شما اینجا هستید: امام حسن مجتبی علیه السلام > عظمت پیامبر(صلی الله علیه وآله) و مظلومیت امام حسن(علیه السلام)
عظمت پیامبر(صلی الله علیه وآله) و مظلومیت امام حسن(علیه السلام)
آیت الله صافی گلپایگانی در نوشتاری درس هایی از عظمت حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله تشریح كرده است،هفت عظمت رسول خدا در نوشتار این مرجع تقلید شیعیان بدین شرح است:

 

آیت الله صافی گلپایگانی در نوشتاری درس هایی از عظمت حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله تشریح كرده است،هفت عظمت رسول خدا در نوشتار این مرجع تقلید شیعیان بدین شرح است:

1. عظمت در رسالت و دعوت

در بین دعوت كسانی كه در تاریخ بشر برای اصلاحات اجتماعی یا انقلابات بنیادی قیام كرده اند. دعوتی عالی تر و رسالتی انقلابی تر و جامع تر از رسالت پیغمبر اسلام نبوده است.

اساس عظمت دعوت پیغمبر اسلام دعوت به توحید و یكتاپرستی است كه در كلمه ی طيّبه ی (لا اله الاّ الله) خلاصه می شود.كلمه ای كه از آن ارزنده تر و آزادی بخش ترو روشن تر و نجات دهنده تر نیست. كلمه ای كه در آن تمام برابری ها و برادری ها و الفاز امتیازات پوچ و موهوم نهفته است. كلمه ای است كه به گفته ی كوستاولوبو دانشمند مشهور فرانسوی (در كتاب تمدن اسلام و عرب) در بین ادیان تاج افتخاری است كه فقط بر سر اسلام قرار دارد.

كلمه ای كه استثمار و استضعاف را محكوم و ریشه كن می سازد و هر اطاعتی را كه در اطاعت خدایی و قانون خدایی درج نباشد ناروا و غیرمجاز قرار می دهد.كلمه ای كه اعلان آزادی بشر و حقوق انسان ها است.كلمه ای كه مستبدان را به زانو در آورد و اعلان جنگ داد و بشریت را علیه آنها بسیج كرد.آری حكم مخصوص خدایی است و غیر از او كسی كه سزاوار پرستش باشد نیست. همه باید شعارشان كلمه ی (لا اله الاّ الله) باشد. شعاری كه یك فرد عادی را با بزرگترین امپراطوری های عالم برابر می سازد و شعاری كه هر كس آن را فهمید و درك كرد خدایی را با كسری و قیصر مساوی و برابر و بلكه در ارزش انسانی برتر یافت.

2. عظمت در اراده و تصمیم

دومین عظمت از عظمت های پیامبر اسلام عظمت در اراده و تصمیم است انجام كارهای بزرگ و قیام و انقلاب محتاج به اراده قوی و عزم راسخ و تصمیم محكم و استوار است. هر چه كاری كه شخص می خواهد انجام بدهد عظیم تر باشد تصمیم بزرگتر و قوی تر می خواهد. بسیاری از مردم هستند كه سخن از كار بزرگ و عمل خطیری به میان می آورند و به ظاهر خدایی را مصمّم بر انجام آن كار نشان می دهند اما در وسط كار تطمیعات مالی و یا شهوانی یا جاه و مقام یا تهدیدات و سختی ها و دشواری ها و مصائب آن را از كار منصرف و تصمیم شان را ضعیف و باطل می نماید.

پیغمبر اسلام به حق در میان مردان بزرگ تاریخ در تصمیم عظیم و یگانه وقتی مأموریت رسالت جهانی در غار حرا به عهده او واگذار شد، وقتی مبارزه با تمام گردن كشان و استثمارگران دنیا و مذاهب باطله و منسوخه و عادات سخیفه و زورمندان وحشی و غارت گران و آدم كشان و العاء رسوم شرك و بت پرستی از جانب خدایی جهان به او پیشنهاد شد بدون درنگ پذیرفت و از غار حرا برای انجام آن قیام و انقلاب بزرگ و تاریخی قدم بیرون گذارد و مأموریتی را كه احدی جرأت اظهار آنرا در برابر یك نفر نداشت مصمّمانه بدوش گرفت و در مكه مركز بت ها و بت پرست ها و كسانی كه فرخ و افتخارشان آدم كشی و قتل و غارت بود، اعلان كرد و بدون خوف و بیم فریاد: (قولوا لا اله الا الله تفلحوا) را بلند فرمود.

در اینجا شخص باید تاریخ را مطالعه كند تا از زبان گویای تاریخ مصائب و دشواری ها و زحمات و رنج هایی را كه به پیغمبر در راه اعلام عقیده ی توحید و ابلاغ احكام اسلام رسید، بشنود.

فشارها و رنج هایی كه پیغمبر دید هر یك از آن ها برای این كه یك مرد مصمّم را از كار خدایی باز دارد كافی بود او را اذیت می كردند توهین می نمودند، سنگ باران می كردند، دروغگو و ساحر و مجنون می خواندند. كسانی را كه به او ایمان می آوردند مورد شكنجه و تعذیبات سخت قرار می دادند. سه سال او را و كسان و یارانش را درشعب ابی طالب كه درّه ای بود محصور ساخته و با آنها قطع رابطه كردند. ولی محمد صلی الله علیه و آله در تصمیم خدایی باقی ماند متزلزل نشد عقب ننشست به آینده اطمینان داشت امیدوار و خوش بین بود كه بر تمام این موانع و شدائد پیروز می شود. وقتی دیدند تهدید و شكنجه و قطع مواد خوراكی و قطع رابطه، كاری انجام نمی دهد و محمد صلی الله علیه و آله را در رسالتش سست نمی سازد از راه تطمیع جلو آمدند.

به ابوطالب گفتند پیشنهاد می دهیم اگر محمد صلی الله علیه و آله مال می خواهد به قدری مال به او بدهیم كه از همه ی ما ثروتمندتر شود و اگر زن زیبایی می خواهد زیباترین دوشیزگان را به ازدواج او در می آوریم و اگر ریاست و حكومت می خواهد او را بر خدایی حاكم و رئیس قرار می دهیم، خلاصه هر چه بخواهد در اختیار او می گذاریم و این انقلاب دینی و اجتماعی را كه شروع كرده است تعقیب ننماید.

وقتی ابوطالب پیشنهاد آنها را به عرض برادر زاده عزیزش رساند و فراهم شدن تمام شئون دنیایی و لذائذ مادی را به او خبر داد و تاریخ را با این پیشنهاد بر سر دو راهی قرار داد. چه جواب شنید؟ لحظه خطیری بود كه هر كلمه ای بر زبان محمد صلی الله علیه و آله جاری می شد در سرنوشت تاریخ اثر می گذاشت. اگر ابوطالب جواب مثبت می شنید بت ها باقی می ماند و زنده بگور كردن دخترها ادامه می یافت، ریاخواری، ظلم و ستم و استضعاف رژیم های فاسد سلب حقوق ضعفا، همه آزاد می شد و محمد صلی الله علیه و آله هم با گرفتن حق السكوت در خانه می نشست و به عیش و لذت رانی سرگرم می شد و از نظر سران بت پرست ها عزت و احترامش فوق العّاده می گشت.

اما محمد صلی الله علیه و آله مأموریتش خدایی بود و تصمیمش آسمانی بدون تردید و بدون درنگ به عمویش فرمود اگر آفتاب را در دست راست من و ماه را در دست چپم بگذارند كه از دعوت خدایی دست بردارم قبول نخواهم كرد.آری دنیا و آنچه در آن است از زر و زیور و مال و ثروت و مقام و ریاست در چشم مرد حق و بنده حق پشیزی ارزش ندارد و مرد خدایی را فریب نمی دهد.تاریخ زندگی پیغمبر اسلام در همه حالات نمایشگر تصمیم و عزم راسخ و پایداری و استقامت او است.

در جنگ احد كه آن چشم زخم بزرگ به سپاه اسلام رسید محمد صلی الله علیه و آله فقط خدایی را می خواند در جنگ بدر كه قریش و لشگر كفر با ساز و برگ و عِدّه و عُدّه كافی آمده بودند و به ظاهر بر حسب قوای مادی فتح خدایی و شكست مسلمانان را قطعی می دانستند به درگاه خدایی عرض می كرد.

اللهم ان تهلك هذه العصابة لا تعبد

همه جا و در هر ایستگاه عظمت تصمیمش نمایان و درخشان بود و در هیچ كجا سست نشد.

3. عظمت در زهد و بی اعتنایی به دنیا

در این عظمت پیامبر گرامی اسلام نمونه و یگانه و سرآمد تمام زهاد بود.

از نشانه های زهد آن حضرت این بود كه در آن وقتی كه در اوج عظمت ظاهری و قدرت مادی قرار گرفته بود با دست خدایی نعلین خدایی را می دوخت و لباس خدایی را وصله می كرد و از تجمّلات دنیا پرهیز داشت و اگر زیوری از زیورهای دنیا را در خانه می دید می فرمود آن را از نظر من پنهان كنید. مبادا كه به دیدن آن مشغول شوم و به یاد دنیا افتم.

بسیار اتفاق می افتاد كه روزها و بلكه ماه می گذشت و در خانه آن حضرت غذایی طبخ نمی شد و فقرا و مسمتندان را بر خودش و فاطمه عزیزش و حسن و حسینش مقدم می داشت.

در آن عصر محرومترین طبقات كه از هر جهت حالشان تأسف انگیز بود و مورد استضعاف بودند و تحمیلات طاقت فرسا به آنها می شد. غلامان و بردگان بودند كه افتادگان اجتماع بودند. پیامبر عزیز اسلام كه رسالت و دعوتش در جهت كمك به آنها و آزاد كردن آنها و حفظ حقوقشان قرار داشت و در قرآن مجید درباره آنها به طور مؤكّد سفارش شده و برنامه ای برای آزادی آنها مقرر شده است. در منظر خارجی و خوراك و پوشاك و نشست و برخاست مانند غلامان بود. غذایش از غذای غلامان خوردنی تر و لذیذ تر نبود و لباسش از لباس آنها بهتر نبود و مانند آنها می نشست. پول و درهم ذخیره نمی فرمود آنقدر روی حصیر نشسته بود كه بر بدنش اثر گذاشت بود.

پیغمبران دیگر مانند عیسی بن مریم علی نبيّنا و آل و علیه السلام هم زاهد بودند. اما تفاوت عیسی مسیح با پیغمبر اسلام این است كه عیسی مال و مقامی در اختیار نداشت ولی پیغمبر اسلام قبل از اینكه به رسالت مبعوث شود و در آغاز بعثت ثروت سرشار خدیجه را در اختیار داشت و در سال های پایان عصر تمام شبه جزیره عربستان را و آنچنان زاهد و بی اعتنا به دنیا بود. به جوع و گرسنگی عادت داشت و روزه بسیار می گرفت.

4. عظمت و رعایت مساوات و برابری انسانی با مردم

در این عظمت پیغبمر عظیم الشان اسلام یگانه معلم مساوات و برابری بود علاوه بر آنكه به وسیله وحی الهی و آیات قرآن مجید برابری و مساوات انسان ها را اعلام داشت عملاً نیز آن را به مردم تعلیم داد.در مجالسی كه داشت بالا و پایین نبوده و از چگونگی نشستن آن حضرت و اصحابش پیغمبر شناخته نمی شد كه كسی بگوید آنكه مقدم بر همه و بالای مجلس نشسته است پیغمبر است یا اینكه اغنیا و اقویا به او نزدیكتر بنشینند این حرف ها كه هنوز هم در دنیای به اصطلاح متمدّن هوادار دارد در مجلس پیغمبر و مكتب تربیتی او وجود نداشت. فقیر و غنی و شاه گدا همه ازچشم پیغمبر یكسان بودند.

در جنگ بدر كه مراكب و اسب و شتر مسلمان ها كم بود و مطابق نفرات مركب نداشتند و مراكب را بین نفرات به طور متعادل تقسیم كردند به هر دو یا سه نفر یك مركب رسید كه به تناوب سوار و پیاده شوند. از جمله به پیغمبر صلی الله علیه و آله و دو نفر دیگر كه یك نفر از آنها علی علیه السلام بود یك مركب رسید هر وقت نوبت پیاده رفتن پیغمبر و فرمانده كل قوا می شد علی علیه السلام و نفر دیگر می گفتند یا رسول الله شما سوار باشید پیاده نشوید ما پیاده می آییم اما پیغمبر قبول نمی فرمود و پیاده می شد و قریب به این مضمون می گفت نه شما از من در پیاده رفتن تواناترید و نه احتیاج من به اجر و ثواب و رحمت خدایی از شما كمتر است. در یكی از غزوات و جنگ ها می خواستند گوسفندی را ذبح و طبخ نمایند هر كدام از اصحاب كاری را عهده دار شدند پیغمبر فرمود من هم هیزم جمع می كنم. گفتند ما شما را از كار بی نیاز می سازیم فرمود نمی خواهم برشماها امتیاز داشته باشم.می فرمود: لافضل لعربی علی عجمی، الناس كلهم من آدم و آدم من تراب، الناس كلهم سواسیه كاسنان الشط

همه مردم با هم برابرند كسی را بر كسی برتری نیست.

5. عظمت در اصلاحات بنیادی اجتماعی

در تاریخ رهبران اصلاحات و انقلابات بزرگ احدی نیست كه مانند پیغمبر اسلام در مدتی كوتاه این همه انقلاب فكری و عملی و اجتماعی بوجود آورده باشد منفلوطی می گوید مردی خدمت رسول خدایی عرض كرد یا رسول الله ما نمی دانیم با چه زبان از شما تقدیر و تشكر نماییم. شما بر ما حقوق و منت های بزرگ دارید ما را از زیر بار سنگین عادات زشت و غل ها و زنجیر هایی كه خدایی را به آن گرفتار كرده بودیم نجات دادی. سپس داستان دختر هفت ساله اش را كه زنده به گور كرده بود به عرض رسانید و گفت فراموش نمی كنم كه وقتی می خواستم دختر زیبا و شیرین زبانم را چال كنم و خاك برویش بریزم دامنم را گرفته بود و التماس می كرد و می گفت پدر چرا با من این گونه رفتار می كنی. اما هرچه گفت و التماس نمود و گریه و زاری كرد نتوانست مرا از آن عمل و جنایت بزرگ و ننگین باز دارد و من با دست خدایی دختر شیرین زبان هفت ساله ام رازنده بگور كردم. تو ای پیغمبر بر ما منّت ها داری كه ما را از این عادات پلید و غیر انسانی نجات دادی.

تولستوی می گوید: شك نیست كه محمد صلی الله علیه و آله از بزرگترین رجال و مردانی است كه خدمات بزرگ به اجتماع كردند. همین قدر در فخر او بس است كه امتی را به نور حق هدایت كرد و از خونریزی و زنده به گور كردن دختران و قربان كردن انسان ها بازداشت و مردی مانند او سزاوار احترام و اكرام است.

پیغمبر از دنیا نرفته بود كه آئین بت پرستی در شبه جزیره عربستان از بین رفت و از بت ها اثری نماند و خداپرستی و نماز و روزه و زكات و سایر فرایض و برنامه ای اسلام عملی شد و رباخواری موقوف گردید. مینوشی و میگساری كه در نهایت رواج بود به محض نزول آیه تحریم خمر متروك گردید و یك نفر لب به شراب نگذارد و قطره ای از آن یافت نمی شد در روز اعلام تحریم خمر تمام خمرهای شراب را خدایی مردم روی زمین ریختند. قماربازی موقوف شد. زنان و دختران عزّت یافتند و به حقوق واقعی یك انسان نایل شدند. بردگان احترام انسانی پیدا كرده از ظلم و تحمیلات مصونيّت یافتند و برنامه ای آزادی آنها با سرعت شروع شد. معاملات بازرگانی ها بر اساس صحیح قرار گرفت. از بی عفتی ها و ناپاكی ها و زنا و رفیق گرفتن های زن ها و كارهای نكوهیده دیگر اثری باقی نماند. تكبر و استبداد ننگ و عار گشت و تواضع و فروتنی افتخار شد.

قوانین و مقررات ارث و ازدواج و طلاق و جهاد و صلح و وصیت و همه و رهن و مزارعه و مساقات و احیاء موات و قضاء و شهادات و غیرها ا جرا شد و دیگر حقوق مالی ایتام پایمال نمی شد. دیگر بانوان جزء متروكات مرد شمرده نشدند و با طلاق های مكرر و نامحدود و رجوع های پی در پی بلا تكلیف و سرگردان نشدند. فقرا و زیردستان اجتماع در مجمتع انسانی اسلام در صف اغنیاء قرار گرفته و بلكه بر اساس صلاحيّت و شایستگی بر اغنیای امارات می یافتند.

شرح عظمت پیغمبر در اصلاحات بنیادی اجتماعی و انقلاب بی توقف هر زمان و هر مكانی اسلام بسیار طولانی است و الحق كه تاریخ احدی از رجال اصلاح و انقلاب را در این همه رشته های گوناگون مادی و معنوی و روحی و جسمی و فردی و اجتماعی در این مدت كوتاه مانند آن حضرت موفق و پیروز نشان نمی دهد.

6. عظمت در تشریع قوانین و احكام و شرایع

در بین مشرعین بزرگ و قانونگذاران توفیقی كه نصیب پیغمبر اسلام شد نصیب احدی نشده است.

علاوه بر آنكه قوانینی كه قانونگذاران و مجالس بزرگ مقننه با آن همه عرض و طول وضع می نمایند جامع و كامل و خالی از عیوب و نواقص نیست و موسمی و موقّت است. پس از مدّت كوتاهی به تجدید نظر و اصلاح و بلك الغاء آن محتاج می شوند قانونگذاری كه بتواند در مدت بیست و سه سال با اشتغالات خطیر گوناگون كه هر یك برای اینكه تمام وقت شخص را بگیرد و او را از پرداختن نماز و روزه و حج و دعا و معاملات و تجارت و اقتصاد و كشاورزی و دام داری و باغ داری و همسرداری و فرزند داشتن و ارث و سیاست و داوری و حل و فصل دعاوی و اختلافات و كیفر و مجازات و اخلاق و آداب حتی آداب غذا خوردن و لباس پوشیدن و خوابیدن و راه رفتن و نشستن و بیمارداری و بهداشت و احكام اموات و غیره و غیره با گفتار و عمل هزاران هزار مواد جامع و كامل قانون و برنامه ای زندگی به بشریت عرضه كند غیر از پیغمبر اسلام روی صفحه تاریخ و دنیا ظاهر نشده است. هر كس این موضوع را باور نمی كند می تواند شخصاّ قوانین اسلام را بررسی نماید و می تواند به نتایج تحقیقات محققان منصف غیر مسلمان رجوع نماید.

اهمیت این موضوع وقتی بیشتر ظاهر می شود كه به وضوح قانونگذاری ها و همكاری ها و همفكری ها و مطالعات و مباحثات دامنه داری كه پیرامون یك ماده قانونی می شود و بالاخره به مجالس مقننه ارجاع می گردد و تحت شورها و بررسی واقع می شود توجه نماییم.

آیا این عظمت نیست كه شخصی بدون مشاور و معاون و بدون سابقه مطالعات قانونی و دیدن دانشكده های حقوق و بدون سابقه بررسی های بهداشتی و اجتماعی و تجارب قضائی و مالی و غیره در تمام جهات و حقوق مردم قوانینی عرضه بدارد كه هنوز پس از چهارده قرن زنده و انسانی ترین قانون اجتماع و اصول و مواد آن مورد تصدیق و حمایت حقوق دانان جهان و به عقیده ی اهل تحقیق و انصاف یگانه راه حل مشكلات كنونی بشریت باشد.

واقعا این عظمت حیرت انگیز است و دلیل به روحی الهی و رسالت آسمانی است.

7. عظمت در علوم و معارف

اسلام دین علم است. دین معارف است. یكی از عظمت های حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله این است كه معارفی كه در قسمت الهیات و خداشناسی و مبداء و معاد و رشته های دیگر عرضه داشته است استوارترین و منطقی ترین معارف است.پیغمبر اسلام مسلم است كه درس نخوانده بود و اصلاً شبه جزیره عربستان محل درس نبود و اگر كسی هم می توانست چند كلمه ای بنویسد چیزی نبود و او را از علوم و معارف بهره مند نمی كرد مانند میلیون ها افرادی كه سواد خواندن و نوشتن دارند اما از حقایق و معارف بهر ه ای ندارند. این علومی كه از پیغمبر اسلام ظاهر شده و در كتاب آسمانی او شرح و بیان گردیده است با سال ها تحصیل در دانشگاه های الهیات و تحقیق در رشته های مختلف فلسلفه و حقوق و علوم فراهم نمی شود.

صحیح ترین و محكم ترین عقاید را در قسمت الهیات و فلسفه نظری و در قسمت اخلاق و حكمت عملی در اختیار بشر گذارد. و در رشته های مختلف علوم كه بسیاری از آن سال ها و قرن ها بعد كشف و بر بشر معلوم شده مثل جنین شناسی، نبات شناسی، معرفت اعضاء، كیهان شناسی، عدد ستارگان، مسئله تسخیر فضا، طرز جلوگیری از بیماری های مسری و موجودات ذره بینی و و و، آنقدر در قرآن مجید و احادیث شریف بیانات و مطالب ارزنده موجود است كه شرحش را در كتاب هایی كه دانشمندان مطلع در این موضوع نوشته اند باید خواند و بهتر این است كه در این موضوع چون هر چه كلام را مبسوط كنیم مختصر كرده ایم به دو شعر حافظ شیرازی اكتفا نماییم.

ستــــاره بدرخشیــــد و ماه مجــــلس شد

دل رمیــــده ما را انیــــس و مونــــس شد

نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشـت

به غمـــزه مسئلـــه امور ضــد مـدرس شد

در اینجا برای اینكه مقاله طولانی نشود سخن را كوتاه می كنیم و از بیان سایر نواحی عظمت رسول گرامی اسلام مانند عظمت استقامت و شجاعت و تقوا و عبادت و صداقت و امانت و عفو و گذشت و خلق عظیم و معجزات آن حضرت و عظمت های قرآن مجید كه معجزه جاودان و دلیل صحت نبوت تمام انبیاء است صرف نظر می نماییم.در جایی كه بیگانگان زبان به تعظیم و اعتراف بگشایند. و شاعر دانشمند مسیحی در قصیده ای كه در مدح پیغمبر اسلام می سراید می گوید.

انی مسیـــحی اهل محمدا

و اراه فی سفز العلا عنوانا

من مسیـحی هستم و محمد را تجلیل می كنم

و او را سرآغاز علو و بلنـــدی مقام می دانم

و دكتر شبلی شمیل طبیعی در قصیده ای كه عظمت های آن حضرت را ستوده است بگوید.

من دونه الا بطال فی كل الوری

من حاضــــر او غائــب ادات

یعنی تمام مردان بزرگ دنیا و قهرمانان گذشته و حال و آینده مقامشان و شأنشان و شخصیتشان مدیون مقام اعلای محمد صلی الله علیه و آله است.

معلوم است كه مسلمانان باید چه قدر حق شناس زحمات و هدایت ها و راهنمایی های آن حضرت باشند.

امید است در این عصر مسلمانان آگاه و فداكار خصوص نسل جوان رسالت اسلام را به مردم دنیا برسانند و تمام نقاط را به انوار هدایت آن متصل سازند و اعصار طلایی ایمان و عمل را متعهدانه تجدید نمایند.

علامه طباطبایی: امام حسن (علیه السلام) در بین ما شیعیان هم یك چهره متهم است

حجت الاسلام محمدحسین قرنی، كارشناس ارشد مذهبی و سیره شناس در گفت و گو با فارس به بیان خاطره ای از علامه طباطبایی در بیان مظلومیت امام حسن(علیه السلام) را بیان كرده است.

حجت الاسلام قرنی گفته است: در اوایل پیروزی انقلاب یكی از دوستان كویتی ام كه مجله ای را در كویت منتشر می كرد، به ایران آمد. از من خواست كه مقدمات مصاحبه ای فرهنگی با مرحوم علامه طباطبایی را برای او فراهم كنم. خدمت مرحوم علامه رفتیم و مصاحبه مفصلی در زمینه های مختلف فرهنگی با موضوعات مختلف حدیث، كلام، فقه، اصول، تاریخ و حكمت شكل گرفت و در آن نظریات تشیع در حوزه های مختلف بیان شد.

وی افزوده است : مصاحبه ادامه داشت تا اینكه به مسأله امامت و قضیه امامت امام مجتبی (علیه السلام) رسید. دوست كویتی من پرسید؛ «شما درباره صلح امام مجتبی (علیه السلام) چه نظری دارید و آن را چگونه توجیه می كنید؟» مرحوم علامه كه در طول مصاحبه با اشتیاق و با سعه صدر به سؤالات پاسخ می داد، با شنیدن این پرسش برافروخت و متشنج شد. چند دقیقه ای جرأت حرف زدن نداشتیم. پس از دقایقی علامه فرمودند: «آقا، آقا، آقا! مثل اینكه امام حسن مجتبی (علیه السلام) در زندگی و در امامتش مركتب خلافی شده و در طول تاریخ هر كسی به نوعی مسأله را توجیه كرده و حالا هم نوبت به من رسیده كه من چگونه آن را توجیه كنم. این چه سؤالی است كه مطرح می كنید؟ وای بر ما كه امام مجتبی (علیه السلام) در بین شیعه یك چهره مظلوم و نعوذبالله گنه كار است كه عملكردش احتیاج به توجیه دارد.»

همراه با دوست روزنامه نگار كویتی ام به علامه عرض كردیم كه شما در این باره توضیح بفرمایید تا مقداری زنگارزدایی و غبارروبی شود. علامه فرمود: «مظلومیت امام حسن (علیه السلام) به این نیست كه قبرش چراغ و گنبد و بارگاه ندارد. ما تا اسم مظلومیت امام مجتبی (علیه السلام) را می آوریم، مسأله قبر و زائر و چراغ و فرش و گنبد را مطرح می كنیم.» این بیان علامه قابل تعمق است. قبول نمی كنم در بین شیعیان كسی باشد كه بپذیرد مثلاً؛ امام رضا (علیه السلام) به خاطر داشتن گنبد و مزار و فرش و چراغ امتیاز بیشتری از امام مجتبی (علیه السلام) دارد. كسی تصور این معنا را نمی كند. به هر حال علامه در ادامه سخنان خود فرمودند كه؛ «مظلومیت امام مجتبی (علیه السلام) به این است كه آن حضرت بین ما شیعیان هم یك چهره متهم است.»

 

منبع : پایگاه ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف

ارسال نظر