بی تردید، هر انسانی در برهه ای از زمان قرار می گیرد و با حوادث و افراد گوناگونی روبه رو می شود.
تفاوت عصر حضور با عصر غیبت صرفاً در راستای همین برهۀ زمانی و چرخه روزگار است که البته راه گریزی هم ندارد.
بنابراین، هر انسانی باید درصدد کسب فضائل اخلاقی و پای بندی به اصول اعتقادات الهی باشد و به فراخور عصری که در آن به سر می برد، به انجام وظایف دینی و انسانی اش بپردازد.
پس فرقی نمی کند که در عصر حضور باشد یا در عصر غیبت.
اما اینکه چرا باید امام عصر (عج) در پرده غیبت باشند، از سوی اهل بیت (علیه السلام) حکمت های بسیاری بیان شده است که به پاره ای از آنها توجه می دهیم:
۱ـ با نگاهی گذرا به تاریخ زندگانی یازده امام و سیزده معصوم (علیه السلام)، می یابیم که ایشان همواره با تهدید مخالفان و حکومت های ستمگر و شکاک روبرو بوده و در معرض بی مهری و نهایتاً قتل و شهادت قرار گرفته اند.
این کشتارها و جنایت ها، در سه امام جواد، هادی و عسکری (علیه السلام) سرعت بیشتری به خود گرفت و آن بزرگواران را در سنین زیر سی سال به شهادت رساندند.
لذا اگر امام مهدی (عج) نیز حضور داشتند، قطعاً شهید می شدند و جهانیان از فیض وجود ایشان محروم می گشتند؛ و از آنجا که وجود حجت در هر عصری لازم است و عدم وجود وی موجب اخلال در حکمت خداوند و نظام آفرینش می گردد، ضروری می نماید که آخرین حجت خداوند غایب شود تا از گزند قاتلان در امان بماند و در پس پرده، همچون آفتابی در پشت ابر، به ادارة تکوینی و تشریعی جهان و مردمان بپردازد.
۲ـ خداوند حکیم در قرآن کریم می فرماید:
« أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَ كُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ * وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّـهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِینَ؛
آیا مردم پنداشتند که تا گفتند ایمان آورده ایم، رها می شوند و آزمایش نمی گردند؟
یقیناً کسانی را که پیش از اینان بودند، آزمودیم تا خداوند کسانی را که راست گفته اند مشخص کند و دروغگویان را نیز همچنین».
بنابراین، خداوند متعال همواره و در تمام اعصار، بندگان خود را آزمایش کرده و خواهد کرد.
غیبت امام زمان(عج) نیز یکی از آزمایش های بزرگ الهی است تا مؤمنان حقیقی از منافقان جدا و معلوم گردند.
قطعاً، تا کسی در بوته آزمایش قرار نگیرد، نهان و باور قلبی خود را بروز نخواهد داد.
هر انسانی طبعاً از گشاده دستی و سخاوت لذت می برد، ولی آیا در حال ثروتمندی و بی نیازی هم به گشاده دستی و دستگیری از فقرا می پردازد؟
بعد از آنکه آدمی از امتحانات الهی سربلند بیرون آمد و عملی از وی بروز کرد، لایق پاداش و اجر می شود.
غیبت نیز یکی از همین آزمایش های الهی برای سنجش نیکان از بدان است.
اکنون این پرسش مطرح می شود که مگر خداوند از نهان و عاقبت بشر آگاه نیست که آنان را امتحان می کند؟ قطعاً آگاه است.
آزمایش خداوند به سبب کشف نهان آدمی نیست، بلکه بدین جهت است که چون آدمی در معرض امتحانات و حوادث روزگار واکنش نشان می دهد، اگر عملش مطابق طاعت پروردگار باشد، رستگار می گردد و اگر نباشد، شور بخت خواهد شد.
لذا خداوند در قرآن کریم فرموده است:
« الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَكُمْ أَیُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا؛
همان که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدامتان نیکو کارترید».
امام علی (علیه السلام) در حدیثی می فرمایند:
«سَیَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ یَكُونُ الْحَقُّ فِیهِ مَسْتُوراً وَ الْبَاطِلُ ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ ذَلِكَ إِذَا كَانَ أَوْلَى النَّاسِ بِهِ أَعْدَاهُمْ لَهُ وَ اقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ وَ عَظُمَ الْإِلْحَادُ وَ ظَهَرَ الْفَسَادُ_ هُنالِكَ ابْتُلِیَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزالًا شَدِیداً وَ نَحَلَهُمُ الْكُفَّارُ أَسْمَاءَ الْأَشْرَارِ فَیَكُونُ جُهْدَ الْمُؤْمِنِ أَنْ یَحْفَظَ مُهْجَتَهُ مِنْ أَقْرَبِ النَّاسِ إِلَیْهِ ثُمَّ یُتِیحُ اللَّهُ الْفَرَجَ لِأَوْلِیَائِهِ فَیُظْهِرُ صَاحِبُ الْأَمْرِ عَلَى أَعْدَائِه؛ روزگاری بر مردم بیاید که حق در آن پنهان شود و باطل مشهور گردد.
در آن زمان دشمن ترین مردم با حق، خود را نزدیک ترین فرد به آن می داند و البته وعده حق نزدیک شده و کج روی شدت یافته و تباهی همه جا را فرا گرفته است.
آنجاست که مؤمنان آزموده شدند و سخت دگرگون گشتند و کافران آنها را اشرار خواندند.
در آن هنگام، تمام کوشش مؤمن این است که خونش را حتی از نزدیکانش حفظ کند.
آن گاه است که خداوند برای دوستانش گشایش فراهم می آورد و صاحب الأمر را بر دشمنانش پیروز می گرداند».
بنابر این، در امتحانات الهی است که سره از ناسره جدا می شود و پس از آن، نصرت الهی و خروج صاحب الأمر (عج) رخ می دهد.
این حدیث زیبا را فراموش نکنیم:
«فِی تَقَلُّبِ الْأَحْوَالِ عُلِمَ جَوَاهِرُ الرِّجَالِ؛
در فراز و فرود روزگار است که گوهر مردان شناخته می شود».
خوش بود گر محک تجربه آید به میان / تا سیه روی شود هر که در او غش باشد
۳ـ نباید گمان کرد که فقط شیعیان ـ آن هم در یک برهه خاص ـ دچار محنت فراق و غیبت امام زمان (عج) شده اند، بلکه سنت غیبت و آزمایش الهی در عصر گذشتگان نیز جاری بوده است. چنانکه ادریس، صالح نبی، ابراهیم خلیل، یوسف پیامبر و موسای کلیم (علیه السلام) هر یک از قوم خود دور و غایب شدند.
امام کاظم (علیه السلام) نیز بیش از سیزده سال از چشم شیعیان خود دور بودند و در زندان جفا به سر می بردند.
پس غیبت امام زمان (عج) رخداد عجیب و غریبی نیست و اختصاص به ایشان ندارد.
اهل سنت و شیعه، به تواتر، این حدیث را از رسول خدا روایت کرده اند که ایشان فرمود:
«یَكُونُ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ كُلُ مَا كَانَ فِی الْأُمَمِ السَّالِفَةِ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ الْقُذَّةِ بِالْقُذَّة؛
هر چه در امت های سابق اتفاق افتاده است، در این امت نیز بی کم و کاست و بدون تفاوت رخ خواهد داد».
بنابراین، یکی از حکمت های غیبت، قطع نظر از آزمایش الهی و ترس از قتل امام و سایر موارد، پیروی امام زمان(عج) از سنن انبیای گذشته است.
لذا امام صادق (علیه السلام) طبق آیة «لَتَرْ كَبُنَّ طَبَقًا عَن طَبَقٍ» فرمودند:
«سنت انبیای گذشته و غیبت آنان جملگی در قائم ما اهل بیت نیز پدیدار می شود».
۴ـ گفتنی است برخی از حکمت های غیبت امام زمان(عج) نیز بعد از ظهور ایشان معلوم می شود؛ چنانکه حکمت کارهای خضر نیز بعد از جدایی و اعتراض موسی(علیه السلام) معلوم شد. حضرت موسی(علیه السلام) چون به حکمت کارهای خضر آگاهی نداشت، به او اعتراض کرد.
ما نیز چون از اسرار غیبت و حکمت آن بی خبریم، گاهی به غیبت حضرت خرده می گیریم.
اما غافلیم که برخی از حکمت های غیبت قطعاً پس از ظهور ایشان آشکار و مبرهن خواهد شد.
لذا امام صادق (علیه السلام) در بیان حکمت غیبت امام زمان (عج) فرمودند:
«مَتَى عَلِمْنَا أَنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَكِیمٌ صَدَّقْنَا بِأَنَّ أَفْعَالَهُ كُلَّهَا حِكْمَةٌ وَ إِنْ كَانَ وَجْهُهَا غَیْرَ مُنْكَشِف؛
هنگامی که دانستیم خداوند حکیم است، تصدیق می کنیم که تمام کارهای او نیز از سر حکمت است؛ گرچه وجه آن معلوم نباشد».
این بخش را با حدیثی از امام عصر (عج) به پایان می بریم:
«أَمَّا عِلَّةُ مَا وَقَعَ مِنَ الْغَیْبَةِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ إِنَّهُ لَمْ یَكُنْ لِأَحَدٍ مِنْ آبَائِی إِلَّا وَ قَدْ وَقَعَتْ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ لِطَاغِیَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّی أَخْرُجُ حِینَ أَخْرُجُ وَ لَا بَیْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِیتِ فِی عُنُقِی وَ أَمَّا وَجْهُ الِانْتِفَاعِ بِی فِی غَیْبَتِی فَكَالانْتِفَاعِ بِالشَّمْسِ إِذَا غَیَّبَتْهَا عَنِ الْأَبْصَارِ السَّحَابُ وَ إِنِّی لَأَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ كَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ فَأَغْلِقُوا بَابَ السُّؤَالِ عَمَّا لَا یَعْنِیكُمْ وَ لَا تَتَكَلَّفُوا عِلْمَ مَا قَدْ كُفِیتُمْ وَ أَكْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِكَ فَرَجُكُمْ وَ السَّلَامُ عَلَیْكَ یَا إِسْحَاقَ بْنَ یَعْقُوبَ وَ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى؛
اما علت غیبت، خداوند عزیز و جلیل می فرماید:
ای کسانی که ایمان آورده اید، از چیزهایی نپرسید که اگر برای شما آشکار شود، اندوهناک می شوید! آری، برگردن همة پدرانم بیعت طاغوت های زمانه بود.
اما من، وقتی خروج می کنم که بیعت هیچ طغیان گری برگردنم نباشد.
اما روش بهره مندی از من در عصر غیبت، مانند بهره مندی از خورشید در پس ابرهاست.
من مایة امان برای زمینیان هستم، چنانکه ستارگان مایة آرامش اهل آسمان اند.
از اموری که سودی برایتان ندارد، نپرسید و خود را در آموختن آنچه از شما نخواسته اند، به زحمت میندازید.
برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید که همین فرج شماست.
ای اسحاق بن یعقوب، بر تو و پیروان هدایت درود باد».