت و این بیان واقعیت ندارد و قضیه حمایت رسول الله (صلی الله علیه وآله) از علی (علیه السلام) بعد از ماجرای غنایم یمن ، از قضایای رخ داده در غدیر جداست ولكن در هر دو مورد ، حقانیت علی (علیه السلام) روشن می شود.

همچنین مسئله بدرفتاری علی (علیه السلام) با اهالی یمن از اساس باطل است و در بسیاری از منابع آمده است كه علت اصلی اسلام یمنی ها و تشیع بعدی بسیاری از ایشان ، رفتار عالی علی (علیه السلام) در معرفی اسلام به یمنی ها بوده است .

 پاورقی:

1. سیره ابن هشام، ج2، ص568 ـ 569.

2. صحیح بخاری، ج5، ص163.

3. شیخ مفید، ارشاد، ج1، ص194. تاریخ کامل، ج2، ص305.

4. بحارالأنوار، ج21، 60 ـ 362.

5. شیخ مفید، ارشاد، ج1، ص62، طبقات کبری، ج2، ص337، مسند احمد حنبل، 1361ش، سنن ابن ماجه، ص774، بلاذری، انساب الاشراف، ج2، ص101، مسند ابی یعلی، ج1، ص268، تاریخ بغداد، ج12، ص443 این منابع که نویسنده آنان اهل سنت هستند موفقیت امیر مومنان را در این جریان نوشته اند،

6. عربی ، حسین علی ، تاریخ تحقیقى اسلام ،ج4،ص:487

7. همان . ج4 ٌ ص 490

 

ارسال نظر